هدایت شده از سلام فرشته
#سلسله_درس_های_قرآن_شناسی
#قسمت_اول
💠اولین و مهم ترین
🌟به اطرافت با دقت نگاه کن. خورشید. ماه. آسمان. زمین. گیاهان. درختان میوه. حیوانات و حتی خلقت خود ما انسان ها، همه نعمت های الهی هستیم. خداوند این نعمت های مادی و معنوی را در سوره مبارکه الرحمن بیان کرده است.
☘️قرآن را باز کن. بخوان:
الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾ خَلَقَ الْإِنْسَانَ ﴿۳﴾ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ﴿۴﴾ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿۵﴾ وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ ﴿۶﴾ ...
🌺نعمت های شگفت انگیز خداوند، هر کدام جلوه ای خاص دارد اما شگفت انگیزتر می شود وقتی می بینیم که خداوند بعد از بیان صفت رحمانیتش (الرحمن)؛ سخن از تعلیم قرآن آورده است و این آیات، نشان می دهند که مهم ترین نعمتی که خداوند به انسان عطا کرده، قرآن کریم و تعلیم آن به انسان است.
✍️چرا که در سایه تعلیم انسان توسط خداوند و دریافت و یادگیری و تلقی انسان از قرآن است که کمال نهایی خویش را می شناسد و به آن راه می یابد. چه اینکه تا قرآنی در کار نباشد، چنین آموزش و یادگیری و ره پیمودنی در کار نیست.
📚برای مطالعه بیشتر ر.ک: قرآن در قرآن، آیت الله جوادی آملی، ص 23
📣کانال #سلام_فرشته در ایتا، سروش، بله
@salamfereshte
#قرآن_را_بشناسیم #قرآن_شناسی #قرآن #قرآنی #نور #سلسله_درس_های_قرآن_شناسی
#تولیدی
#سیاه_مشق
#داستان_بلند
#فقط_به_خاطر_تو
#قسمت_نود_و_هفت
🌸رفته رفته، یخ ضحی هم باز شد و راحت تر با عباس حرف می زد. روزها، طبق برنامه ای که سامانه جامع پزشکان بیمارستان به او داده بود، یا در درمانگاه و بخش اورژانس بود یا در بخش های تخصصی مختلف. بعد از سه هفته، به مدت یک هفته، دو ساعت از تایم کاری اش را باید در کنفرانس های روزانه ای که برگذار می شد شرکت می کرد. بعد از ظهرها، پیجر را که مخصوص کادر بیمارستان بود تحویل می داد و به همراه عباس، به خانواده شهدای آتش نشانی سرمی زدند. اگر نیاز پزشکی ای داشتند، ضحی برطرف می کرد و نیازهای خدماتی و تعمیراتی را عباس. سعی می کردند در کنار هم، به دیگران خدمت برسانند. لابلای همین خدمت ها، همدیگر را بیشتر می شناختند. با هم حرف می زدند. تحلیل و گفت و گو می کردند
- بنده خدا سمیرا خانم. خیلی دست تنهاست. کاش می شد برگرده شهرش
- فکر نکنم برگرده.
🔸عباس همان طور که به سمت خانه ضحی رانندگی می کرد، رو کرد به ضحی و علت را پرسید.
- تو حرفاش می گفت خانواده اش موافق ازدواج با یک آتش نشان نبودن و ی جورایی گفتن اگه رفتی، دیگه برنگرد.
- باید به حاج آقا تابش بگم با خانواده اش حرف بزنن. این بنده خدا الان چه گناهی کرده با سه تا بچه. شما هم خیلی زحمت کشیدی ها. وقتی امیر بغلت بود، خیلی تو دل برو شده بودی. خیلی بهت می یومد.
🔹عباس به لبخند ضحی، خندید و ادامه داد:
- انگار بدت نیومده!
- نه. چرا بدم بیاد؟ بچه داشتن نعمتیه. الحمدلله سمیرا خانم اگه شوهر نداره، سه تا دسته گل داره. خیلی ها هستند بچه دار نمی شن. خیلی ها بچه نمی خوان. هر چی هم باهاشون صحبت می کنم انگار دارم روی سیمان میخ می کوبونم. فرو نمی ره که نمی ره.
- خب بچه زحمت داره براشون که این طور فکر می کنن.
- چیه این دنیا زحمت نداره عباس جان؟
🍀ضحی یاد حرفهای همکارانش در بیمارستان آریا افتاد:
+ دلت خوشه خانم سهندی. خودت مجردی فکر می کنی راحته. بچه داری مال مامانامون بود که ما رو به دنیا آوردن. ما عرضشو نداریم.
+ شهین راست می گه. ما عرضه که هیچ، وقت هم نداریم. تا می رسیم خونه باید بیفتیم به در و دیوار و گاز و هی بشور و بساب و ی غذایی بزار که این شوهره می یاد چارتا نبنده بهمون. تو خود شوهرش موندیم چه برسه بچه.
- چیه یهو ساکت شدی؟
- هیچی. یاد همکارا افتادم.
- دلم می خواد ی امیر تو بغلت ببینم.
🔹ضحی که از پنجره به بیرون زل زده بود، با این حرف عباس، لبخندی گوشه لبش پیدا شد و زیر لب گفت ان شاالله. اگر چه فکر نمی کرد صحبت کردن در مورد بچه زود باشد اما هنوز، احساس می کرد توان برداشتن این بار سنگین را ندارد. یاد حرف دایی افتاد:
- وظیفه وظیفه است. تفریح نیست. مسئولیت داره. کسی که ادعاش می شه شیعه است، وظیفه داره. مسئولیت داره. تموم شدنی نیست. یکی رو انجام داد، بعدی رو باید انجام بده. از این فارغ شد، بعدی رو باید دست بگیره. شیعه پای کار یعنی این. والا که محب و مسلمون، ریخته تو عالم.
🔸ماشین عباس متوقف شد. ساعت از هفت گذشته بود. ضحی تشکر کرد و دست عباس را برای خداحافظی فشرد:
- کاش می یومدی خونه. مامان بابا خوشحال می شدن.
- ان شاالله ی فرصت دیگه با مامان می یام. می دونی که حالشون خیلی خوب نیست.
- بهشون سلام برسون. اگه به من نیاز بود بگو سریع خودمو می رسونم.
🔹عباس چند ثانیه ای به چهره خندان ضحی نگاه کرد. ضحی از سکوت عباس، دلتنگی اش را فهمید. هر چه محبت داشت در نگاهش ریخت و آن را روانه عباس کرد. عباس به نشانه خداحافظی، دست راستش را تا پیشانی بالا برد. فرمان را گرفت. پا روی دلش گذاشت و پدال گاز را فشار داد. ماشین حرکت کرد. از آینه جلو، ضحی را که هنوز ایستاده بود نگاه کرد و زیر لب گفت:
- خیلی دوستت دارم ضحی.
🍀ضحی این را نشنید اما حس کرد. او هم عباس را دوست داشت و خودش از این حس، متعجب بود. کسی که تا چند هفته قبل، هیچ حسی به مرد غریبه ای نداشت، حالا قلبش برای مردی می تپید. ماشین عباس وارد خیابان اصلی شد و از چشم ضحی دور ماند. لبخند روی لب ضحی ماسید. کلید را از جیب جلوی کیفش در آورد و در خانه را باز کرد.
🔸هیچکس در خانه نبود. مادر یادداشت گذاشته بود:
"رفتیم خونه دایی. تا دیروقت برنمی گردیم. " ضحی گوشی اش را که خاموش شده بود به برق زد...
📣کانال #سلام_فرشته در ایتا، سروش، بله
@salamfereshte
#داستان_بلند
#رمان
#فقط_به_خاطر_تو
#تولیدی
#سیاه_مشق
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✨السلام علیک یااباصالح المهدی
🌺آقاجان طنین صدای زیبایت در گوش جهان پیچیده است. همان صدای قرآن خواندن و دعای ابوحمزه هایت، همان دعای افتتاح و دعای سحرگاهانت، همان مناجات عارفانه و دعا در حق فرزندانت.
🌸مهدی جان در این روزها و ساعات پایانی ماه مبارک رمضان دعا کن تا با قدم هایی پاک، از این ماه عزیز بیرون برویم.
🍀پدر مهربانم فرزندانت چشم امید به آمدنتان دارند، دعاهای فرجشان را به استجابت برسان. اللهم عجل لولیک الفرج
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#صمیمانه_با_امام
#مناجات_با_امام
#امام_زمان
#ماهی_قرمز
هدایت شده از سلام فرشته
#سلسله_درس_های_قرآن_شناسی
#قسمت_دوم
🌟بهترین کلام
🎧هدفون را روی گوش هایش گذاشت. خیلی زیبا بود. خیلی دل نشین. به الفاظش دقت کرد. با زبان دست و پاشکسته ای که بلد بود، محتوایش را کمی فهمید. پر نکته بود و جالب. روزهای بعد، کارش شده بود خواندن و خواندن و لذت بردن.
🌸لذت بردن از عبارات قرآن کریم که بهترین سخن است. زیباترین کلام و بهترین سخن از نظر الفاظ و عبارات و فصاحت و بلاغت را خداوند در کتابی به نام قرآن، به دست ما انسان ها رسانده است. اگر امکان داشت که کلامی بهتر از قرآن را برای پیامیر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بفرستند، مطمئنا می فرستاد. زیرا خداوند نه جاهل است. نه ناتوان. و نه بخیل است.
📌وجودی که علم محض است، ممکن نیست از بهترین، خبر نداشته باشد.
📌وجودی که قدرت محض است، ممکن نیست نتواند بهترین را خلق کند.
📌و وجودی که بخل در او راه ندارد، ممکن نیست بهترین را نبخشد.
🌺و این بهترین، اکنون، در دستان ماست.
📚برای مطالعه بیشتر ر.ک: قرآن در قرآن، آیت الله جوادی آملی، ص 23
📣کانال #سلام_فرشته در ایتا، سروش، بله
@salamfereshte
#قرآن_را_بشناسیم #قرآن_شناسی #قرآن #قرآنی #نور #سلسله_درس_های_قرآن_شناسی
#تولیدی
#سیاه_مشق
✍️نجات خود و خانواده
🔹يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (1)
🌺اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خود را از آتشى كه هيزم آن مردمان (گنهكار) و سنگها هستند، حفظ كنيد. آتشى كه بر آن فرشتگانى درشت خو و سخت گير نگهبانند و خدا را در آنچه فرمانشان دهد، نافرمانى نكنند و آنچه را فرمان يابند انجام دهند.
🍀 ايمان داشتن كافى نيست، حفظ آن از خطرات و آسيب ها مهم است. پس بايد مراقبت كرد.
🌸اولين گام در اصلاحات، اصلاح خود و بستگان و سپس اصلاح جامعه است.
🍀ايمان به معاد و دوزخ، نقش مهمى در ايجاد تقوا و اصلاح خود و ديگران دارد.
🌸تربيت دينى فرزندان، بر عهده مدير خانواده است.
🍀نفس انسان، سركش است و نياز به حفاظت دارد.
🌸اولى ترين فرد به حفظ انسان، خود انسان است.
🍀تا زنجير از پاى خود باز نكنيم، نمى توانيم ديگران را آزاد كنيم. خودسازى شرط موفقيّت در ساختن خانواده و جامعه است.
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
1)تحریم/6
📚تفسير نور، ج10،ص 127
#قرآن_کریم
#جزء_بیست_و_هشتم
#سوره_تحریم
#نجات_خود_و_خانواده
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
دهڪده مثبت
#امتیازات_ویژه_ماه_مبارک_رمضان #قسمت_اول 🌺الإمام الرضا عليه السلام : 🔹الحَسَناتُ في شَهرِ رَمَضان
#امتیازات_ویژه_ماه_مبارک_رمضان
#قسمت_دوم
🌺الإمام الرضا عليه السلام :
🔹ومَن أعانَ فيهِ مُؤمِنا أعانَهُ اللّهُ تَعالى عَلَى الجَوازِ عَلَى الصِّراطِ يَومَ تَزِلُّ فيهِ الأَقدامُ ،
🔸ومَن كَفَّ فيهِ غَضَبَهُ كَفَّ اللّهُ عَنهُ غَضَبَهُ يَومَ القِيامَةِ ،
🔹ومَن نَصَرَ فيهِ مَظلوما نَصَرَهُ اللّهُ عَلى كُلِّ مَن عاداهُ فِي الدُّنيا ، ونَصَرَهُ يَومَ القِيامَةِ عِندَ الحِسابِ وَالميزانِ .
🌺و هر كس در آن ماه ، مؤمنى را يارى كند ، خداوند ، او را بر گذشتن از صراط ، در آن روز كه قدم ها بر آن مى لغزد ، يارى خواهد كرد .
🌸و هر كس در آن ، خشم خود را نگه دارد ، خداوند نيز روز قيامت ، خشمش را از او نگه خواهد داشت .
🌼و هر كس در آن ، ستم ديده اى را يارى كند ، خداوند ، او را در دنيا بر ضدّ كسى كه با وى دشمنى نمايد ، يارى مى كند و روز قيامت نيز هنگام حساب و ميزان ، يارى اش مى نمايد .
📚بحار الأنوار : 96 / 341 / 5 .
#حدیثی
#مناسبتی
#ماه_رمضان
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
احکام روزه
✅پرسش:
شخصی که قبل از ظهر به وطن یا محل اقامت میرسد برای اینکه بتواند روزه بگیرد باید به کجا برسد؟
🌺پاسخ:
🍃آیت الله مظاهری: چنانچه پيش از ظهر به حدّ ترخّص(حدود یک کیلومتری شهر) برسدنمازش کامل وباید روزه بگیرد.
🌱آیت الله مکارم: حدترخص برای نماز وروزه جایی است که صدای اذن شهر شنیده نشود یا مردم شهر او را نبیند.
🌼بقیه مراجع: ملاک،رسیدن به خودشهراست بنابراین اگرفرد،قبل ازاذان ظهربه نزدیکی وطنش برسدبه گونهای که خانههای آخرشهردیده شود،ولی بعدازاذان ظهرواردشهرش گردد نمی تواند آن روز را روزه بگیرد.
📚(مکارم،رساله، مسأله 1447-توضیح المسائل 16 مرجع،مسأله1722-منهاج الصالحين،شرایط صحه الصوم،مسأله1039-سیستانی،رساله دوجلدی،جلد اول مسأله2108-عروه الوثقی،ج 2، الصوم ، شرايط وجوب الصوم، مسأله1-زنجانی،المسائل الشرعیه،کتاب الصوم،مسأله1731-مظاهری ،رساله،مسأله 1028 و1311)
#فقهی
#ماه_مبارک_رمضان
#روزه
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
دهڪده مثبت
#قسمت_هجدهم #معیار_انتخاب_اصلح 💯از شیوه های تبلیغاتی صحیح استفاده نماید. ✍️صادق و رو راست باشد.
#قسمت_نوزدهم
#معیار_انتخاب_اصلح
💯از شیوه های تبلیغاتی صحیح استفاده نماید.
✍️صادق و رو راست باشد.
هر کسی میآید، پایبند به انقلاب، پایبند به ارزشها، پایبند به منافع ملی، پایبند به نظام اسلامی، پایبند به عقل جمعی، پایبند به تدبیر باشد. اینجوری باید این کشور را اداره کرد.
بیانات در حرم مطهر رضوی ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#آیت_الله_خامنه_ای
#مقام_معظم_رهبری
#انتخابات
#داستان_بلند
#فقط_به_خاطر_تو
#قسمت_نود_و_هشت
🔸سکوت خانه، دلتنگی اش را بیشتر کرد. لباس هایش را عوض کرد. دست و صورتش را شست و وضو گرفت. قرآن را برداشت و آیاتی که صبح حفظ کرده بود را مرور کرد. گوشی را نگاه کرد. 20 درصد شارژ شده بود. روشنش کرد. چند پیامک پشت سر هم آمد. هنوز پیام ها را نخوانده بود که زنگ خانه به صدا در آمد. به سمت اف اف رفت. با دیدن عباس جا خورد. به جای اینکه دکمه بازشدن در را فشار دهد، گوشی اف اف را برداشت:
- سلام عباس جان. چی شده؟ چرا برگشتی؟
- سلام عزیزم. در رو بزن چیزی نشده.
🔹ضحی دکمه را فشار داد. به سرعت دم در رفت و در ورودی را باز کرد. تا عباس از دالان پوشیده شده از گلهای لوتوسی که پدر هر روز به آن ها رسیدگی می کرد بگذرد، دمپایی را از جا دمپایی برداشته بود و در حال پوشیدنش بود. عباس تندتر قدم برداشت و جلوی ضحی را قبل از آنکه با تک لباس نخی اش بیرون بیاید، گرفت:
- چیزی نشده خانم. بریم تو.
- مامان حالشون خوبه؟
- گفتن بهترن. بریم تو. اینجا سرده.
🍀ضحی دستش را از دستگیره در برداشت و عقب تر رفت. عباس داخل شد و در را پشت سرش بست. به چشم های نگران ضحی نگاه کرد و گفت:
- آقاجون پیام دادن که امشب تا دیروقت خونه نیستیم و من بیام پیش شما بمونم که تنها نباشی.
- چی؟
🔹ضحی به چشم های پر اشتیاق عباس خیره شد. تازه ماجرا را فهمید و نگاهی به سر و وضعش کرد. از لباس راحتی و دخترانه ای که پوشیده بود خجالت کشید. به مچ پایش که از زیر دامن شلواری، بیرون آمده بود نگاه کرد. عباس بدون اینکه وزنش را روی ضحی بیاندازد، دست چپش را گردن ضحی انداخت. انگار که بخواهد در گوشش چیزی بگوید، لب هایش را جلو برد. آن ها را غنچه کرد و روی پوست لطیف گردن ضحی، فرود آورد.
🌼فردای آن شب، زهرا خانم با خانم محمدی تماس گرفت و برای عیادت، منزلشان رفت. عباس سر کارش رفته بود و تا 24 ساعت برنمی گشت. زهرا خانم سوپ درست کرد و آبگوشت بار گذاشت تا خانم محمدی، بیشتر استراحت کند. بخور اسطوخودوس برایش برد و اسپند در خانه دود کرد. کاسه سوپی برد تا سینه های متورم خانم محمدی را نرم تر کند و قوت به جانش برگردد. به سفارش ضحی، قرص جوشان مولتی ویتامین هم درست کرد. لیوان و سوپ را داخل سینی گذاشت و از آشپزخانه موکت شده شان، بیرون آمد.
🌸سینی را روی زمین گذاشت. میز کوچکی که زیر تخت بود را بیرون کشید و سینی را روی آن گذاشت. بشقابی از سوپ کشید و دست خانم محمدی داد.
- حسابی شرمنده ام کردین. خودم درست می کردم. حالا سوپ بخورم یا خجالت؟
- نوش جانتون. یک ساعت هم یک ساعته. هر چی بیشتر استراحت کنین زودتر خوب می شین. خانم جان، الان چند وقتیه بچه ها تو عقد هستند. پدر ضحی معتقده که بهتره هر چه زودتر بچه ها برن سر خونه زندگی خودشون. می خواستم نظر شما رو بدونم.
- اتفاقا دیشب همین حرف رو به عباس زدم که دست زنت رو بگیر و برو سر خونه زندگی ات. چیه نشستی به پای من پیرزن.
🔹صحبت های دو مادر، ساعت ها طول کشید. خانم محمدی احساس نزدیکی خاصی به زهرا خانم می کرد. از شوهرش برایش گفت و خانه ای که چند هفته قبل از شهادتش، به خواست او، به نام عباس کرده بود. اشک ریخت که حاضر است به خانه سالمندان برود یا در خانه ای تنها باشد اما پسرش خوشبخت باشد. زهرا خانم تپش عشق مادری را در حرفهای معصومه خانم می دید و لذت می برد. به خانه که برگشت، آب نمکی قرقره کرد. اسپند دود کرد و لباس هایش را برای شستن گذاشت. پشت در اتاق ضحی، گوشش را چسباند. سکوت محض بود. آرام در زد. لای در را باز کرد.
🔸ضحی روی تخت، دراز کشیده بود. آمد در را ببندد، ضحی به محض دیدن مادر نشست. هدفون را از گوشش در آورد و بفرمایید گفت. از جا بلند شد. صندلی را برای مادر کج کرد و منتظر شد تا بنشینند.
- چی گوش می دی ضحی جان؟
- آیه های قرآن فردا رو.
- حفظت خوب پیش می ره؟
- الحمدلله. با پرسیدن های پدر خیلی خوبه. عباس آقا هم هر روز ازم می پرسه. فقط ی مشکلی هست که نمی تونم تند تند بخونم.
- عین باباتی. اونم هیچوقت قرآن رو نتونست تند بخونه. ضحی جان، امروز رفته بودم عیادت خانم محمدی. حرف عروسی شما شد. می خواستم بدونم مشکلی با زندگی کردن با مادرشوهرت نداری؟
📣کانال #سلام_فرشته در ایتا، سروش، بله
@salamfereshte
#داستان_بلند
#رمان
#فقط_به_خاطر_تو
#تولیدی
#سیاه_مشق
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✨السلام علیک یا اباصالح المهدی
🌺آقاجان در این ساعات آخر ماه مبارک رمضان غصّه دار تمام شدنش هستیم.
🌸عزیز دلِ مصطفی مهمانی خدا مهمانی باشکوه و با عظمتی است؛ ولی افسوس که آنچنان که شایسته است از لحظات معنوی و ملکوتی آن بهره نبرده ایم و به قول این مصرع شعر : گر گدا کاهل بُوَد تقصیر صاحبخانه چیست؟
🍀آقاجان امیدمان برای بخشش گناهان و بهره بیشتر از این ماه بزرگ همچنان به نگاه خاصه و دعاهایتان است.
يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ ؛ ای پدر بر تقصیراتمان از خدا آمرزش طلب که ما خطای بزرگ مرتکب شدهایم. (یوسف/97).
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#صمیمانه_با_امام
#مناجات_با_امام
#امام_زمان
هدایت شده از سلام فرشته
#سلسله_درس_های_قرآن_شناسی
#قسمت_سوم
💥متلاشی شدن
🏔شما ای کوه های بلند و مستحکم که میخ های زمین هستید و او را از پاره پاره شدن، نگه داشته اید؛ معدن های سنگین و ثقیلی را درون خودتان نگه داشته اید؛ با سرمای سخت یخها، از هم نمی پاشید و برف و تگرگ ها، سیل های خروشان و بزرگ و شوینده را تحمل می کنید؛ چه شد که وقتی خدای سبحان، خواست به پیامبرش، نشانی از خود بدهد، بر شما که جلوه گر شد، از هم متلاشی شدید؟ فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ... (1)
🌋 چه شد که وقتی خدای سبحان، آن امانت عظیم را بر آسمان ها و زمین و شما ای کوه های قدبرافراشته عرضه کرد، نپذیرفتید و هراسناک شدید؟ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَينَ أَنْ يحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا.. (2)
🗻و چه شد که خداوند به وضوح می گوید اگر این قرآن را بر شما نازل می کرد، از خشیت الهی، از هم می پاشیدید؟ لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيةِ اللَّه..(3)
⚡️معلوم است دیگر. آسمان ها و زمین و شما ای کوه ها، وقتی تحمل تجلی ذات اقدس اله را ندارید، مشخص است که تحمل حمل حقیقت قرآن کریم؛ کامل ترین امانت الهی را هم نخواهید داشت زیرا قرآن کریم هم، تجلی ذات اقدس اله است.
📚برای مطالعه بیشتر ر.ک: قرآن در قرآن، آیت الله جوادی آملی، صص 24-26
پی نوشت:
1. اعراف، آیه 143.
2. احزاب، آیه 72.
3. حشر، آیه 21.
📣کانال #سلام_فرشته در ایتا، سروش، بله
@salamfereshte
#قرآن_را_بشناسیم #قرآن_شناسی #قرآن #قرآنی #نور #سلسله_درس_های_قرآن_شناسی
#تولیدی
#سیاه_مشق
✍️استغفار
🔹فقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً «10» يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً «11» وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً «12» (سوره نوح)
🔸پس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او بسيار آمرزنده است. آسمان را بر شما ريزش كنان مى فرستد. و شما را با اموال و فرزندان يارى مى كند و براى شما (از همان آب باران) باغها قرار مى دهد و براى شما نهرها جارى مى سازد.
🍀هدف انبيا نجات بشر از قهر الهى است. از اول سوره تا اينجا، سه مرتبه سخن از استغفار شد. آيه سوم: «يَغْفِرْ لَكُمْ»، آيه هفتم: «دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ» و اين آيه: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ»
🌺از انسان استغفار، از خدا بخشش.
🌸عفو و بخشش، از سنّت هاى الهى است.
🌼براى دعوت به خير، تشويق معنوى و مادى لازم است.
🍀آمرزش گناهان، زمينه دريافت الطاف بعدى است.
🌺باران، يكى از مهم ترين نعمت هاى الهى است.
🌸يكى از آثار ايمان، بهبود زندگى مادى است.
🌼گاهى فراوانى مال و فرزند و باغ و آب، يك ارزش و پاداش الهى است.
📚تفسير نور، ج10، 233
#قرآن_کریم
#جزء_بیست_و_نهم
#سوره_نوح
#استغفار
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114