فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 امام حسین علیهالسلام
من کشته اشکم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر آنکه (بخاطر مصیبتهایم) گریه میکند.
🥀
📚 بحار الأنوار، ج ۴۴، ص٢٧٩
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
🥀 #خواب شهادت #سید_جواد_اسدی در #خان_طومان سال ۹۵
در یکی از روزهای اردیبهشت ۹۵ در قرارگاه تاکتیکی #یگان_ویژه_۲۵_کربلا ، #سید_جواد گفت: حاج آقاحاج، میخواهم کمی باهم صحبت و درد و دل کنیم.
گفتم : سیدجان بفرما (آخه بنده سیدها رو بنام صدا نمیکردم).
#سید_جواد ، از وضعیت منطقه و نیروها و پیگیریهایش گزارش داد.
بنده هم گوش میکردم.
از وجود نیروهای جاسوس در بین نیروها گفت (غیر ایرانی بودند).
ادامه داد...
از برخوردهایش با تعدادی از متخلفین (فاطمیون) گزارش داد.
بنده هم چند تذکر را جهت رعایت موضوعات گفتم.
#سید_جواد متوجه برخورد و رفتارهای خشن با غیرایرانیها شده بود.
درد و دل و صحبتهای اصلی اش شروع شد.
فهمیدم که همه آن گزارشات مقدمه مطالب اصلی سید هست.
او میخواست کمی از دلش بگوید و سفره دلش را باز کند.
بنده و #سید_جواد ، علاوه بر همکار و همرزم، یه طوری بچه محل سببی میشدیم.
بعصی اوقات لفظ بچه محل را بهش میگفتم.
#سید_جواد از حماسه سازی رزمندگان #لشکر_۲۵_کربلا تعریف کرد.
بعد گفت، ما باید هوای همه این رزمندگان را در عقبه داشته باشیم.
از مسؤل وقت رده خودش تعریف میکرد که خیلی هوای نفرات را داره..
بنده گوش میکردم و گهگداری اشاراتی داشتم و تصدیق یا رد میکردم.
سید ادامه داد که هوای خانوادهام را داشته باشید. از #همسر و پسرش #سید_احمد و زحمات اونها میگفت.
سفره دل سید باز شده بود. یکطرفه صحبت میکرد. از مادرش گفت و خوابی که مادرش دیده بود گفت و گفت و گفت.
بنده هم با آرامش گوش میکردم، با هم لبخند هم میزدیم.
#سید_جواد ادامه داد که حاج آقا، خواب #شهادت خودم را دیدم.
و بحث اصلی این بود که میخواست به بنده بگوید.
گفتم سیدجان، خواب چگونه بود؟
خندید و بانشاط و شادابی گفت:
حاج آقا، چند شب قبل خواب دیدم که در اثر جراحت به شهادت رسیدم.
اول یاد خواب مادرم افتادم که برای شهادت یکی دیگر از پسرهایش به فرزندانش گفته بود.
(#سید_جواد همیشه میگفت که شهید دوم خانواده بنده هستم.)
دوم اینکه بعد از شهادت، روحم به سمت آسمان بالا آمد، از بالای جنازه ام به پیکر بی جانم نگاه میکنم و میخندم و لذت میبرم.
#سید_جواد ادامه داد که حتما توی این منطقه شهید خواهم شد و راضی هستم.
کمی به او سفارش کردم که سیدجان برای شما که برادر شهید هستی شهادت ممنوع است.
مواظب خودت باش.
#سید_جواد هم لبخندی زد.
از هم خدا حافظی کردیم.
چند روزی گذشت و در روز ۱۶ اردیبهشت ۹۵ در درگیری شدید با جبهه کفر، #سید_جواد_اسدی و #محمود_رادمهر در کنار یکدیگر در #خان_طومان به شهادت رسیدند.
🌹 روحشان شاد و راهشان پررهرو باد.
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🏴تغییر خصوصیات اخلاقی شهید قربانخانی پس از سفر به کربلا
خواهر شهید می گوید: وقتی از سفر کربلا برگشت، مادر پرسیده بود چه چیزی از امام حسین علیه السلام خواستی؟ مجید گفته بود: از امام حسین علیه السلام خواستم آدمم کنه ...
سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلّی متحول شد، همیشه در حال دعا و گریه بود، نمازهایش را سر وقت می خواند و حتّی نماز صبحش را نیز اول وقت می خواند.
خودش همیشه می گفت نمی دانم چه اتّفاقی برایم افتاده که این طور عوض شده ام و دوست دارم همیشه دعا بخوانم و گریه کنم و همیشه در حال عبادت باشم.
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید بروجردی:
"من باید خرجِ امام بشم نه اینکه امام خرجِ من بشه"
بهادری جهرمی: امکان نداشت از آقای رئیسی بشنوید که فلان دستور از سوی رهبر انقلاب آمده است و ما به صورت تحلیلی متوجه این موضوع میشدیم؛ شهید رئیسی معتقد بود رهبری نباید برای ما هزینه شود بلکه ما باید خودمان را برای رهبری هزینه کنیم.
حمید لشگری 🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat