eitaa logo
𝑑𝑒𝑙𝑔𝑜𝑦𝑒/دِلگویه
2.4هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
785 ویدیو
93 فایل
"به نام خداوند شعر و غزل کلامش نشیند به دل تا ازل …🙂🌿 " ‴روزی¹⁰پست تقدیم نگاه گرمتان می شود‴ ‴تبلیغات ارزان و پربازده↻ < @tablighat_romankade> ‴رمانکده مذهبی↻ < @romankademazhabe>
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهریور ۱۳۵۹، بهنام محمدی (بهنام محمدی‌راد) نوجوان دانش‌آموز ۱۳ ساله، تصمیم گرفت مردانه بایستد، بجنگد و به یاری مجروحان بشتابد. او با همان جسم کوچک اما روح بزرگ و دل دریایی‌اش بارها به قلب دشمن زد و با وجود مخالفت فرماندهان، خود را به صف اول نبرد رساند تا از شهر و دیار خود دفاع کند. بهنام چندین بار نیز به اسارت دشمن درآمد؛ اما هر بار با توسل به شیوه‌ای از دست آنان گریخت. برای فریب عراقی‌ها می‌زد زیر گریه و می گفت: «من دنبال مامانم می‌گردم، گمش کردم»؛ او با بهره‌گیری از هوش، توان و جسارت خود توانست اطلاعات ارزشمندی از موقعیت دشمن را به دست بیاورد و در اختیار فرماندهان جنگ قرار دهد.
عراقی‌ها که فکر نمی‌کردند این نوجوان ۱۳ ساله قصد شناسایی مواضع، تجهیزات و نفرات آنها را دارد، رهایش می‌کردند. یک بار که رفته بود شناسایی، عراقی‌ها گیرش انداختند. جای دست سنگین مامور عراقی روی صورت بهنام مانده بود و وقتی برگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود. هیچ چیز نمی‌گفت فقط به بچه‌ها اشاره کرد عراقی‌ها کجا هستند و بچه‌ها راه می‌افتادند. این شیر بچه شجاع و پرتلاش بختیاری در رساندن مهمات به رزمندگان اسلام بسیار تلاش می‌کرد. گاه آنقدر نارنجک و فشنگ به بند حمایل خود آویزان می‌کرد که به سختی می توانست راه برود.
علاقه عجیبی به امام خمینی (ره) داشت، به گونه‌ای که اینگونه سفارش کرده بود: از بچه‌ها می‌خواهم که نگذارند امام تنها بماند و خدای ناکرده احساس تنهایی بکند. شهیدبهنام محمدی در تمام روزهای مقاومت از ۳۱ شهریور تا ۲٨ مهر ۵۹ در خرمشهر ماند. با تشدید جنگ و تنگ‌ترشدن حلقه محاصره خرمشهر، خمپاره‌ها امان شهر را بریده بود. درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود و مثل همیشه بهنام، سر رسید اما ناراحتی بچه‌ها دیگر تاثیری نداشت او کار خودش را می‌کرد. کنار مدرسه امیر معزی (شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود. ناگهان بچه‌ها متوجه شدند که بهنام گوشه‌ای افتاده و پیراهن آبی و چهارخونه بهنام غرق خون شده بود. شهید بهنام محمدی، چند روز قبل از سقوط خرمشهر پر کشید و به دیدار معبود شتافت.
‹🍂🧡› ‌ میشه براۍ دل بی قرارِ حضرت‌مهدۍ"عج" فقط یه ڪوچولو حجابتو رعایت ڪنی؟🙂✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اَللَّھُـمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلیِّڪَ‌ألْـفَـرَج‌وَ‌فَرَجَنابِهِ🤲 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌------------•☕️❤️•-------------- @donyayechadoryha ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
منگنه‌چی یه کاناله برای خاص‌پسندها. برای کسایی که دلشون نمی‌یاد لحظه‌های عمرشون رو مفت و الکی از دست بدن‌. 😎 مخاطبای منگنه‌چی از ۱۵ ساله‌هاش تا ۶۰ ساله‌هاش، آدمای خاصی‌ان که دنبال محتواهای خاص می‌گردن. 😇 توی منگنه‌چی، همه جور مطلب مفید پیدا می‌شه: 👇👇 جدی و خودمونی و طنز، اخلاقی و معرفتی و سیاسی، نکته و خاطره و داستانک، عکس‌نوشته و کلیپ و استوری، نوشته‌ی ادبی و شعر، پی‌نوشت‌های خودمونی و کوتاه بر آیات و روایات و ... داستان‌های کوتاه علما و شهدا و ... 😃😃 خلاصه دنیای رنگارنگیه برای خوش‌سلیقه‌ها. 🙂 شما هم دعوتید 😊 یه انگشت روی لینک بزنید و ما رو با حضورتون خوشحال کنید. 😃 فکر نمی‌کنم پشیمون بشید. 😉 http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495
↫پدرم گفت...:⇣ گـ🌹ل از ⇠رنگ و لعابش⇢ پیداست ↫و زن مؤمنہ ...⇣ ازطرز ⇦حجابش⇨ پیداست حجاب محـدودیت نیسـ❌ــت مصـ🌷ــونیت
چادرش دست نوازش به سر دشت کشید 🌿 دشت هم از نفس چادر او گل می چید 💞
🖇🍂!"••• هَمِہ‌ۍگلۅلِہ‌هـٰاۍِجَنگِ‌نَرم،مِثلِ‌خُمپـٰاره‌ شَصتِہ...نَہ‌سۅت‌دارِه‌نَہ‌صِدا.. ۅَقتۍمۍفَھمیم‌اۅمَده‌ڪِہ‌مۍبینیم: فِلـٰانۍدیگِہ‌هِیئَت‌نِمیـٰاد…! فِلـٰانۍدیگِہ‌چـٰادُرسَرَش‌نِمیڪُنِہ‌…! ‹شھیدحجت‌اللّٰھ‌رحیمے›
🌼گویم همه دم در انتظارت صلوات✨ 🌺بر روی نهان و آشکارت صلوات 🌼روزی که به کعبه چهره ات بنمایی✨ 🌺با هستی خود کنیم نثارت صلوات ❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️
💌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یڪبارڪہ‌جلوےدوستانم‌قیافہ‌ گرفتہ‌بودم‌😌ابراهیم‌ڪنارم‌آمدو آرام‌گفت:نعمتے‌ڪہ‌خداوند‌بہ‌تو‌ داده‌بہ‌رخ‌دیگران‌نڪش..! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌↵شَھیـدابـراهـیـم‌هــادی•• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعد از آن چند سالی به عنوان نیروی قرادادی با شرکت مخابرات، پست و پست بانک در قالب دفاتر ای سی تی شهرستان کاشمر مشغول به کار شد؛ اما این کار هم روحیه ایثار و شهادت‌طلبی احمد را پاسخگو نبود به همین دلیل به دنبال پیدا کردن گمشده خود در 20 فروردین‌ماه 1391 به استخدام سپاه پاسداران درآمد. پس از گذراندن آموزش‌های لازم در پادگان آموزشی شهید هاشمی‌نژاد به عنوان فرمانده گروهان آموزشی مشغول به خدمت شد. در خردادماه سال 1394، جهت ادامه خدمت به تیپ زرهی 21 امام رضا(ع) نیشابور معرفی و در گردان زرهی مشغول به خدمت شد.  ♡
پاسدار شهید احمد رضایی در اول فروردین ماه 1365 در روستای شهیدپرور اوندر از توابع شهرستان کاشمر در خانواده‌ای مذهبی، کشاورز و متوسط جامعه دیده به جهان گشود. در شرایطی که خانواده‌ وی هنوز، پس از گذشت یکسال از شهادت برادرشان شهید یحیی رضایی اوندری (عموی شهید) و پسر عمویشان شهید شعبان رضایی اوندری، در سوگ نشسته بودند، تولد احمد روح تازه‌ای در کالبد خانه دمید. وی دوران کودکی و تحصیل خود را تا مقطع دیپلم در همان روستا ادامه داد و مدرک دیپلم را با معدل 17/50 در رشته علوم تجربی اخذ کرد. شهید رضایی سپس جهت ادامه تحصیل در رشته مدیریت رهسپار قاین شد و مدرک کارشناسی خود را پس از سه سال و نیم با معدل 17/87 به پایان رسانید. بعد از پایان تحصیلات از معافیت سه برادری نظام وظیفه استفاده کرد و از خدمت سربازی معاف شد. ♡
در حالی که هنوز چند ماهی از شروع زندگی مشترکش نمی‌گذشت با کسب رضایت از پدر و مادر و همسر و خانواده به صورت داوطلبانه به ندای رهبرش لبیک گفت و جهت انجام مأموریت مستشاری به منظور دفاع از حریم اهل‌بیت و مردم بی ‌دفاع سوریه در 14 دی‌ماه 1394 به همراه جمعی از دلاوران تیپ زرهی 21 امام رضا(ع) به این کشور اعزام شد و پس از گذشت یک‌ماه در ظهر چهارشنبه 14 بهمن‌ماه در عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا به همراه فرمانده دلاور این تیپ سردار محسن قاجاریان به شهادت رسید. شهید احمد رضایی اوندری قرار بود در اسفند ماه 1394 در آزمون سراسری کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور در حوزه­ ی نیشابور با شماره داوطلبی ۱۱۸۳۷۳ شرکت کند اما او یک ماه قبل از برگزاری آزمون، بدون آزمون ورودی به بالاترین مدرک یعنی شهادت و رسیدن به مقام قرب الهی دست یافت. ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️باید علی برای ظهورت دعا کند... ▪️حرف پدر به روی‌‌‌ِ پسر میکنداثر... 🔅یا عالی بحق علی عجل لولیک الفرج 🤲 تعجیل در فرج مولایمان صلوات
ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود🍃 در راه جمکران سر راهی ببینمت🍂 ☆☆☆ یا که محرمی شود و بین کوچه‌ای🌻 در حال کار نصب سیاهی ببینمت🥀
🌸پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: دلها نيز، همچون مس، زنگار مى بندد، پس آنها را با استغفار صيقل دهيد. 📗وسائل الشیعه ج۷ ص۱۷۶