#خاطره_شهید 🎤🏴
روز بعد از عاشورا میخواستم فاطمه و سارا را ببرم مدرسه...
بین راه همینطور که با هم صحبت کردیم ، فاطمه گفت :
《عمه من میدونم بابا مصطفام شهید شده :)
بار آخری که اومد تهران من رو با خودش برد سر مزارشهدا✨
بهم گفت فاطمه یادت باشه شهدا همیشه زنده ان!♥️
وقتے که چشمات رو ببندے میتونی اونا رو ببینے و باهاشون حرف بزنے🌿
ولے همیشه امیرحسین عمو میگفت فاطمه بابات خیلے قویه!
اصلا بابات ضدگلوله اس... زخمی ممکنه بشه اما شهید نمیشه!》
قدری ایستاد و در چشمانم نگاه کرد و گفت:《عمه ولی بابام شهید شد!💔》
دست و پایم یخ شده بود و هیچ جوابے نداشتم!🥀
#شهید_مصطفے_صدرزاده
راوی خواهرشهید
------------•☕️❤️•--------------
@donyayechadoryha
#خاطره_شهید
در مدتی که در حلب بود،زبان عربی را دست و پا شکسته یاد گرفته بود.
اگرنمیتوانستکلمهایرابیانکندباحرکاتدستوصورتشبه
طرفمقابلمیفهماندکهچهمیخواهدبگوید.
یکروزبهتعدادیازرزمندههاینبلوالزهراءدرسمیداد.وسط درسدادنناگهانهمهدرازکشیدند!
بهعربیپرسید:«چتونشده؟»گفتند:«شماگفتیددرازبکشید!"😁😂
بهجایاینکهبگویدساکتباشید،کلمهایبهکاربردهبودکهمعنی اشمیشددرازبکشید!
بهرویخودشنیاورد.گفت:«میخواستمببینمبیداریدیانه!»
بعدازکلاسکهاینموضوعرابرایدوستانشتعریفکرد،
آنقدرخندیدوخندیدندکهاشکازچشمانشانجاریشد.😂
#شهید_عباس_دانشگر
#شهیدانہ
#مدیࢪ
------------•☕️❤️•--------------
@donyayechadoryha