eitaa logo
𝑑𝑒𝑙𝑔𝑜𝑦𝑒/دِلگویه
2.4هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
788 ویدیو
93 فایل
"به نام خداوند شعر و غزل کلامش نشیند به دل تا ازل …🙂🌿 " ‴روزی¹⁰پست تقدیم نگاه گرمتان می شود‴ ‴تبلیغات ارزان و پربازده↻ < @tablighat_romankade> ‴رمانکده مذهبی↻ < @romankademazhabe>
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 شهید حججی‌ تا مدت‌ها پیکرش توی دست داعشی ها بود تا اینکه قرار شد حزب الله لبنان و داعش تبادلی با هم انجام بدهند. بنا شد حزب‌ الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند..🚶🏻‍♀ به من گفتند : می توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟! می‌دانستم می‌روم در خطر امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند ؛ اما آن موقع محسن برایم از همه چیز حتی از جان مهمتر بود(:✨ قبول کردم..☺️ خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف مقر داعش‌. توی دل دشمن بودیم یک داعشی که لباس سفید و بلندی پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمزی پوشانده بود 🔥با اسلحه اش ما را می پایید... پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد😭💔 و گفت این همان جسدی است که دنبالش هستید...😔💔 میخکوب شدم از درون آتش گرفتم😭💔 مثل مجسمه ها خشک شدم 🥀 رو کردم به‌ حاج سعید گفتم من چجوری این بدنو شناسایی کنم؟!💔 این بدن اربا اربا شده😭💔 این بدن قطعه قطعه شده😭💔 بی اختیار رفتم طرف داعشی عقب رفت و اسلحه را مسلح کرد.. داد زدم : پست فطرتا مگه شما مسلمان نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دستاش😭😭💔؟! حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند ، می گفت : این کار ما نبوده کار داعشِ عراق بوده. دوباره فریاد زدم کجای شریعت محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه کنید؟! داعشی به زبان آمد گفت : تقصیر خودش بود از بس حرصمون رو در آورد نه اطلاعاتی بهمون داد نه گفت اشتباه کردم و نه حتی کوچک‌ترین التماسی به من کرد:)!که از خونش بگذریم فقط لبخند میزد!🙂💔💔 روحش شاد و یادش گرامی باد!😞🖤 ┄┅═✼✨🌸✨✼═┅┄ @donyayechadoryha ┄┅═✼✨🌸✨✼═ ┅ ┄