eitaa logo
دیدگاه ها و اندیشه های آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی
823 دنبال‌کننده
431 عکس
177 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻بیانات آیت الله فاضل لنکرانی در توهین و تهمت به رهبری معظم انقلاب () بنده از جهات علمی و غیر علمی این شخص هیچ اطلاعی ندارم، ولی کافی بود همین روایت را از وجود مبارک امام صادق(علیه السلام) درست می‌فهمیدند که می‌فرماید: پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «ثَلَاثٌ لَا يُغِلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ»، سه چیز است که قلب انسان مسلمان خیانت به آن نمی‌کند، انسان مسلمان و مؤمن در عمل خیانت نمی‌کند و سعی می‌کند عملش را برای خدا خالصانه انجام بدهد، بعد هم می‌فرماید: «وَ النَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ»؛ این دستور پیامبر ماست. آیا «النصیحة لأئمة المسلمین»، یعنی «التهمة لائمة المسلمین» تهمت به رهبر مسلمین؟ شما بعد از 60 ـ 70 سال منبر رفتن نصیحت را اینطور معنا کرده‌اید؟ «النصیحة لائمة المسلمین» یعنی خیرخواهی کنید، آیا معنای خیرخواهی این است که بگوئیم بعد از 40 سال در تمام این مملکت جنایت است، آیا این خیرخواهی است؟ می‌گوئید از فتنه 88 هر چه قتل صورت گرفته مسئولش رهبری انقلاب است! اولاً در مورد فتنه 88 اگر کسی بخواهد منصفانه تحلیل کند -که این ایام هم نزدیک به نهم دی است- اگر رهبری با درایت خودش فتنه 88 را تدبیر نکرده بود امروز این مملکت تجزیه شده و خون صدها هزار بی‌گناه ریخته شده بود. این چه حرفی است که شما می‌زنید؟ اگر قضیه داعش را ولایت فقیه و شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی مدیریت نکرده بودند امروز عراق و سوریه و ایران در حلقوم داعش بود. آیا چنین چیزی برای شما خوب بود؟! دشمن دنبال همین بوده است. من گاهی اوقات درباره داعش و تأثیری که شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی در دفع فتنه آنها داشت فکر می‌کنم که چگونه آن شهید عزیز با هدایت‌های رهبری معظم انقلاب، عراق را از حلقوم داعش بیرون آورد، داعشی که به 40 کیلومتری بغداد و به نزدیکی مرزهای ایران رسیده بود، اینها واقعیت‌هایی غیرقابل انکار است. اگر داعش عراق را گرفته بود آیا امروز ایران آرامش داشت؟! اینها بودند که تدبیر کردند و توطئه دشمن را در همان نطفه خفه کردند. این آقا چه جوابی به شهدای مدافع حرم دارد؟ در همین درس خود ما بعضی از فضلا حضور داشتند مثل شهید بزرگوار تقی‌پور، حدود شش هفت سال درس فقه و اصول شرکت می‌کرد، بسیار طلبه پرکار، مهذب و مؤثری بود که به جمع مدافعین حرم پیوست و جانش را خالصانه تقدیم دفاع از حریم اهلبیت(علیهم السلام) نمود. آیا شما می‌توانید جواب این خونها را بدهید که اسم اینها را جنایت گذاشتی؟ خیلی باید تأسف خورد. من به این شخص توصیه می‌کنم که صحبتهایش را چند بار بشنود و هر کلمه‌اش را با این 60 ـ 70 سال منبر و وعظ، مقایسه کند. من با دیدن حرفهای ایشان باز یاد این قصه افتادم که در همان دوران جنگ یک کسی از شاگردان امام که مراحل علمی بالایی داشت، آدمی که کتاب اخلاق اسلامی نوشته و خودش را معلم اخلاق مطرح کرده بود، گرفتار خودپسندی شد و از ایران رفت و بلندگوی صدام در رادیوی عراق، علیه امام و رزمندگان شد. تو هم الان همینطور می‌شوی! اینها باید برای من و شما درس باشد، این درسها همه عنوان علل معدّه را دارد، باید از خودمان مراقبت کنیم، هر روز خودمان را به خدا بسپاریم، مبادا آخر عمرمان اینطور شود. اگر شما انتقاد داری، انتقادت را خیلی معقول بیان کن، نامه بنویس، اما اینکه از سر تا پا را اسمش را قتل و جنایت بگذاری و اینطوری دندان‌های دشمن را علیه اسلام تیز کنی، این شد خدمت به اسلام؟ واقعاً به جای اینکه قدردان این رهبری معظم باشیم، کسی که در این شرایط، آمریکا و اسرائیل و سازمان‌های امنیتی را بیچاره کرده و همه‌شان مانده‌اند که چه کنند؟ هر روز یک راه را طی می‌کنند برای اینکه این نظام را از بین ببرند. البته به لطف خدا و هدایت‌های کلی که امام بزرگوار برای ما به ارمغان گذاشتند ایشان این نظام و کشور را به خوبی حفظ کرده و در این تردیدی نیست. اگر کسی واقعاً در این مسئله تردید کند نمی‌شود گفت بی‌انصاف، باید گفت آدمی است که اهل حقد و کینه است. تردیدی نیست که امروز رهبری، دلسوزترین افراد برای حفظ اسلام، حفظ مکتب شیعه و ایران است، و شیعیان دنیا را و نه فقط خصوص ایران، یک چنین شخصیت مدبّری در مسیر تکامل اداره می‌کند. هر روز انسان می‌بیند هزار دشمن اضافه شده است. در این 40 سال نگذاشتند این کشور آرامش داشته باشد، حتی دارو را هم به روی کشور ما بستند، فروش نفت ما را به صفر رساندند، مشکلات درست می‌کنند، اما مردم فداکار ما به دستور دین و به دستور رهبر خردمند خود، به خوبی مقاومت‌ کرده‌اند. باید دعا کنیم خدای تبارک و تعالی سایه ایشان و همه مراجع بزرگوار را مستدام بدارد و این نظام را روز به روز قدرتمندتر حفظ بفرماید. إن شاء الله. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
🔻وجوب قتل مرتد () 🌀پاسخ به شبهات محسن کدیور در مورد لزوم حذف و تغییر قانون مربوط به آن ✔️ آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی ثانیاً: اگر در آثاری که قرآن کریم بر مرتد مترتب نموده است دقت کنیم به خوبی می‌فهمیم که مرتد استحقاق مجازات بسیار شدید دنیوی دارد. در قرآن کریم هشت اثر برای مرتد ذکر شده است: اثر اول: حبط اعمال در دنیا و آخرت. اثر دوم: در آخرت جزء زیان‌کاران است و هیچ راهی برای او نیست. اثر سوم: مورد مغفرت خداوند واقع نمی‌شود. اثر چهارم: توفیق هدایت الهی از او سلب می‌شود «کَیْفَ یَهْدِی اللَّهُ قَوْماً کَفَرُوا بَعْدَ إِیمَانِهِمْ». اثر پنجم: داخل در جهنم می‌شود. اثر ششم: در آتش جهنم خلود دارد. اثر هفتم: شیطان عمل زشت را برای آنها آراسته می‌کند و آنها را گرفتار آرزوهای طولانی می‌کند. اثر هشتم: لعنت خدا و ملائکه و همه مردم تا قیامت بر مرتد است «أُوْلَئِکَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ». این آثار دلالت دارد که ارتداد از نظر قرآن گناه است، آن هم گناه کبیره و نیز از اشد کبائر است. آیا با وجود این همه آثار شدید اخروی و برخی دنیوی، می‌توان پذیرفت که روح قرآن با استحقاق مجازات شدید دنیوی مرتد سازگاری ندارد؟ کسانی که از آزادی و احترام به هر گونه افکار و عقاید دیگران سخن می‌گویند، چگونه این آثار شدید اخروی ارتداد را می‌توانند توجیه کنند؟ به عبارت دیگر بر طبق این افکار ارتداد نه قابلیت دارد که موضوع برای مجازات دنیوی قرار گیرد و نه صلاحیّت موضوع واقع شدن برای مجازات اخروی. این افراد ارتداد را به عنوان آزادی فکر و یک حق بشری مطرح می‌کنند و در نتیجه هیچ گونه قبحی نباید در آن تصویر نمایند و با نبود قبح نه قابلیت مجازات دنیوی را دارد و نه اخروی و در نتیجه مجازات‌های اخروی ارتداد را هم باید منکر شوند و اگر بگوئید قبح آن را فی نفسه می‌پذیریم، دیگر چه استیحاشی از مجازات دنیوی دارند. بنابراین می‌توان گفت بین آثار شدیدی که در قرآن کریم بر مرتد ذکر شده است و مجازات دنیوی او یک ملازمه قهری و عادی وجود دارد و آنچه که از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) نسبت به قتل مرتد وارد شده است می‌تواند مستفاد از همین ملازمه باشد. به این معنی که اینان چنین ملازمه‌ای را از آیات ارتداد استفاده نموده‌اند. ✅ کانال دیدگاه ها و اندیشه های آیت الله فاضل لنکرانی 🆔 @j_fazel_lankarani
دیدگاه ها و اندیشه های آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی
🔹بیانات در سوگواره شعر فاطمی «محبوبه خدا» ✔️ آیت الله فاضل لنکرانی #بخش_اول بسم الله الرحمن الرح
🔹بیانات در سوگواره شعر فاطمی «محبوبه خدا» ✔️ آیت الله فاضل لنکرانی برادران و خواهران، این آیات را در ذهن‌تان بسپارید، خدا می‌خواهد بفرماید ای بشر اگر می‌خواهی گوشه‌ای از نور من را ببینی به فاطمه نگاه کن، به علی نگاه کن، به ائمه معصومین نگاه کن، اینها نور خدا در زمین هستند امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه می‌فرماید «خلقکم الله أنواراً فجعلکم بعرشه محدقین حتّی منّ علینا» اینها نور خدا و تمثل نور خدا در زمین هستند، فاطمه نور خداست، همان طور که پیامبر و علی نور خداست. مقام اهل بیت از خود این آیات به خوبی استفاده می‌شود و نیازی به روایت نداریم. خدا می‌فرماید مثل نور من این مشکات با این خصوصیات است مصداق این مشکات با این خصوصیات هم این بیوت است. کدام بیوت؟ بیوتی که «أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ اْلآصالِ‌»، قرآن با بلندترین و رساترین صدا می‌گوید ای بشر نگاهت به این انوار الهی باشد، نگاهت به فاطمه باشد، تو اگر دنبال نور من هستی و می‌خواهی از نور خدا بهره‌گیری کنی تو نور من را نمی‌توانی بفهمی! اما من مثلی برای خودم در روی زمین قرار دادم «هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها» آن مَثَل هم فاطمه و پدرش پیامبر و همسرش امیرالمؤمنین و اولاد اوست. من یک وقت فکر می‌کردم این روایتی که ائمه (ع) فرمودند «نحن حجج الله علی عباده و فاطمة حجةٌ علینا» معنای اینکه فاطمه حجّت بر ائمه است چیست؟ بر حسب این آیه، فاطمه حفاظ و حافظ همه ائمه ماست، فاطمه، مشکات علی است و علی، مصباح است، حسن، مصباح است، تا برسیم به آخرین امام، اینها همه چراغ هستند، اما آنکه نورانیت این چراغ را با قوت حفظ می‌کند و به آن تلألؤ خاص می‌بخشد، فاطمه است. در یک روایت امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «أنا فرعٌ من فروع الزیتونة من شجرة مبارکةٍ زیتونة و قندیل من قنادیل بیت النبوة» من شاخه‌ای از شاخه‌های شجره مبارکه زیتونه هستم. این فاطمه‌ای که مشکات نور خدا و پیامبر و ائمه اطهار (علیهم‌السلام) است و خداوند متعال او را مثل نور خودش بر زمین قرار داده شایسته است که ما دنبال شناخت او برویم، ببینیم چه موجودی بوده و چه عظمتی دارد؟ هدف این جلسه هم آن است که ما از دریچه ذهن و قریحه ذوق شعرای بزرگوار آئینی خود برای معرفت هرچه بیشتر حضرت بهره ببریم که پیداست نور فاطمه در قلب و ذهن‌شان تلألؤ پیدا کرده و توانسته‌اند این اشعار زیبا را برای ما بسرایند. خدا را شکر که دو سه دهه است در این کشور صدای فاطمه به گوش جهانیان رسیده و عنایت خدا شامل ملت ایران و شیعیان بلکه مسلمین و همه بشر شده تا بتوانیم یک مقداری فاطمه را بشناسیم، فاطمه کیست؟ آقایان شعرا من نمی‌دانم آیا عناوینی که در قرآن راجع به حضرت فاطمه آمده در شعری آمده یا نه؟ در این شعر بسیار جالبی که آقای شریعتی خواندند بعضی از این عناوین وجود داشت. باید روی این جهت یعنی معرفت فاطمه از طریق قرآن بیشتر کار شود. سوال ما این است فاطمه‌ای که مشکات است، فاطمه‌ای که مثل نور خداست، فاطمه‌ای که محور بیوتی است که خدا اذن به ذکرش در آن داده است، آیا سزاوار بود به او بگویند شاهدی بر صحت گفتارت بیاور؟! آیا سزاوار بود که او را به مسجد بکشانند؟ آیا سزاوار بود که او را پشت درب و دیوار قرار بدهند؟ آیا سزاوار بود که او را در کوچه سیلی بزنند؟ بشر! با این نور خدا چه کردی؟ آن زمان ظلم شد و بدترین ظلم‌ها هم شد، الآن نیز می‌گویند راجع به فاطمه حرف نزنید! راجع به مقامات فاطمه صحبت نکنید، راجع به مظلومیت‌های فاطمه حرف نزنید! ما حرف نزنیم با قرآن چه می‌کنید؟ مگر قرآن مقام فاطمه را بیان نکرده؟ آیا سوره کوثر را می‌توانید از قرآن حذف کنید؟ دنبال چه چیزی هستید؟ از خواب غفلت بیدار شوید و از این انوار مضیئه استفاده کنید. ✅ کانال دیدگاه ها و اندیشه های آیت الله فاضل لنکرانی 🆔 @j_fazel_lankarani
✔️ واکنش آیت الله فاضل لنکرانی به اتهام جدایی حوزه از سیاست () 🔻نظریه¬ی سیاسی مرحوم آیت¬الله بروجردی نظر مرحوم آقای بروجردی در بحث نماز جمعه، در کتاب البدر الزاهر فی صلاۀ الجمعة و المسافر (ص78 به بعد) آمده است، ببینید ایشان راجع به ولایت فقیه چه می‌گوید؟ راجع به دین چه می‌گوید؟‌ چرا نسبت خلاف به مرجعی داده می‌شود که استوانه‌ای در میان مراجع بوده و تاریخ مرجعیت، کمتر مانند ایشان را به خود دیده است! امام خمینی نیز مولود و محصول مرحوم آقای بروجردی و هم‌چنین مرحوم حائری است. من در این جلسه فعلاً به کلمات آقای بروجردی اشاره می‌کنم تا معلوم گردد هیچ تعصبی وجود ندارد. اگر آقایان می‌خواهند از حوزه گزارش دهند، درست گزارش دهند، نه این که بر حوزه و روحانیت، انقلاب، آقای بروجردی، شهدا و حضرت امام جفا کنند. دنبال چه هستند!؟ آقای بروجردی می‌گوید: اگر کسی به حقیقت دین توجه کند، برای اثبات ولایت فقیه نیازی به مقبوله‌ی عمر بن حنظله ندارد. ایشان بعد از ذکر مقدماتی، می‌فرماید: امور مردم بر دو نوع است؛ امور فردی و یکی هم امور اجتماعی ـ تردیدی در این مطلب نیست ـ برای امور اجتماعی مثال می‌زنند به قضاوت، اموال مجهول المالک،‌ مالیات، دفاع از ثغور مسلمین. بعد ایشان می‌گوید: شارع متعال برای این امور اجتماعی متصدی قرار داده یا نه؟ در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله متصدی این امور پیامبر است. عجیب این است با آن که کلمه متصدی به طور مکرر در عبارت ایشان آمده، اما در همین نشست، آقایان گفتند: آقای بروجردی گفته فقیه نباید تصدی‌گری کند. درست، خلاف حرف ایشان! که می‌فرماید: پیامبر متصدی است، بعد هم ائمه معصومین...،‌ حتی آقای بروجردی قبلش می‌گوید: از ضروریات اسلام وجود حکومت است، و متفقٌ علیه بین العامّة و الخاصة این است که مسلمان‌ها باید حاکم داشته باشند، هرچند در شرایطش اختلاف نظر است؛ اهل‌سنت می‌گویند: بعد از پیامبر، مسئله تعیین حاکم انتخابی شد و شیعه می‌گوید: بعد از پیامبر اکرم، به دستور خدا، حاکم معین شده است. ولی هم شیعه و هم سنی می‌گویند: وجود حاکم، اصلی لابدّ منه و مسلم است. آقای بروجردی ادامه می‌دهد: در زمان غیبت، امر دائر بین دو راه است؛ یا بگوئیم هیچ کس تصدی نکند و یا آن کسی که می‌تواند تصدی کند، فقط فقیه است. ایشان با یک قیاس استثنایی مسئله را تمام می‌کنند؛ بدون اینکه برای اثبات ولایت فقیه نیازی به مقبوله عمر بن حنظله و روایات دیگر باشد؛ بله، مقبوله عمر بن حنظله هم شاهدٌ علی ما قلنا، و آن را به عنوان مؤید ذکر می‌کند. ایشان در مقبوله عمر بن حنظله، به این نکته اشاره می‌کند که منظور از حاکم در عبارت «إنّی جعلته علیکم حاکماً» چه کسی است؟‌ بعضی پاسخ داده‌اند قاضی، ولی ایشان آن را نپذیرفته و می‌گوید: «هو الذي يرجع إليه في جميع الأمور العامّة الاجتماعية التي لا تكون من وظائف الأفراد و لا يرضى الشارع أيضا بإهمالها ... و منها القضاء و فصل الخصومات. و لم يرد به خصوص القاضي». این است نظر آقای بروجردی! ایشان معتقد است برای حفظ دین در زمان غیبت، باید فقیه متصدی امر باشد. حال، آیا می‌توان گفت آقای بروجردی مسئله نظارت را مطرح کرده است، با این که در عبارات ایشان، ده‌ها بار کلمه «تصدی» ذکر شده است؟! در مورد آقای بروجردی به این مطلب نیز توجه داشته باشید که ایشان فقیهی نبود که امروز یک نظریه بدهد و فردا از آن عدول کند و نظریه دیگری بدهد. ایشان فرموده است: من مبانی اجتهادی‌ام را در اصفهان کامل و تمام کردم و به نجف رفتم. در آنجا مرحوم آخوند توانست نظرم را تنها در دو سه مسئله عوض کند. ایشان فقیه بسیار مبرّزی بوده است. 🔻ریشه نظریه «الاسلام هو الحکومة» در مبانی آیت¬الله بروجردی دیدگاه مرحوم امام خمینی نیز در باب حکومت و اینکه «الاسلام هو الحکومة»، ریشه در همین کلمات آقای بروجردی دارد. آقای بروجردی در ص74 می‌فرماید: «لا یبقی شکٌ لمن تتّبع قوانین الإسلام و ضوابطه ـ اگر کسی قوانین اسلام را بررسی کند، بدون شک به این نتیجه می‌رسد که ـ أنّه دين سياسي اجتماعي، و ليست أحكامه مقصورة على العباديات المحضة المشروعة لتكميل الأفراد و تأمين سعادة الآخرة، ، بل يكون أكثر أحكامه مربوطة بسياسة المدن و تنظيم الاجتماع و تأمين سعادة هذه النشأة ... لأجل ذلك اتفق الخاصة و العامّة على أنّه يلزم في محيط الإسلام وجود سائس و زعيم يدبّر أمور المسلمين، بل هو من ضروريات الإسلام». ایشان تصریح می‌کند: دین اسلام، یک دین سیاسی است و نیازمند حاکمی است که امور مسلمانان را تدبیر کند. آیا با وجود این عبارات، می‌توان گفت آقای بروجردی گفته نظارت بر سیاست کنید؟ یعنی می‌خواهند بگویند که آقای بروجردی طرفدار فکر جدایی دین از سیاست بود! ✅ کانال دیدگاه ها و اندیشه های آیت الله فاضل لنکرانی 🆔 @j_fazel_lankarani