◼◼◼◼◼◼◼اژدها
🟥🌱از سلمان فارسی《محمدی》 نقل است:
به علی علیه السلام خبر رسید که عمر شیعه وپیروان وی را (به بدی) یاد کرده است.
پس در یکی از راههای باغهای مدینه جلوی عمر را گرفت، در حالی که امام کمان عربی در دست داشت، و گفت:
به من خبررسیده است که تو شیعه وپیروان مرا را (به بدی) یاد کرده ای.
◼عمر گفت: دست بردار، و به خودت رحم کن.
فرمود: تو از اینجا نمی روی.
سپس امام علی علیه السلام کمان رابر زمین انداخت. ناگهان به #اژدهایی، مانند شتری که دهان آن را باز کرده است، تبدیل شد، و به سوی عمر آمد که او را ببلعد. پس عمر فریاد زد: ای اباالحسن، تو را به خدا سوگند میدهم (که به من رحم کنی)، از این پس این امر را تکرار نخواهم کرد و پیوسته التماس میکرد.
پس امام دست خویش را به اژدها زد، پس مانند قبل به کمان تبدیل شد، و عمر وحشت زده به خانه بازگشت.
🟪🌱سلمان گفت: شبانگاه علی علیه السلام مرا دعوت کرد و فرمود:
نزد عمر برو که به او مالی از مشرق به وی رسیده است و کسی از آن اطلاعی ندارد، و تصمیم دارد آن را تصاحب کند. پس به او بگو: علی به تو میگوید:
مالی از جانب مشرق به تو رسیده است، پس آن را میان اهلش تقسیم کن، و آن را تصاحب نکن که رسوایت میسازم.
سلمان گفت: پیغام را به او رساندم؛
گفت: داستان دوستت مرا به شگفتی وامی دارد! چگونه این موضوع را دانست؟!
گفتم: آیا این گونه امور بر او پنهان میماند؟
پس به سلمان گفت: این را از من بپذیر، علی یک جادوگر است، و من به این خاطر نسبت به تو احساس دلسوزی میکنم و بهتر این است که از او جدا شوی و به گروه ما بپیوندی؛
گفتم: بد سخنی است که گفتی!
اما در خصوص علی، او از اسرار نبوت چیزی به ارث برده است که تو دیده بودی و چیزی که از آن بالاتر است.
🟩🌱گفت: نزد وی برو و بگو: به روی چشم!
پس نزد علی علیه السلام بازگشتم و به من گفت: میخواهی آنچه میان شما رد و بدل شد را برایت بگویم؛
گفتم: تو به آن از من داناتری؛
پس هر آنچه اتفاق افتاده بود را برایم تعریف کرد، سپس فرمود: وحشت اژدها تا زمان مرگ همراه او خواهد بود.
📕الخرائج، الورقة رقم ۶۲ من الخطّیّة المصوّرة، (الخرائج و الجرائح- طبعة مؤسّسة الإمام المهدیّ (علیه السلام) - ۱- ۲۳۲ حدیث ۷۷). و قد کرّر ذکره طاب ثراه فی المجلّد ۴۱- ۲۵۶ حدیث ۱۷، و جاء فی مدینة المعاجز: ۲۰۰ حدیث ۵۵۱، و صفحة ۷۹ حدیث ۱۹۸، و غیرها.
🕋اللهم عجل لولیک الفرج
💫♥️کانال شیعه اهل بیت
🌿