کشتنش تیر نمیخواست ... نسیمی بس بود! #حضرت_علی_اصغر #شب_هفتم #در_عزای_حسین 🏴 j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱

جان من قول بده پیش کسی رو نزنی جان من قول بده زود برش گردانی طفل من تابغل توست خیالم جمع است نکند حرمله رابا خبرش گردانی... #حضرت_علی_اصغر #امان_از_دل_رباب😭 #در_عزای_حسین 🏴 j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱

میخواست بابایش ببوسد حنجر او را اما مسیر بوسه را تیر و کمان بسته‌ است #حضرت_علی_اصغر #در_عزای_حسین 🏴 j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱

به سفیدیِ‌ گلویِ‌ تو کسی‌ رحم‌ نکرد  رسمِ‌ کوفی است بگیرند هدف، مھمان‌ را #حضرت_علی_اصغر #در_عزای_حسین 🏴 j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱

این طفل که لب تشنه یك قطره آب است یك قطره اشکش رزق صد جام شراب است #علی‌اکبرلطیفیان #حضرت_علی_اصغر #در_عزای_حسین 🏴 j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱

هر گِره را پنجه‌های کوچکش وا میکند صبح محشر با خدا درعرش غوغا میکند حکم بخشش بر محبّان علی را فاطمه با پَر گهواره‌ی شش‌ماهه اجرا میکند #حضرت_علی_اصغر #در_عزای_حسین 🏴 j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱

تمام خون تورا فاطمه به بالا برد وگرنه بر سر دنیا عذاب می افتاد #سید_پوریا_هاشمی #حضرت_علی_اصغر #در_عزای_حسین 🏴 j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱

شدنی نیست که بی یار شود خون خدا به غرور نوه ی شیرخدا بر نخورد #مرضیه_امینی #حضرت_علی_اصغر #در_عزای_حسین 🏴 j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱

بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته است دیگر بخواب نیمه‌ای از شب گذشته است کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده گهواره نیست٬ دست خودت را تکان نده با دست‌های بسته مزن چنگ بر رخت با ناخن شکسته مزن چنگ بر رخت بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود سهمت دوباره خنده انظار می‌شود ترسم که نیزه‌دار کمی جابجا شود از روی نیزه رأس عزیزت رها شود یک شب ندیده‌ایم که بی‌غم نیامده دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده گرچه امید چشم ترت ناامید شد بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد پیراهنی که تازه خریدی نشان مده گهواره نیست٬ دست خودت را تکان مده با خنده خواب رفته تماشا نمی‌کند مادر نگفته است و زبان وا نمی‌کند بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی اصلاً خیال کن که تو اصغر نداشتی دیگر ز یادت این غم سنگین نمی‌رود آب خوش از گلوی تو پائین نمی‌رود بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی‌شود این گریه‌ها برای تو اصغر نمی‌شود #حضرت_علی_اصغر #در_عزای_حسین 🏴 j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱