آوای قرآن خواندت لالایام بود
قربان قرآن خواندن تو ، حنجرت کو!؟
#رقیهخاتون
j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱
سنگین تر است از همهیِ بارِ کائنات
نازی که دختران زِ پدرها کشیدهاند...
#معنی
#رقیهخاتون
j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱
با عمو انسی که دارد دیدنی است
کس نشد دلبر به سقا اینچنین ...
#رقیهخاتون
j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱
لبهای من مثل لبت دارد ترکها
با این لب عطشان ، بگو آبآورت کو !؟
میگفت عمه با عمامه رفته بودی
حالا بگو عمامهی پیغمبرت کو !؟
#بابا_حسین
#رقیهخاتون
j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱
این روزها رقیه فقط درک میکند
احوال عاشقان زیارت نرفته را ...
#ارباب_بطلب
#رقیهخاتون
j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱
شُکِرِ خدا که مادر من اهل روضه بود
با گریه بر رُقیّه است، قَد کشیدهام ...
#رقیهخاتون
j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱
خواست بابا گفتنِ او بیصدا باشد،نشد
عمه میکوشید از این سر،جدا باشد،نشد
خوب میدانست بابایش بیاید،میرود
کاش میشد بینشان قدری دوا باشد،نشد...
داد بر دیوار تکیه تا کمی بازی کند
عمه دستش را گرفته،روی پا باشد،نشد
با پدر میگفت با گریه:عمویم پس کجاست...
کاش میشد آرزدهایش دو تا باشد،نشد...
چندباری دخترک چرخاند سر را در بغل
گشت شاید که برای بوسه جا باشد،نشد...
آمد آهسته بگوید:روسریهایم چرا
مثل رگهای گلویت نخ نما باشد،نشد...
آه میبخشی،که اینجارا بهم من ریختم
هرچه کردم که سرت ویران سرا باشد،نشد
آرزویم بود با اصغر بخوابم باز هم
دخترت میخواست تا در بوریا باشد،نشد
خواست گوید با همان وضعی که دارد سینهات
حتم دارم جا برای ما دوتا باشد نشد...
#رقیهخاتون
j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱