11.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تلنگر
🎥 تا میتونی بتاز! تا آخرش این صحنه رو پشت آیفون خونهت ببینی...
کمتر از دو دقیقهست؛ ببین و نشر بده
14.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔صحبت های کامل خانم #کشف_حجابی که با دیدن #تئاتر #دختران_انقلاب به عشق شهید گمنام روسریش رو سر کرد...
✨ببینید دل های آماده رو که نیاز به یک #تلنگر و کمک دارند....
#کار_تمیز_فرهنگی
🇮🇷کانال دختران انقلاب را دنبال کنید
✅https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc
🟤 شیعه محک خورد
خطر امروز #پزشکیان نیست.
خطر امروز #جهل_مردم است.
مگر میشود کسی کارکرد و عملکرد شهید رئیسی و دوران نکبت بار روحانی را دیده باشد و تفاوت را درک نکرده باشد؟
بله میشود!
همانطور که تفاوت علی(ع) و دیگران را دیدند ولی او را ۲۵ سال خانه نشین کردند.
هزینه #جهل این است که ۱۴۰۰ سال امام زمان را از دیده ها پنهان کرد.
مگر میشود قتل عام کودکان غزه را دید و بین امیر عبداللهیان عزیز و ظریف تفاوتی ندید؟
بله میشود!
همانطور که مسلم را دیدند؛
همانطور که عبدلله و رقیه و سکینه را دیدند...
امان از #جهل
در زیارت عاشورا نام تک تک افراد آورده شده ، یعنی خداوند ریزبینانه #جهل افراد را میبیند.
دنیا فانی و گذراست ولی محل امتحانهاست.
مراقب باش رفیق که در کارنامهات چه مینویسند: عضو لشکر جهل یا عضو لشکر عقل؛ #جهل یا #عقل
مراقب باش رفیق در عصر #جهش_بیداری از مردم و دانشجویان اروپایی و امریکایی عقب نمانی!
#تلنگر
https://eitaa.com/jahadetabeen8
#تلنگر
سیهزار دینار مبلغی بود
که یزید به خواصِ کوفه داد
و دینشان را خرید...
هر دینار در آن زمان برابر یک مثقال طلا بود
و امروز قیمت هر مثقال طلا
حدود ۱۴ میلیون و پانصد است
یعنی سی هزار دینار به پول امروز
میشود ۴۳۵ میلیارد تومان...
طوری زندگی کردیم
تا در مقابل پیشنهادات این چنینی
دست از یاری دین خدا نکشیم؟
پیشنهادات دشمن وسوسهانگیزه
آیا مراقبیم؟!!
@shabake_menna
🇮🇷 شبکــــــــــــــهی مِلّــــــــــــی مِنّــــــــــــــــــــا
مبلغین نفر به نفر انقلاباسلامی
#تلنگر
💠مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت:
ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی.
سلیمان گفت: تحمل آن را نداری.
اما مرد اصرار کرد.
سلیمان پرسید: کدام زبان؟
جواب داد: زبان گربه ها!
سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت.
روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند.
یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم!
دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،
آنگاه آن را میخوریم.
مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،
آنرا فروخت!
گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه،
صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.
صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.
گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟
گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.
اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!
مرد شنید و به شدت برآشفت.
نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!
خواهش میکنم کاری بکن !
پیامبر پاسخ داد:
خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن!
حکمت این داستان :
خداوند الطاف مخفی دارد،
ما انسانها آن را درک نمی کنیم.
او بلا را از ما دور میکند ،
و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم !!!
#داستان، تلنگر
برداشت آزاد است