eitaa logo
دو کلمه حرف حساب
113 دنبال‌کننده
4هزار عکس
4.4هزار ویدیو
77 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🇮🇷🥀 🇮🇷🌷 🥀 💎 گاه شمار محرم تا اربعین حسینی (ع) 👈 قسمت هفتم: 🌹 روز هفتم محرم: 🔹هفتم محرم؛ شروع قطع آب بر حضرت سیدالشهدا (ع) و کاروان آن حضرت. کاروان امام حسین علیه السلام در روز هفتم محرم شاهد آغاز رسمی قطع آب در کربلا بودند. روز هفتم محرم، عمربن سعد، عمر بن حجاج را با ۵۰۰ سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین (ع) و یارانش به آب شد. این رفتار غیرانسانی سه روز قبل از شهادت امام حسین (ع) صورت گرفت. روز هفتم محرم آب به روی سپاه امام حسین (ع) بسته شد و آرام آرام زمان هرچه بیشتر به نمایانگر شدن جلوه‌های ایثارگری در صحرای کربلا نزدیک می‌شد. امام باقر (ع) فرمودند: «امام حسین (ع) از کربلا نامه‌ای برای محمد بن حنفیه فرستاد که متن آن چنین بود: «بسم الله الرحمن الرحیم من الحسین بن علی الی محمدبن علی و من قبله من بنی‌هاشم، اما بعد فکان الدنیا لم تکن و کان الاخرة لم تزل، والسلام؛ نامه‏‌ای است از حسین بن علی به محمد بن علی و دیگر بنی‌هاشم. اما بعد، مثل این‌که دنیا اصلاً وجود نداشته و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست». هنگامی که کاملا آب به روی امام حسین (ع) و یارانشان بسته شد مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که:‌ «ای حسین! آیا آب را نمی‌بینی که به روشنی آسمان است؟ به خدا سوگند که قطره‏‌ای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی.»!! حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در حق او نفرین کرد که: «خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را نبخش.» حمید بن مسلم می‌گوید فرجام او بیماری‌ای بود که آب می‌خورد و برمی‌گرداند و سیراب نمی‌شد و آن قدر آب خورد تا جان داد. عمرو بن حجاج هم صدا زد: «ای حسین! این فرات است که سگان و خوکان و گرگان از آن می‌نوشند، اما تو قطره‌ای از آن نخواهی نوشید تا آب گداخته جهنم را بنوشی!!!» همه این فشارها برای تسلیم کردن امام حسین علیه السلام با بهره‌گیری از ناتوانی کودکان و بی‌تابی زنان بود. چشمه آبی در پشت خیمه: در بعضی منابع نوشته شده پس از چیره شدن تشنگی بر خیمه‌ها و یاران، امام حسین علیه السلام پشت خیمه‌های زنان، نوزده قدم به سمت قبله برداشته و زمین را با تبر حفر کردند. ناگاه آبی زلال جوشیدن گرفت. تمام کاروان امام نوشیدند و مشک‌ها را پر کردند. سپس چشمه در زمین فرورفت و هیچ نشانی از آن به جا نماند. در مناقب نُه گام نوشته شده و در مدینه المعاجز هم این طور ثبت شده که فرشته‌ای نازل شد و پشت خیمه‌ها خطی کشید و جوی آب جاری شد. عطش افتاده به جانم جگرم می‌سوزد هستی‌ام ز آتش غم‌ها به برم می‌سوزد در من از سوز عطش تاب سخن گفتن نيست دهنم خشك و دلم خون، جگرم می‌سوزد عطش و داغ دل و تابش خورشيد و سلاح آتشي هست كه پا تا به سرم می‌سوزد باغبانم من و افسوس كه از بي آبي هر گل و غنچه به پيش نظرم می‌سوزد باغ آتش زده را مانم كز هر طرفي هم گلم، هم شجرم، هم ثمرم می‌سوزد جگر از داغ جگر گوشه من خونين است بصرم از غم نور بصرم می‌سوزد گريه دختركم بر جگرم آتش زد ناله‌ی اصغر من بيشترم می‌سوزد نخله عصمتم و برگ و برم را زده‌اند طاير قدسی‌ام و بال و پرم می‌سوزد اكبرم آب ز من خواهد و ميسورم نيست جگر سوخته‌ام بر پسرم می‌سوزد خصم گفتا كه مرا می‌كشد از بغض علي دل در اين حال به حال پدرم می‌سوزد اي "مويد" اگر اين گونه پريشانم من عطش افتاده به جانم جگرم می‌سوزد شاعر: استاد سید رضا مؤید منابع: مقتل لهوف  مقتل الامام الحسین علیه السلام؛ خوارزمی مقتل الامام الحسین علیه السلام؛ بحرالعلوم اعیان الشیعه آینه در کربلاست؛ محمدرضا سنگری ـــــــــــــــــــ 🇮🇷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . . . 👈 دو کلمـه حـرف حساب👇 👌پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/Dokameharfehesab پیام‌رسان بله: https://ble.ir/2kakameharfehesab (ع)
🌷🇮🇷🥀 🇮🇷🌷 🥀 💎 درسهای محرم . . . روز هفتم: ادامه خباثت ابن زیاد با بست آب بر روی اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم ▪️غمبارترین مصیبت کربلا شب و روز هفتم در یاد و خاطره و توسل شیعیان به طفل شیرخوار سیدالشهدا ، حضرت علی اصغر باب الحوائج گره خورده. روز عاشورا در خیمه گاه امام تنها دو مرد مانده بود: اباعبدالله الحسين (ع) و امام سجاد (ع) كه به اراده الهی بيمار بود تا پس از امام حسين (ع) زمین از حجت خدا خالی نماند. امام (ع) چون تنها و بی ياور شد، حجت را بر مردم تمام كرد و بانگ برآورد: «آيا مدافعی هست كه از حريم رسول خدا دفاع كند؟ آيا يكتاپرستی هست كه از خدا بترسد و ما را ياری دهد؟ آيا فريادرسی هست كه به خاطر خدا ما را ياری رساند؟ آيا كسي هست كه به خاطر روضه و رضوان الهی به نصرت ما بشتابد؟». صداي اين كمك‏خواهی امام (ع) كه به خيمه‌ها رسيد و بانوان دريافتند كه حسين (ع) ديگر ياوری ندارد، صدايشان به شيون و گريه بلند شد. امام (ع) به سوی خيمه‌ها رفت، شايد كه بانوان با ديدن او اندكی آرام گيرند؛ كه ناگاه صدای فرزند شش ماهه‌اش «عبدالله بن الحسين» ـ كه به علی اصغر معروف بود را شنيد كه از شدت تشنگی می‌گريست. امام (ع) قنداقه‌ی علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت؛ در مقابل لشكر يزيد ايستاد و فرمود:«ای مردم! اگر به من رحم نمی‌كنيد بر اين طفل ترحم نماييد . . .!» اما تيراندازی از بنی‌اسد (كه گفته شده است «حرملة بن كاهل» بود) تيری در كمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت! ناگاه دستان و سينه امام (ع) به خون رنگين شد . . . سر كوچك و گردن ظريف طفل شيرخواره از بدن جدا شده بود . . .! ▪️وفاداری تا لحظه شهادت مسلم بن عوسجه پیرمردی بزرگوار از طایفه بنی‌اسد و از ‏بزرگان كوفه و از هواداران اهل بیت (ع) بود. او از اصحاب پیامبر (ص) و از ‏مسلمانان به نام بود وی پس از ورود مسلم بن عقیل به کوفه، به یاری او شتافت و از مردم برای حمایت از امام حسین (ع) بیعت گرفت. او همچنین، کار خرید سلاح، دریافت کمک‌های مردمی و فرماندهی جنگجویان طایفه مذحج و بنی اسد را بر عهده داشت. مسلم پس از پراکنده شدن کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، خود را از دید سربازان عبیدالله مخفی کرد و شبانه همراه خانواده خود از کوفه خارج شد و روز هفتم محرم به سپاه امام حسین (ع) پیوست. در روز عاشورا مسلم بن عوسجه سرسختانه به نبرد با یزیدیان پرداخت. بنا بر گزارش‌های تاریخی وی حدود ۵۰ تن از جنگجویان ابن سعد را به خاک افکند و همچنان با شمشیر خود به قلب سپاه دشمن می‌زد تا اینکه به عنوان اولین نفر در روز عاشورا به شهادت رسید . . .! ▪️آبی که از آن هم دریغ کردند هفتم و شاید ششم محرم، ابن زیاد در نامه‌ای دستور داد تا اجازه دسترسی به آب را به امام و همراهانش ندهند. عبدالله بن حصین ازدی که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که:‌ ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید!، به خدا سوگند که قطره‏‌ای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی! امام حسین (ع) فرمودند: خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده. حمید بن مسلم از مورخین حادثه کربلا می‌گوید: به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبدالله بن حصین آن‌قدر آب می‏ آشامید تا شکمش بالا می‌آمد، آنگه آب را بالا می‏آورد، و باز فریاد می‏ زد: العطش! باز آب می‏ خورد تا شکمش آماس می‏کرد، ولی سیراب نمی‌شد!، و چنین بود تا جان داد . . .! @kootahgooya ـــــــــــــــــــ 🇮🇷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . . . 👈 دو کلمـه حـرف حساب👇 👌پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/Dokameharfehesab پیام‌رسان بله: https://ble.ir/2kakameharfehesab (ع)
🌷🇮🇷🥀 🇮🇷🌷 🥀 💎 گاه شمار محرم تا اربعین حسینی (ع) 👈 قسمت هشتم: 🌹 روز هشتم محرم سال ١٣۶١ ه.ق.: 🔹رزم حضرت عباس علیه السلام در رساندن آب به خیمه‌ها: وقتی تشنگی در میان یاران امام حسین علیه السلام بالا گرفت، امام حسین علیه السلام برادر خود حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را مأمور آوردن آب به خیمه‌ها کردند. حضرت عباس علیه السلام بر روی اسب نشسته و همراه ۳۰ نفر سواره و ۲۰ نفر پیاده در تاریکی شب به سمت رود فرات راه افتادند. در میان آن جوانمردان؛ حضرت علی اکبر علیه السلام نیز همراه حضرت عباس علیه السلام بود و پرچمی در دست نافع بن هلال جملی قرار داشت. گروه امدادی آب‌رسان در همان تاریکی شب به رود فرات رسیدند. اما این اتفاقات در حالی بود که عمرو بن حجاج همراه ۵۰۰ نفر در کنار فرات نگهبانی می‌دادند تا امام حسین علیه السلام و خاندان و یارانشان از آب ننوشند. عمرو بن حجاج که متوجه اوضاع شد، در تاریکی‌های شبانه فریاد زد: «چه کسی هستید و برای چه کاری آمده‌اید؟» نافع بن هلال جواب داد: «منم نافع بن هلال. آمده‌ایم که آب بنوشیم، آبی که برای همه حلال است.» عمرو بن حجاج که نافع را می‌شناخت، گفت: «خوش آمدی، بنوش!» نافع جواب داد: «هرگز! یک قطره از آب هم نخواهم خورد تا وقتی که حسین علیه السلام تشنه است!» عمرو جواب داد: «نه. اجازه نمی‌دهم. ما را اینجا گماشته‌اند تا مانع شویم که حسین علیه السلام از آب بنوشد.» نافع بن هلال در تاریکی به یاران امام حسین علیه السلام گفت: «مشک‌هایتان را از آب پر کنید.» پیاده‌ها مشک‌ها را پر از آب کردند. همان موقع عمرو بن حجاج حمله کرد. جنگ کوتاهی میان آن‌ها اتفاق افتاد. اما پیاده‌ها مشک‌ها را پر از آب کرده بودند. در این میان، چند نگهبان از لشکر عمر سعد کشته شدند و از یاران امام حسین علیه السلام کسی شهید نشد. در تاریخ نوشته شده که رزم حضرت عباس علیه السلام در این نبرد بسیار دلیرانه بود به طوری که یاران امام حسین علیه السلام را سرشار از رشادت و شجاعت کرد. در بعضی از منابع نوشته شده که از همین زمان بود که عنوان سقایی به حضرت عباس علیه السلام داده شد. 🔹مانع شدن از حفر چاه توسط یاران امام حسین علیه السلام: وقتی آب بر روی امام حسین علیه السلام و خانواده و یاران آن حضرت بسته شد، تعدادی از یاران ایشان اقدام به حفر چاهی کردند. خبر این کار به عمر بن سعد رسید و افراد او ماجرا را به گوش عبیدالله بن زیاد رساندند. عبیدالله برای عمر بن سعد نامه‌ای نوشت که: «شنیده‌ام یاران حسین [علیه السلام] چاه حفر می‌کنند و آب می‌نوشند. با رسیدن این نامه از کار آن‌ها جلوگیری کن و بر آنها سخت بگیر تا از تشنگی کشته شوند.» در روز هشتم محرم، وقتی دستور عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد رسید، او مانع از حفر چاه توسط یاران امام حسین علیه السلام شد و حتی تهدید کرد که اگر چاه را با خاک پر نکنید، به شما حمله خواهم کرد. 🔹جمع شدن مردان کوفه برای حمله به امام حسین علیه السلام: روز هشتم محرم بود که عبیدالله بن زیاد در مسجد بالای منبر رفت و برای مردم سخنرانی کرد تا آنها را ترغیب و تهدید کند که مقابل امام حسین علیه السلام بایستند. او اعلام کرد که هر کسی در این مدت به کربلا نرود و با لشکر امام حسین [علیه السلام] مقابله و مبارزه نکند، خونش حلال خواهد بود و حقوق او از بیت‌المال قطع خواهد شد. این طور بود که مرد‌های کوفی گروه گروه به لشکر ابن زیاد ملحق شدند و لشکر‌های زیادی به سمت کربلا روانه شد. عبیدالله بن زیاد در عین حال به چند نفر از مردم خبیث آن زمان مانند کثیر بن شهاب، محمد بن اشعث، قعقاع بن سوید و اسماء بن خارجه دستور داد که بین مردم بچرخند و آنها را با روش‌های گوناگون تهدید و تحریک کنند تا همه به کربلا بروند و در کشتن امام حسین علیه السلام شریک شوند. در این میان، یزید ملعون هم برای اینکه هزینه نظامی آن جنگ نابرابر و ظالمانه را تأمین کند، مبلغ چهار هزار دینار و دویست هزار درهم را برای عبیدالله فرستاد. عبیدالله ملعون هم ۲۵ هزار نفر دیگر را برای جنگ با امام حسین علیه السلام تجهیز کرد. ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . . . 👈 دو کلمـه حـرف حساب👇 👌پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/Dokameharfehesab پیام‌رسان بله: https://ble.ir/2kakameharfehesab (ع)
. . . ادامه‌ی پست قبل👆 این تاریکی را مرکب راهوار خویش بسازید و بروید.» در برخی کتاب‌ها این نکته هم نوشته شده که امام حسین علیه السلام فرمودند: «هر کس دست دیگری یا یکی از مردان ما را بگیرید و در این تاریکی شب بروید و من را با این گروه (دشمن) تنها بگذارید که آنان جز مرا اراده نکرده‌اند و اگر بر من دست بیابند از پی شما نخواهند آمد.» در منابع هم نوشته شده که امام خطاب به خانواده حضرت مسلم فرمودند: «شما بروید، شهادت مسلم برای شما کافی است.» پس از خطبه امام حسین علیه السلام و دعوت به بازگشت، خون غیرت در رگ یاران جوشید. آن‌ها یکی‌یکی بلند شدند و اعلام وفاداری کردند. امام حسین علیه السلام در پاسخ یاران فرمودند: «پس بدانید همه شما کشته خواهید شد و هیچ‌ کس باقی نخواهد ماند. خداوند به همه شما پاداش خیر عنایت فرماید.» پس از این گفت‌وگو‌ها امام حسین علیه السلام به خیمه خویش برگشتند. منابــع: مقتل الحسین علیه السلام؛ بحرالعلوم مقتل الحسین علیه السلام؛ خوارزمی مقتل لهوف اعیان الشیعه العبرات نفس المهموم تاریخ طبری مناقب آینه در کربلاست؛ محمدرضا سنگری ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . . . 👈 دو کلمـه حـرف حساب👇 👌پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/Dokameharfehesab پیام‌رسان بله: https://ble.ir/2kakameharfehesab (ع)
. . . ادامه‌ی پست قبل👆  به این ترتیب در روز عاشورا مشاهده می‌کنیم که امام حسین علیه السلام یاران خود را یکی‌یکی به میدان می‌فرستادند و هر کدام از آن‌ها با ورود به میدان رجزی می‌خواندند، خود را معرفی می‌کردند و می‌جنگیدند. به این صورت بود که امروز می‌بینیم پیام قیام امام حسین علیه السلام در تاریخ ماندگارتر شده و برای هر یک از شهدای کربلا ماجراها و رجزهایی وجود دارد. *🔹نمایش جنایتی عظیم:* با این وجود لشکر دشمن این اصول جنگی را رعایت نکرد. لشکر عمر بن سعد به هیچ عنوان این اصل جنگی را که آن زمان در میان آن‌ها رایج بود، رعایت نکرد. وقتی یک نفر از لشکر امام حسین علیه السلام وارد میدان می‌شد، از لشکر عمر بن سعد گروهی به او حمله می‌کردند. البته همین نوع رفتار آنها می‌توانست در بیداری عده‌ای از دشمن مؤثر واقع شود. چون می‌دیدند که لشکر دشمن هرگز پایبند حداقل حقوق انسانی هم نیست و این موضع جنایت آنها را به وضوح نشان داده است. *🔹حمله دشمن از پشت محقق نشد:* یکی از رفتارهای بی‌اخلاقی دیگری که در بعضی از جنگ‌ها در دوران صدر اسلام مشاهده می‌کنیم، آن است که گاهی دشمن از پشت به لشکر مقابل حمله می‌کردند. می‌خواهیم بدانیم آیا چنین اتفاقی در واقعه عاشورا هم روی داد؟ این اتفاق تا زمانی که امام حسین علیه السلام جان مبارکشان در بدن بود، روی نداد. چون آن حضرت از همان آغاز ورود به صحرای کربلا تدابیری را اندیشیده بودند که جلوی راه دشمن به سمت پشت لشکر را می‌گرفت. در وهله اول امام حسین علیه السلام برای بر پا کردن خیمه‌ها نکاتی را در نظر گرفتند. ازجمله اینکه وقتی جنگ درگرفت، کودکان و زنان در امنیت بیشتری باشند و از سوی دیگر دشمن حداقل توان و امکان برای حمله را داشته باشد. به همین دلیل وقتی موقعیت برپایی خیمه‌ها را مرور می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم که امام حسین علیه السلام دستور داده بودند که خیمه‌ها را در جایی بر پا کنند که پشت آن نیزار باشد. این کار مانع از این می‌شد که لشکر از پشت به خیمه‌ها یا لشکر امام حمله کند!. این مطلب را طبری در گزارشی ثبت کرده و نوشته است وقتی امام حسین علیه‌السلام راه خود را به سوی کربلا کرد، برای اینکه از یک جانب مبارزه کند، نیزار و گیاهان تازه را در پشت سر قرار داد و خیمه‌ها را بر پا کرد. *🔹حفـر خنـدق در پشت خیمـه‌ها:* در منابع دیگری هم این طور نوشته شده که یاران امام حسین علیه السلام در نزدیکی رود فرات خیمه‌هایی را برای امام و خانواده آن حضرت بر پا کردند و خیمه‌های خود را در اطراف خیمه آن حضرت زدند. در عین حال در قسمت پشت خیمه‌ها و یا پشت نیزار هم گودالی مانند جوی آب وجود داشت که امام حسین علیه السلام در شب عاشورا دستور دادند که آن را کندند و چیزی شبیه به خندق درست شد که در آن هیزم و نی ریختند تا وقتی دشمن حمله کرد، آن‌ها را آتش بزنند و مانع دیگری برای حمله دشمن از پشت سر باشد. *🔹آیا از بین خیمه‌ها راهی نبود که دشمن خودش را وسط خیمه‌ها برساند؟* اتفاقاً امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت برای این موضوع هم تدبیری اندیشیده بودند. به طوری که طبق فرمان امام حسین علیه السلام، یاران آن حضرت در شب عاشورا خیمه‌های خود را در کنار هم قرار دادند و با طناب آن‌ها را از سه طرف به یکدیگر وصل کردند. به این صورت فقط یک راه از روبرو برای مواجهه با دشمن باقی می‌ماند و لشکر دشمن نمی‌توانست خود را وسط خیمه‌ها برساند. آنچه در وصف تو ای پاک‌تر از پاک گذشت نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت چشم خورشید در آن حادثه‌ی تلخ چه دید که جهان مویه کنان از گذر خاک گذشت سر خورشید بر آن نیزه خونین می‌گفت که چه‌ها بر سر آن پیکر صدچاک گذشت *منابع:* نفس المهموم مقتل لهوف مقتل الحسین علیه السلام؛ بحرالعلوم مقتل الحسین علیه السلام؛ خوارزمی اعیان الشیعه نورالعین فی مشهد الحسین علیه السلام آینه در کربلاست؛ محمدرضا سنگری ـــــــــــــــــــ *🇮🇷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . . .* 👈 دو کلمـه حـرف حساب👇 👌پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/Dokameharfehesab پیام‌رسان بله: https://ble.ir/2kakameharfehesab (ع)
. . . ادامه‌ی پست قبل👆 در کتاب نورالعین فی مشهد الحسین علیه السلام نوشته شده است: در روز یازدهم، به‌دستور عمربن سعد، لشکریان او با زور و اجبار زنان را از پیکر امام حسین علیه السلام جدا کردند و آن‌ها را با وجود داشتن بزرگ‌ترین غم، مانند اسیران حرکت دادند، با وجود این، در تاریخ نوشته شده است که حضرت زینب سلام الله علیها که خود صاحب‌عزای این غم بزرگ بودند، در تمام مسیر به همراهان خود تسلی و دلداری می‌دادند. *منابع:* نفس المهموم مقتل لهوف مقتل الحسین علیه السلام؛ بحرالعلوم مقتل الحسین علیه السلام؛ خوارزمی اعیان الشیعه نورالعین فی مشهد الحسین علیه السلام آینه در کربلاست؛ محمدرضا سنگری ـــــــــــــــــــ *🇮🇷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . . .* 👈 دو کلمـه حـرف حساب👇 👌پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/Dokameharfehesab پیام‌رسان بله: https://ble.ir/2kakameharfehesab (ع)
. . . ادامه‌ی پست قبل👆 *🔹دفن بدن‌های مطهر شهدای کربلا توسط گروهی از قبیله بنی‌اسد:* در بعضی از روایات این طور نوشته که بدن‌های مطهر امام حسین علیه‌السلام و یاران آن حضرت که در صحرای کربلا رها شده بود، در روز دوازدهم یا شب سیزدهم محرم توسط گروهی از قبیله بنی‌اسد به خاک سپرده شد، در عین حال برخی از روایات بر این تأکید دارند که وقتی آن گروه بنی‌اسد به کربلا رسیدند، قبرهای آماده‌ای را مشاهده کردند و دانستند که باید شهدا را در همان محل دفن کنند. در مجموع روایت‌هایی که اشاره به دفن شهدای کربلا دارند، عموماً بر این مطلب اتفاق‌ نظر دارند که اولین گروهی که بعد از شهادت امام حسین علیه‌السلام و یاران آن حضرت، وارد کربلا شدند گروهی از زنان بنی‌اسد بودند. این زنان که همراه همسران و خانواده خود در نزدیکی کربلا ساکن بودند، برای آوردن آب از رود فرات به‌ سمت کربلا حرکت کردند که در بین راه با بدن‌های بدون سر امام حسین علیه‌السلام و یاران آن حضرت در صحرای کربلا مواجه شدند و فوراً با شیون و ناله به قبیله برگشته ماجرا را به مردان خود خبر دادند . . . صل الله علیک یا مظلوم، یا اباعبدالله، سلام علی قلب زینب الصبور . . .  به سوی شام و کوفه‌ام، چه دل شکسته می‌برند ببین که زینب تو را، غریب و خسته می‌برند همان وجود نازنین، خدای صبر در زمین تمام رکن  قامتش، ز هم گسسته می‌برند زیارت تو آمدم، سرت نبود یا حسین مرا برای دیدن سر شکسته می‌برند تو در تنور و کودکان، میان آتش حرم غم تو و یتیم تو، به دل نشسته می‌برند ببین که یک شبه شده، جمال ما همه کبود ز قتلگاه تو مرا، به دست بسته می‌برند سر امیر لشگرت، به نیزه‌ها نمی‌نشست ولی ز بغض و کین سرش، به نیزه بسته می‌برند برای کودکان خود، ز گوش کودکان تو تمام گوشواره‌ها، به دست بسته می‌برند *منابع:* نفس المهموم مقتل لهوف مقتل الحسین علیه السلام؛ عبدالرزاق مقرم بحارالانوار؛ علامه مجلسی آینه در کربلاست؛ محمدرضا سنگری ـــــــــــــــــــ *🇮🇷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . . .* 👈 دو کلمـه حـرف حساب👇 👌پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/Dokameharfehesab پیام‌رسان بله: https://ble.ir/2kakameharfehesab (ع)
. . . ادامه‌ی پست قبل👆 *«ما رأیت الا جمیلاً؛ جز زیبایی ندیدم. آنها کسانی بودند که خدا مقدر فرموده بود کشته شوند و آنها نیز اطاعت کرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و به زودی خدا تو و آنها را با هم روبه‌رو می‌کند و آنها از تو، به درگاه خدای تعالی شکایت و دادخواهی خواهند کرد. اینک نگاه کن که آن روز چه کسی پیروز خواهد شد. مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!»* عبیدالله با شنیدن لقبش و نسبتش با مادر بدکاره‌اش ترسید و خواست قصد جان حضرت زینب سلام‌الله علیها را کند که یکی از مأمورانش او را از این کار نهی کرد. پس با عصبانیت و خشم گفت: «خدا دلم را با کشته شدن برادر نافرمانت حسین [علیه السلام] و خاندان و لشکر سرکش او شفا داد.» حضرت سلام‌الله علیها فرمودند: «به خدا قسم بزرگِ ما را کشتی، نهال ما را قطع کردی و ریشه‌ی من را درآوردی. اگر این کار مایه شفای توست، همانا شفا یافته‌ای!.» ابن زیاد که جوابی در برابر سخنان گهربار و شجاعانه حضرت زینب سلام‌الله علیها نداشت، با حالتی خشمگین دوباره گستاخی کرد و ضعف ابدی خود در مقابل خاندان امام علی علیه السلام را نشان داد و گفت: «این هم مثل پدرش علی [علیه السلام] سخن‌پرداز است. به جان خودم پدرت هم شاعر بود و سخن به سجع می‌گفت.» حضرت زینب سلام‌الله علیها فرمودند: «زن داغدار کجا و سجع گفتن کجا!» *🔹زندانی شدن اسیران کربلا در کوفه:* پسر مرجانه بعد از اینکه در برابر حضرت زینب سلام‌الله علیها به لکنت زبان افتاده و پرده از جنایت و وقاحت بزرگ خود برداشته‌شده می‌دید، آن بزرگان را راهی زندان کرد. *به این ترتیب اسیران کربلا به مدت حدود هفـت شبـانه‌روز در زندان کوفه اسیر بودند.* *🔹انتشار خبر شهادت امام حسین علیه السلام در شام و مدینه:* سرزمین‌های اسلامی در سال ۶١ هجری تحت قدرت ملعون‌ترین چهره تاریخ یعنی یزید بن معاویه قرار داشت. عبیدالله بن زیاد که از سوی یزید حاکم کوفه شده و مأموریت خود در به شهادت رساندن امام حسین علیه‌السلام و اسیر کردن خانواده آن حضرت را انجام داده بود، در روز سیزدهم محرم به شام و مدینه نامه‌هایی فرستاد. به این ترتیب در آن روز خبر شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در آن سرزمین‌ها منتشر شد. *منابع:* مقتل لهوف نفس المهموم مقتل الحسین علیه السلام؛ بحرالعلوم الوقایع الحوادث نورالعین فی مشهد الحسین علیه السلام آینه در کربلاست؛ محمدرضا سنگری ـــــــــــــــــــ *🇮🇷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . . .* 👈 دو کلمـه حـرف حساب👇 👌پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/Dokameharfehesab پیام‌رسان بله: https://ble.ir/2kakameharfehesab (ع)
🌷🇮🇷🥀 🇮🇷🌷 🥀 *💎 گاه شمار محرم تا اربعین حسینی (ع)* *👈 قسمت چهـاردهـم:* *🌹 وقایع روز چهـاردهـم محـرم سال ١٣۶١ ه.ق.؛* *🔹نامه ابن زیاد به یزید:* در روز چهاردهم محرم الحرام سال ۶١ هجری در حالی که خاندان و اهل بیت امام حسین (ع) در اسارت به عزاداری مشغول بودند، ابن زیاد در این روز به یزید ملعون نامه نوشت و جریانات کربلا را گزارش داد و از وی پرسید که با سرهای بریده و اسرا چه کند؟ *🔹شدت گرفتن وضعیت خاندان پیامبر (ص):* به اسرا و خاندان امام حسین (ع) بسیار بد می‌گذشت مخصوصاً اینکه عزادار بودند و مشکلات از هر جهت و از جانب عبیدالله ابن زیاد به ایشان وارد می‌آمد. در طول مدتی که در کوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حرکت می‌کردند سرها بالای نیزه بود و اسرا در کجاوه‌ها جا داده شده بودند و آنان که خیال می‌کردند اسرا از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شده‌اند، جسارت و اهانت می‌کردند! *🔹ارسال سرهای مطهـر شهـدا برای یزیـد:* در خبرها آمده که ابن زیاد بعد از آنکه یک روز (یا بنا به روایتی چند روز!) سرها را در کوچه‌ها و محله‌های کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه علیه‌اللعنة و العذاب فرستاد. ـــــــــــــــــــ *🇮🇷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . . .* 👈 دو کلمـه حـرف حساب👇 👌پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/Dokameharfehesab پیام‌رسان بله: https://ble.ir/2kakameharfehesab (ع)
. . . ادامه‌ی پست قبل👆 ای اباعبدالله به خدا سوگند، بر من سخت است که در کربلا نبودم و جان خود را فدای تو نکردم. ای اباعبدالله، هنگامی که جدت را دیدار می‌کنی گواهی بده که من شهادتین گفتم و در خدمت تو اسلام آوردم. آنگاه گفت: اشهد ان لا اله الا الله. صبح سر رابه آنها تحویل داد، پس از این دیدار از صومعه خارج و خود را خدمتکار اهل بیت کرد. ابن هشام می‌گوید: وقتی سر را از راهب گرفتند، به راه افتادند تا نزدیک دمشق رسیدند به یکدیگر گفتند بیائید این درهم‌ها را میان خود تقسیم کنیم تا یزید از آنها خبردار نشود، کیسه‌های درهم را باز کردند و دیدند سفال شده است. بر روی آن نوشته شده است "فلا تحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون" (سوره ابراهیم، آیه ۴٢)؛ گمان مبرید خدا از آنچه ستمکاران انجام می‌ دهند غافل است. بر روی دیگری نوشته بود (و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون)؛ و به زودی ستمکاران بدانند چه سرانجامی دارند. حاملان سر، سفال‌ها را در نهری ریختند. خولی گفت: این راز را پوشیده نگهدارید و با خود گفت: انا لله و انا الیه راجعون، حذر الدنیا والاخره. *🔹زیارتگاه‌های رأس‌الحسین (ع):* ابن شهر آشوب می‌گوید یکی از کرامات امام حسین (ع) زیارتگاه‌هایی است که از سر ایشان به جای مانده است؛ در کربلا و در شهرهای عسقلان، موصل، نصیبین، حماه، حمص، دمشق و دیگر مکان‌ها می‌باشد. یعنی این که وجود سر مقدس امام در این مکان‌ها، زیارتگاه‌های معروف دارد، برای نمونه وقتی خواستند به شهر موصل بروند شخصی را به نزد حاکم شهر موصل فرستاند که توشه و آذوقه برای آنها فراهم کند و شهر را آذین کنند، اهل موصل گفتند هر چه می‌خواهید برای شما فراهم می‌کنیم ولی از آنها درخواست کردند که به شهر نیایند، بیرون شهر منزل کنند و از همانجا بروند، آنها در یک فرسخی شهر منزل کردند و سر شریف را روی سنگی نهاند، از آن سر مقدس قطره خونی بر آن سنگ چکید و مانند چشمه‌ای از آن خون می‌جوشید. مردم هنگام محرم اطراف آن جمع می‌شدند و مراسم عزاداری بر پا می‌کردند و این مراسم تا زمان عبدالملک بن مروان حکم به جا بود و او دستور داد آن سنگ را از آنجا به جای دیگری ببرند لذا اثر آن محو شد البته در جای سنگ گنبدی ساختند. حاملان سر نزدیک هر شهری از کربلا (از کوفه تا دمشق) می‌رسیدند جرأت نداشتند که وارد شوند، می‌ترسیدند قبائل عرب علیه آنها شورش کنند و سر را از آنها بگیرند لذا از بیراهه می‌رفتند و فقط برای آذوقه، شخصی را می‌فرستاند و می‌گفتند این سر یک خارجی است. ـــــــــــــــــــ *🇮🇷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . . .* 👈 دو کلمـه حـرف حساب👇 👌پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/Dokameharfehesab پیام‌رسان بله: https://ble.ir/2kakameharfehesab (ع)
🌷🇮🇷🥀 🇮🇷🌷 🥀 *💎 گاه شمار محرم تا اربعین حسینی (ع)* *👈 قسمت شانـزدهـم:* *🌹 وقایع روز نوزدهـم محـرم سال ١٣۶١ ه.ق.؛* *🔹روز نوزدهم محرم سال ۶١ ه.ق.؛*  مهم‌ترین وقایع روز نوزدهم محرم سال ۶۱ هجری *حرکت کاروان کربلا به سوی شام* است: در این روز اهل بیت سیدالشهدا علیه السلام را از کوفه به سوی شام حرکت دادند (۱) بانوان غیر هاشمیه از انصار امام حسین علیه السلام که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام وقبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زنهای هاشمیات برای اسارت به شام برده شدند (٢). *سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّكور . . .* عالم همه جا در نظرم شام خراب است جان و تنم از آتشِ دل در تب و تاب است ای مـردم عالم همـه از شـام بپـرسید قرآن محمّد ز چه در بزم شراب است؟ این چوب که در دست یزید است بگیرید والله قسـم یاری مظلوم، ثـواب اسـت این سر که شکستند از او گوهر دندان این سر که روان از یم چشمش دُر ناب است این سر، سر نورانی ریحـانه زهـراست کز داغ لبـانش جگـر آب، کباب است در حنجـره سوختــه‌اش آیه قــرآن از دیده روان بر گل رخسار، گلاب است در تشـت طـلا دور زنــد دیــده‌اش آری! می‌گردد و خجلت زده از اشک رباب است یک مـرد ندیـدم کـه در آن بـزم بپـرسد: ناموس خدا از چه به بـازوش طناب است؟ رخسار مپوشان به کف دست، سکینه! بر چهره همان رنگ کبودیت حجاب است پـاسخ ندهـد سنـگ لـب بــام ز خجـلت «میثم» تو بگو خون خدا از چه خضاب است؟ (غلامرضا سازگار) ۱. الوقایع الحوادث: ج۴ص۱۱۴. ۲. ابصار العین فی انصار الحسین علیه السلام: ص۱۳۳. ـــــــــــــــــــ *🇮🇷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . . .* 👈 دو کلمـه حـرف حساب👇 👌پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/Dokameharfehesab پیام‌رسان بله: https://ble.ir/2kakameharfehesab (ع)
🌷🇮🇷🥀 🇮🇷🌷 🥀 *💎 گاه شمار محرم تا اربعین حسینی (ع)* *👈 قسمت هفـدهـم:* *🌹 وقایع روز بیستم محـرم سال ١٣۶١ ه.ق.؛* *🔹دفن بدن جُـوْن در کربلا:* بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جون غلام ابوذر غفاری را پیدا کردند در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند. (منتخب التواریخ، ص. ٣١١) جُـوْن کسی بود که امیر المؤمنین علیه‌السلام او را به ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیر المؤمنین علیه‌السلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی علیه السلام و سپس به خدمت امام حسین علیه السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد. هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدت گرفت او خدمت امام حسین علیه‌السلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز!. جُـوْن خود را به قدم‌های مبارک امام حسین علیه‌السلام انداخت و بوسید گفت: ای پسر رسول خدا!، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟! جُـوْن با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟! لذا عرضه داشت: آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم!. نه آقای من، از شما جدا نمی‌شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد!. جُـوْن می‌گفت و گریه می‌کرد به حدی که امام حسین علیه‌السلام گریستند و اجازه دادند.  با آنکه جُـوْن پیرمردی نود ساله بود، ولی بچه‌ها در حرم، با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه‌ها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه‌ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آن که اطراف او را گرفتند و زخم‌های فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین علیه‌السلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جُـوْن کشید و فرمود: *"الهم بیض وجهه و طیب ریحه و احشره مع محمد و آل محمد علیهم السلام. بارالها رویش را سپید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت علیهم السلام. محشورش نما."* از برکت دعای حضرت، روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنان که وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منور و بویش معطر بود!. (وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام :ص. ۱۱۵) چقدر نام تو زیباست اباعبدالله چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله زائر کرب و بلا حق شفاعت دارد قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله دست گیری ز گدا گردن هر ارباب است کار ما دست تو آقاست اباعبدالله مستجاب است دعا گوشه شش گوشه تو حرمت عرش معلاست اباعبدالله هرکسی داد سلامی به تو وُ اشکش ریخت او نظر کرده زهراست اباعبدالله چشم ما روز قیامت به پر قنداقه ست پسرت مالک فرداست اباعبدالله روزی گریه‌ی ما دست رباب افتاده روضه خوان در دل صحراست اباعبدالله باب بین الحرمین از حرم عباس است همه جا سفره‌ی سقاست اباعبدالله ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله مادرت گفت "بُنَیَّ" دل ما ریخت به هم بردن نام تو غوغاست اباعبدالله مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله (قاسم نعمتی) ـــــــــــــــــــ *🇮🇷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ . . .* 👈 دو کلمـه حـرف حساب👇 👌پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/Dokameharfehesab پیام‌رسان بله: https://ble.ir/2kakameharfehesab (ع)