#خاطرات_شهدا
شب عملیات آمد پای خاکریز ، کنار بقیه بچه ها مثل یک بسیجی ساده اسلحه دستش گرفت و جنگید .
قرار بود نیروی کمکی بفرستند اما خبری نشد.
علی برای بررسی موقعیت رفت جلو ، سر خاکریز یه لحظه بلند شد که تیر خورد به قلبش و افتاد زمین ، انگار تشنه اش بود ولی کسی آب همراهش نبود ،
خودش سفارش کرده بود قمقمه هاتون را پر نکنید ، ما به دیدار کسی می رویم که تشنه لب شهید شده....
سردار
#شهیدعلی_تجلایی
📕 خط عاشقی ، ج1
____●○•°🦋●○•°______
@dokhtaran_zinabi👈
•[﷽]•
📨#خاطرات_شهدا
رتبهاولکنکورسال۶۴بود
و دانشجــوی پـــزشڪی
دانــشگاه شهـیدبهشــتــی
آخریـندسـتنوشتهاشاینبود:
صفایینداردارسطوشدنخوشا
پــرڪشیدن پــرســتـو شــدن...
#شهـیداحمدرضااحــدی
____●○•°🦋●○•°______
@dokhtaran_zinabi👈
#خاطرات_شهدا
از همان بچگی فرق محرم و نامحرم
را میدانست.
اگر قرار بود مردی به خانه بیاید،
حواسش به حجاب خواهرهایش بود.
معلم دبستان حسین بعد از مراسم تشییع
آمد و گفت یکبار در همان دوران ابتدایی
داشت قرآن را تلاوت میکرد.
از بس زیبا خواند آمدم دستم را روی
شانههایش بگذارم، دیدم این بچه حیا میکند و عقبعقب میرود.
حسین واقعا خاص بود
#شهید_حسین_معزغلامی
____●○•°🦋●○•°______
@dokhtaran_zinabi👈