✨ دختران زهرایی شیراز ✨
🌀 #رمان ❤️ #جان_شیعه_اهل_سنت ✳️ #قسمت300 پلکی نمیزدم تا نگاه مهربانش را لحظهای از دست ندهم که یقی
🌀 #رمان
❤️ #جان_شیعه_اهل_سنت
✳️ #قسمت301
✔️ #قسمت_آخر
از ترنم ترانهای لطیف چشمانم را میگشایم و دختر نازنیم👼 را میبینم که کنارم روی تخت به ناز خوابیده و به نرمی دست و پا میزند.👶
با ذکر «یا علی!» نیم خیز شده و همان جا روی تخت مینشینم، هر دو دستم را به سمتش گشوده و بدن سبک و کوچکش را در آغوش میکشم.😍
حالا یک ماهی میشود که خدا به برکت زیارت اربعین سال گذشته، به من و مجید حوریهای دیگر عطا کرده...
باز ایام اربعینی دیگر از راه رسیده.
نه تنها مجید که منِ اهل سنت هم از شب اول محرم به عشق امام حسین (ع) لباس عزا پوشیده و پا به پای آسید احمد و مامان خدیجه، خانهام را پرچم عزا🏴 زدهام که حالا پس از هزاران سال و از پسِ صدها کیلومتر فاصله، او را ندیده و عاشقش شدهام!❤️
که حالا میدانم عشق حسین (ع) و عطش عاشورا با قلب سُنی همان میکند که با جان شیعه کرده و...😍
هر چند به هوای رقیه👶 نمیتوانیم در مراسم اربعینِ امسال، رهسپار کربلا شویم.
اما قرار است امروز به بهانه بدرقه آسید احمد و خانوادهاش تا خروجی بندر برویم و رایحه حرم امام حسین (ع) را از همین مسیری که به کربلا میرود، استشمام کنیم.🍃
مجید رقیه را از آغوشم میگیرد تا آماده بدرقه عشاق اربعین شوم و با چه شیرین زبانی پدرانهای با دخترش بازی میکند و چه عاشقانه به فدایش میرود که رقیه هم...!👨👩👧❤️
@rahpouyan_nasle_panjom