eitaa logo
دختران چادری🌹 ''🇵🇸
191 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
37 فایل
نظرات ناشناس شما https://harfeto.timefriend.net/16312864479249 مدیر اصلی کانال @ftop86 جهت تبادل @Jgdfvhohttps (فقط کانال مذهبی پذیرفته می‌شود) جهت ادمین شدن @ZZ8899 همسایه‌‌ کانال🌸🌸 @Khaharaneh_Chadoory1400
مشاهده در ایتا
دانلود
آنگاه که مرگ فرا رسد،گوید: پروردگارا مرا بازگردان تا کارهایی که ترک کرده ام را به جا آورم؛ اما به او گفته شود:هرگز! حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا مومنون | ٩٩-۱۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{•🌱ه‍‌و ال‍‌رح‍‌م‍‌ن‍‌ •🌱} •💔🙂• آقا جان! پیراهن مشکی تنت کردی و برای مظلومیت حیدر و مادر سادات اشک می ریزی.. تک و تنها؟! زهرا با دیدن مظلومیتت چه حالی می شود... اصلا انگار مظلوم بودن تواین خانواده ارثه...💔 آقا بیا بیا دورت بگردم العجل بحق فاطمة الزهرا🥀 ┏━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀°━━┓ @DokhtaranehChadoory ┗━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀━━┛
آقا جان...💛 تو شب های جمعه ای که پیش جد غریبت حسینۖ درد و دل می کنی... به یاد منم باش...🌱💚
{🌱•ه‍‌و ال‍‌رح‍‌م‍‌ن‍‌ •🌱} •😢🥀• طرف تو خونش ماهواره داره همه خانواده هم نشسته ن دورش...💔 بعد از اون ور رو دیوار خونش زده ''یا مهدی ادرکنی'' اصلا آفرین... امام زمان بخاطر تو یکی هم که شده ظهور می کنه....💔❗️ ┏━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀°━━┓ @DokhtaranehChadoory ┗°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀°━━━┛
{🌱•ه‍‌و ال‍‌رح‍‌م‍‌ن‍‌ •🌱} •🙃🥀• حواست باشه!!!. وقتی داری نمازمی خونی... طوری نشه که بعد نمازت ملائک بگن: تموم شد؟! خیلی تاثیر گذار بود...!! ┏━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀━━━┓ @DokhtaranehChadoory ┗━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀°━━┛
{🌱•ه‍‌و ال‍‌رح‍‌م‍‌ن‍‌ •🌱} •🕊🍃• آمد به خوابش و بهش گفت: چگونه توفیق شهادت پیدا کردی؟!🕊😍 گفت: از آنچه دلم می خواست گذشتم...
{🌱•ه‍‌و ال‍‌رح‍‌م‍‌ن‍‌ •🌱} •💔🌱• می دانم همه حرفم می دانم... می دانم همه ادعام.. لاقل بخاطر منتظرانی که تا سحر بخاطر فراقت گریه میکنند بیا...!!🌷🌸 ┏━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀°━━┓ @DokhtaranehChadoory ┗━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀°━━┛
{🌱•ه‍‌و ال‍‌رح‍‌م‍‌ن‍‌ •🌱} •💔🙂• کاش مردم بین این همه گلگی و دغدغه کمی هم گلگی از نبود تو داشتند... کمی هم دغدغه ی دوری ات را...
{🌱•ه‍‌و ال‍‌رح‍‌م‍‌ن‍‌ •🌱} •💔😭🥀• عاشقے ࢪا آن لحظہ فهمیدم کہ... چادࢪ زهࢪا آتش گرفت و علے مے سوخت...🥀💔 ┏━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀━━┓ @DokhtaranehChadoory ┗━━°❀•°:🎀 - 🎀:°•❀°━━┛
{🌱•ه‍‌و ال‍‌رح‍‌م‍‌ن‍‌ •🌱} •💔😭🥀• زهرا قرار این بود بی وفا؟! قرار این نبود تنها به این زودی بری... گریه ی بچه ها رو نگاه... تنهایی حیدر رو نگاه... غسلش داد کفنش کرد آخر سر هم سر گذاشت رو تابوتش و با بغضی که تو گلوش بود گفت: زهرا منم علی..💔😭
{•ه‍‌و ال‍‌رح‍‌م‍‌ن‍‌ •🌱}
{🌱•ه‍‌و ال‍‌رح‍‌م‍‌ن‍‌ •🌱} •💔😭🥀• خوب شد که زهرا در عاشورا نبود... غیر از این در درد عاشورا می سوخت... امان از دل زینب😭🥀
{🌱•ه‍‌و ال‍‌رح‍‌م‍‌ن‍‌ •🌱} •🌝💛😍• ای گل دختر سرزمینم..بانو!🌹 تویی که زهرایی بودن را انتخاب کرده ای... چه دلبرانه به میدان آمده ای... رایحه ی چادر زهرایی و زینبی تو شاید دل از اهل خیابان نبرد ولی... بدجور خدا را عاشق می کند..!!(: مواظب این حریر بهشتی باش که با سبب
{🌱•ه‍‌و ال‍‌رح‍‌م‍‌ن‍‌ •🌱} •🌝💛😍• ای گل دختر سرزمینم... تویی که زهرایی بودن را انتخاب کرده ای و راه آن بانوی بی نشان را گرفته ای.. چه دلبرانه به میدان آمده ای... رایحه ی چادر زهرایی و زینبی تو شاید دل از اهل خیابان نبرد اما.. بدجور خدا را عاشق می کند! مواظب این حریر بهشتی باش که به سبب آن به سعادت رسیده ای🌺 این چادر مشکی تو یادگار مادرمان زهراست... وصیعت مولایمان علی ست.. چادرت در گرما عزابت می دهد در سرما اذیتت می کند اما... همه ی این ها می ارزد به زهرایی شدن🌹 تو اکنون با ارزش ترین بودن را انتخاب کرده ای.. مانند مرواریدی درون صدف می درخشی✨😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 💐حواستان باشد شیطان سرتان را گرم می‌کند تا سرمایه‌ی عظیمی به نام عمر که خدای‌تعالی به شما عنایت فرموده است را از شما بگیرد. و آن محبّتی که خدای‌تعالی به شما داده تا صرف اهلبیت علیهم‌السّلام، والدین واقعی‌تان شود، که زیر نظر آنها و در مکتب آنها رشد کنید. زمانی وقت تمام می‌شود و می‌گویند: از این مرکب پایین بیایید. حالا شما چکار کردید؟! ما امام زمانمان، آن پدر مهربانمان را که در این دنیا آمده است، در هیاهوی دنیا گم کرده‌ایم و رفته‌ایم دل به چه بسته‌ایم؟! سالها منتظر است و به توِ بچّه شیعه می‌فرمایند: «هل من ناصر ینصرنی»؟ چقدر به دنبال امام زمانت به جمکران رفتی که یک بار زانو بزنی و بگویی: آقا جان! یک بار هم برای شما آمدم؟ ببینید راه ما چقدر کج شده است!؟ آیا ما فرزند صالحی برای اهل بیت علیهم السّلام بوده‌ایم؟! 💐استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹📕✨🌹📕✨🌹📕✨🌹📕✨🌹 🌊 اون آقا_ اونجا چه خبره؟ یه ابهتی داشت که قشنگ ترس رو تو چهره پسرا و صاحب قهوه خونه میشد به وضوح حس کرد ولی بلاخره… یکی از پسرا_ دنبال فضول میگردیم. اون آقا_ عه؟ الان.بچه های گشت که بیان کمک همراهیتون میکنن که راحت فضول رو پیدا کنید. با گفتن این حرف قیافه هاشون خنده دار شده بود شدید. همون پسری که اول ازهمه تیکه انداخته بود _ داداش غلط کردیم به خدا دیگه تکرار نمیشه اصلا شکر خوردیم . مگه نه بچه ها؟ دوستاش سرشونو به نشانه مثبت با ترس تکون دادن. بعد همون پسر خطاب به من گفت _ خواهر ما از شما عذر میخوایم. و بعد خطاب به دوستاش _ بچه ها بدویید. با شنیدن کلمه خواهر داشتم میترکیدم از خنده ولی ترسیدم بخندم . تو تمام مدت حرفای اون پسره اون آقایی که الان تازه فرصت کردم تیپ و قیافش رو ببینم داشت با پوزخند نگاشون میکرد. کاملا مشخص بود که از اون بچه مذهبیاس ؛ ریش که به نظرم چهرشو جذاب تر کرده بود ، فقط از ریشاش و تسبیحی که بسته بود دور دستش میشد فهمید مذهبیه وگرنه مثله امیرعلی خیلی خوشتیپ بود چیزی که من تا حالا تو کمتر مرد مذهبی دیده بودم. بعد از رفتن پسرا صاحب قهوه خونه هم با ترس دویید و رفت تو مغازه. پسره داشت از محوطه اونجا میرفت بیرون که ناخداگاه با عجز گفتم _ به خدا من نمیخواستم….. برگشت طرفم ، ولی تو چشمام نگاه کرد همون طور که سرش پایین بود گفت _ اگه نمیخواستید اینجوری نمیومدید…. با صدای مردی که گفت ( امیرحسین کجایی ) حرفش نیمه تموم موند و جواب داد_ اومدم. و بعد بدون خداحافظی رفت. برگشتم سمت بچه ها. حسابی ترسیده بودن. یاسمین داشت گریه میکرد و شقایق و نجمه هم دست همو گرفته بودن و داشتن میلرزیدن. با حرص نگاشون کردم _چتونه؟ شقایق_ تانی میدونی اگه گشت میومد مارو میبرد مامان اینا میکشتنمون یا اگه پسرا بلایی سرمون میاوردن. _ حالا که چیزی نشده. پاشین بریم. و به دنبال این حرف کولم رو برداشتم و به سمت پایین راه افتادم بچه ها هم بدون هیچ حرفی دنبالم. اعصابم حسابی خورد بود یعنی چی ؟ این پسره در مورد من چه فکری کرده بود؟ شاید حجابم درست نبود ولی دلم نمیخواست پسرای اطرافم بهم تیکه بندازن و هروقت هم که این اتفاق میوفتاد اعصابم خورد میشد و به همین خاطر کمتر پیش میومد تنها برم بیرون و بیشتر با عمو میرفتم که کسی کاری بهم نداشته باشه . ولی هعی الان که دیگه عمو نبود . کاش به حرف امیرعلی گوش داده بودم و نیمده بودم. دوباره یاد حرف پسره افتادم. یعنی ظاهر من انقدر غلط اندازه؟ شایدم واقعا همینطور باشه….. 🌹📕✨🌹📕✨🌹📕✨🌹📕✨🌹
﷽ 🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃 به روایت امیرحسین. همینجوری اعصابم بابت اتفاقات این مدت خراب بود دیگه این اتفاق هم شده ضربه آخر برای من . ولی بازم خودمو کنترل کردم که چیزی نگم. خیر سرم بچه ها منو اوردن اینجا که حالم خوب بشه ولی حالا دیگه شده بود واویلا. کلا هر وقت اینجور صحنه هارو میدیدم اعصابم خورد میشد دست خودمم نبود و امکان نداشت روزی باشه که کمتر از سه چهار بار این صحنه ها جلوی چشمام اتفاق بیفته. تقریبا پایینای کوه بودیم که با صدای محمد که داشت صدام میکرد از فکر اومدم بیرون. محمد _ سید. داداش کجا سیر میکنی ؟ _ هیچی. همینجام. مهدی_ فکر کنم عاشق شده جوری نگاش کردم که کلا پشیمون شد از حرفش و همزمان با نگاه عصبی من و نگاه شرمگین مهدی گروه ۶ نفرمون رفت رو هوا البته به جز من که حوصله خندیدن هم نداشتم. بچه ها داشتن میگفتن و میخندیدن منم برای اینکه اصلا حوصله نداشتم سرعتمو زیاد کردم و ازشون فاصله گرفتم . تارسیدم به ماشین سریع نشستم و سرمو گذاشتم رو فرمون . واقعا دیگه نمیدونستم باید چیکار کنم . با صدای تق تق شیشه سرمو بلند کردم و با چهره محمد که دلسوزانه زل زده بود بهم روبه رو شدم. شیشه رو کشیدم پایین. محمد_ ببین امیر داداش یه سوال میپرسم بی رودروایسی جواب بده . الان میخوای تنها باشی یا با کسی درد و دل کنی؟ محمد صمیمی ترین دوست من بود ولی حتی اونم از مشکل من خبر نداشت چون چیزی بود که نمیخواستم هیچ کس هیچ کس اطلاعی ازش داشته باشه. یه لبخند زورکی زدم و گفتم: _ بپر بالا رفیق. و بعد رو به بچه ها که با فاصله از ما وایساده بودن دم ماشین علی دست تکون دادم. محمد سوار شد و راه افتادم. دیگه داشتم از سکوت کلافه میشدم دستمو بردم که ضبط ماشین رو روشن کنم که محمد دستمو گرفت. پرسشگرانه نگاش کردم. محمد_ نمیخوای بگی چی شده؟ _ بیخیال داداش محمد_ تا کی میخوای بریزی تو خودت؟ با حرص دستمو کشیدم و گفتم _ هروقت که حل بشه. محمد ضبط رو روشن کرد و آهنگ صبح امید بود که فضای ماشین رو قابل تحمل کرد 🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃🍎🍃
حرفی_نظری_انتظاراتی_سوالی و .... دارید در مورد رمان دارید . ●به صــــورت نـاشنـاسـ... برای ما ارسال بفرمایید● 👇 https://harfeto.timefriend.net/16668633602491 نظر شما عزیزان در مورد رمان چیه ؟ بـاتــشـــکر🌹 🌹