eitaa logo
دختران چادری🌹 ''🇵🇸
190 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
37 فایل
نظرات ناشناس شما https://harfeto.timefriend.net/16312864479249 مدیر اصلی کانال @ftop86 جهت تبادل @Jgdfvhohttps (فقط کانال مذهبی پذیرفته می‌شود) جهت ادمین شدن @ZZ8899 همسایه‌‌ کانال🌸🌸 @Khaharaneh_Chadoory1400
مشاهده در ایتا
دانلود
انشالله اگه《 ۱۳۶》نفر بشیم کلیپ شخصیت هارو میزارم 🌹
انرژی بدید ....😉 📿❤️📿❤️📿❤️📿❤️ از رمان راضی هستید ؟ اگه سوالی یا اگر دیدید رمان یکم اصلاح میخواد حتما بگید منم وقتی دیدم براتون باجواب در کانال میفرستم .....🌱 👇 https://nazarbazi.timefriend.net/16507696449775🌹 دختران چادری 🌹 @DokhtaranehChadoory لینک 👆👆
من میگم عشق❤️ تو بگو خدایی که گناه بنده هاش رو میبینه ولی بازم دلش نمیاد عذاب کنه و فرصت جبران میده رفیق حیفِ عاشقِ این خدا نشد دیگه خود دانی ....🌱 🔴حواست باشه اگه از خدا دورشی یعنی داری عذاب اون دونیا تو زیاد می کنی هر چند بازم خدا ببخشه اما همش که بخشیده نمیشه .....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫شیوه امر به معروف خانوم بدحجاب در شب شهادت امام صادق توسط مسئول مجموعه دختران انقلاب ❌چرا برای حجاب امر به معروف کنیم ؟ ببینید زیباست😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️عشق یعنی به تو رسیدن.. یعنی نفس کشیدن .. تو خاک سرزمینت .. یاحسین دلم برای دیدن روی ماه کربلایت پر می‌زند...😭
••[🌿]•• ☘⃟🌸|→ ☘⃟📸 |→
••[🌿]•• ☘⃟🎥|→ ☘⃟📸 |→
💥 گُمنامے،تَنها‌بَرای"شُہَــدا"‌نیست!! مےتُونی‌زِندھ‌باشۍ‌وسَرباز‌‌ِحَضرَت‌ِزَهرا‌ ۜ باشی!😌 اما‌یہ‌شرط‌دارھ!✋🏼 باید‌فقط‌برای‌"خدا"کار‌کنی!نہ‌ریا!🙌🏻 رفقا 🥰 خیلی ها هستن که با چادر بی بی گناه میکنن بعد اسمشو میذارن حجاب ....
شوق 《♡شهادت♡ 》داریم .... 🌱☺️ 🍃
کی می‌شود سرباز حرمت باشم ♡ "لبّیکِ یَا زینب"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انرژی بدید ....😉 📿❤️📿❤️📿❤️📿❤️ از رمان راضی هستید ؟ اگه سوالی یا اگر دیدید رمان یکم اصلاح میخواد حتما بگید منم وقتی دیدم براتون باجواب در کانال میفرستم .....🌱 👇 https://nazarbazi.timefriend.net/16507696449775🌹 دختران چادری 🌹 @DokhtaranehChadoory لینک 👆👆
‍ ♥️ســـیدے! یــابن الــحسن!♥️ 👈🏼 مِــــن هــــجرِک یاحـــــبیب، قـــــلبے قــــد ذاب مــــــــهدیمـ ازفــــــــــراق دورے تـــــــــو، دیـــــگرطـــــــاقتے نـــــــمانده، جــز ایــنکه تـــسّلایمـ دعـــاے فــــرجت بـــــاشد...      ا‍❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖🌟✨‌ 💟بـــسم اللــه الــرحمن الــرحيم 💞إِلــــَهِے عـــَظُمَـ الْــــبَلاءُ وَ بــَرِحَ الْـــخَفَاءُ وَ انــــْکَشَفَ الْــــغِطَاءُ وَ انْــــقَطَعَ الـــرَّجَاءُ وَ ضــــَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُــــنِعَتِ الــــسَّمَاءُ وَ أَنْـــــتَ الْــــمُسْتَعَانُ وَ إِلَــــیْکَ الْــــمُشْتَکَے وَ عــــَلَیْکَ الْــــمُعَوَّلُ فـــِے الـــشِّدَّةِ وَ الــــرَّخَاءِ اللــــهُمَّـ صَـــلِّ عَـــلَے مُـــــحَمَّدٍ وَ آلِ مُــــحَمَّدٍ أُولِــــــے الْأَمْـــــــرِ الَّـــــذِینَ فَـــــرَضْتَ عَــــلَیْنَا طـــــَاعَتَهُمـْ وَ عـــــَرَّفْتَنَا بِـــــذَلِکَ مَــــنْزِلَتَهُمْـ فَـــــفَرِّجْ عــــَنَّا بِـــحَقِّهِمْـ فَـــرَجا عـــَاجِلا قَـــرِیبا کَـــلَمْحِ الـــْبَصَرِ أَوْ هُــــوَ أَقـــْرَبُ یَا مـــُحَمَّدُ یَا عَلِےُّ یَا عَلِےُّ یَا مُـــحَمَّدُ اکـــْفِیَانِے فـــَإِنَّکُمَا کـــَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فـــــَإِنَّکُمَا نـــَاصِرَانِ یَا مَــــــوْلانَا یَا صـــَاحِبَ الـــزَّمَانِ الـــْغَوْثَ الْـــغَوْثَ الْــغَوْثَ أَدْرِکـــْنِے أَدْرِکْنِی أَدْرِکْــنِے الــسَّاعَةَ الـــسَّاعَةَ الــسَّاعَةَ الْـــعَجَلَ الْـــعَجَلَ الْـــعَجَلَ یَا أَرْحَـــمَ الـــرَّاحِمِینَ بِــــحَقِّ مـــُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الــــطَّاهِرِینَ..💞 ❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖✨🌟✨‌ 👆🏼وبــــراے مـــحبوب عـــالمین روحـــے وارواح الـــعالمین لــــــــتراب مــــــــقدمه الــــفداه💔 ا‍❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖🌟✨ 💟بــسمـ الله الــرحمن الــرحیم 💓اَللّـــهُمـَّ كُــنْ لِـــوَلِيِّكَ الْـــحُجَّةِ  بْنِ الْــــحَسَنِ صــــَلَواتُكَ عـــــَلَيْهِ  وَعَــــلے آبـــائِه فـي هــــــــذِهِ  الــــسَّاعَةِ وَفـــي كُــلِّ ســــاعَة  وَلـــِيّاً وَحــافِظاً وَقــائِداً وَنــاصِراً  وَدَلــــيلاً وَعَــــيْنا حـَتّے تُـــسْكِنَهُ  اَرْضــــــَكَ طَــــوْعاً وَتُــــــمَتِّعَهُ  فــــیها طــــویلا...💓 ❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖🌟✨🌟 یـــقین بــــدانیمـ که اوهــمـ، هــر لــــحظه، دعـــایمان مے کــند... 🌤اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ الـْفَرَّجْ 🌤 💠 بیایین برای تعجیل و سلامتی قطب عالم امڪان 💠حضرت صاحب الزمان عج سه توحید 💠به نیت هدیه یڪ ختم ڪامل قرآن به مولا عج قبل از خواب هرشب عاشقانه هدیه ڪنیم 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای سلامتی و ظهور امام زمان عـــــج 14 صلوات بفرستین تا ان شاءالله پارت جدید رو ارسال کنم 🌸
•|̣ܝـܚܝـܩ‌الـلــه‌الـ᪂ܒܩن‌‌الـ᪂ܒیܩ|•🌸🍃
دختران چادری 🌹 @DokhtaranehChadoory لینک 👆👆
📿♡📿رمان-ایمان-عشق-شهادت 📿♡📿 •بسم رب شهدا • ◇فصل اول ◇ #8 بعداز تمام شدن کلاس دوممون رفتیم تا استراحت کنیم روی صندلی نشستیم تینا رفت توگوشی منم به دورو برم نگاه میکردم که نگاهم خورد به زهرا مثل همیشه یه کنار آروم نشسته و داره قرآن میخونه این دختر خداییش صورتش خیلی نورانیه ..... همینطور که بهش زل زده بودم دست زدن کسی روی شونم رو حس کردم سرمو بالا آوردم و به تینا که متعجب بهم زل زده بود نگاه کردم و گفتم بله تینا: باز رفتی توفکر من : آره ببخشید حواسم نبود لبخندی زدو گفت اشکال نداره بیابریم که زنگ خورد بلند شدم و باهم به‌سمت کلاس رفتیم کلاس تموم شدو همه بعد از خداحافظی با استاد از کلاس خارج شدیم نزدیک در دانشگاه تینارو بغل کردم وبوسیدمش و بعد بهم قول داد که دوماه یک بار بهم سربزنه سوار ماشین شدم از اینکه دوستم داره میره ناراحت شدم گریم گرفته بود بعد از کمی گریه به خونه رسیدم به معصومه جون سلام دادم چه عجب پدر مادر ماهم اومدن خونه .... رفتم تو اتا قم لباسم رو برداشتم تا بپوشم یک شنل قرمز و با یه شلوار کلوش سفید عالی شده بودم شال حریر سفیدم رو هم روی سرم انداختم چون موهای لختمو باز گذاشته بودم ازجلو وپشت بیرون بود بعد از ارایش کردن کیف قرمزمو برداشتم و رفتم بیرون مامان و بابا هم اماده پایین وایساده بودن بابا : خوب بریم تا دیر نشده مامان :اره بریم سوار ماشین شدیم و راه افتادیم به سمت خونه ی مادر بزرگم... وقتی رسیدیم زنگ و زدیم و وارد ویلا شدیم من مادر بزرگم یعنی خانواده ی مادرو پدریم پول دارن بعد از سلام و احوال پرسی رفتم پیش دایی و بغلش کردم دایی گفت :سلام فسقل دایی خندیدم و گفتم : سلام دایی خوشگلم پارسال دوست امسال اشنا دایی : الاهی من قربونتو برم چقدر بزرگ شدی چیکار کنم دایی جان من اونجا کلی کار داشتم حالا اومدم یک سال بمونم جیغ خفه ای زدم و سفت بغلش کردم منو دایی خیلی باهم صمیمی هستیم کلا اون از بچگی منو خیلی دوست داشت دایی ۳۰سالشه و هم جوون هم خوشتیپ الان ۲سال رفته المان برای کاراش ازاومدن و موندنش خیلی خوشحال شدم ..... همه دورهم نشسته بودیم و میگفتیم و می خندیدیم پسر عمم گفت خوب بیاید بریم مافیا بازی کنیم همه دور هم نشستیم من از شانس بدم شده بودم رییس مافیا 😞 ....... شب شده بود دیگه همه از هم خدا حافظی کردیم و به سمت خانه حرکت کردیم یاد تینا افتادم فردا ساعت ۷باید برم فرودگاه.... ادامه دارد..... ❌کپی حرام است ❌ نویسنده : مدیر کانال 📿 دختران چادری 🌹 @DokhtaranehChadoory لینک 👆👆
📿♡📿رمان-ایمان-عشق-شهادت 📿♡📿 •بسم رب شهدا • ◇فصل اول ◇ #9 فردا صبح ... از خواب بلند شدم دیدم ساعت 6ربع خوب وقت دارم چون ساعت 7باید اونجا باشم بعد از برداشتن کیفم رفتم پایین از معصومه جون خدا حافظی کردم و به سمت فردگاه حرکت کردم وقتی رسیدم ماشینو پارک کردم وارد فروشگاه شدم درو برمو دیدم تینا رو روی صندلی یکی مونده به جلو دیدم که سرش تو گوشی بود فکر شیطانی به سرم زد ....😄😈 رفتم طرفش گفتم : پخ جیغ خفه ای زدو دستشو گذاشت رو قلبش به طرفم برگشت گفت : وای خدا خفت نکنه ترسیدم خندیدمو گفتم حقته تا تو باشی انقد نری تو گوشی 😌😄 ....... صدای یه زنه اومد که گفت مسافرین محترم پرواز شماره .... به نیویورک چنددقیقه ی دیگه از زمین بلند می شود دینگ دینگ دینگ تینا بانارحتی بهم نگاه کردو گفت : دیگه وقته رفته خداحافظ دوست خوبم "شبیه فیلم هندی ها شد😄" دوتاایمون گریمون گرفته بود خیلی ناراحت بودم که دیگه کم میدیدمش گفتم : خیلی دلم برات تنگ میشه حتما بهم سربزن تینا :باشه عزیزم مامان تینا : خب بیتا جان خدافظ دیگه باید بریم تینا بدو زود خدا فظی کنید الان پرواز میره من : خدا فظ خاله جون خوب تینا دیگه برو دیر میشه تینا : باشه عزیزم خدا حافظ 👋 به رفتنش نگاه کردم ووقتی هوا پیما بلند شد رفتم بیرون نفس عمیقی کشیدم تا گریم نگیره امروز بخاطر یه مشکلی دانشگا گفت که ساعت ۸نیم کلاس شروع میشه الانم ۸ربع بود ...... از ماشین پیاده شدم و به سمت کلاس رفتم فکنم تاخیری بخورم چون پنج دقیقه دیرتر رسیدم در زدم با بفرما گفتن استاد درو باز کردم خدا رو شکر استاد مهربونه بود من : سلام استاد ببخشید امروز باید میرفتم فرود گاه برای همین دیر شد استاد مرادی : سلام اشکال نداره خانم بفرمایید بشینید من : ممنون رفتم روی یکی از صندلی ها نشستم سرمو آوردم بالا دیدم دختر چادریه که سرجای همیشگیش نشسته با لبخند بهم نگاه میکنه منم لبخند زدم و به درس استاد گوش دادم ....... زنگ دومم گذشت الان همه میرفتن برای زنگ تفریح حوصلم سر رفته بود بنا براین توی حیاط را میرفتم همینطور که راه میرفتم صدای گریه ی آروم دختری میومد رفتم جلو دیدم دختر چادری روی یه صندلی نشسته بود ...... ادامه دارد ..... ❌کپی حرام است ❌ نویسنده : مدیر کانال 📿 دختران چادری 🌹 @DokhtaranehChadoory لینک 👆👆
جبرانی بخاطر دیروز که نفرستادم و هدیه از من 😊👇
📿♡📿رمان-ایمان-عشق-شهادت 📿♡📿 •بسم رب شهدا • ◇فصل اول ◇ دوتا پاشو روی صندلی گذاشته بود و چادرشو روی سرو صورتش گذاشته بود داشت گریه میکرد کنج کاو شدم ببینم کیه خیلی دلم برای گریه های عمیقش سوخت رفتم سمتش روی صندلی کنارش نشستم گفتم: چیزی شده سرشو آورد بالا که دیدم همون دختر چادریس اسمش زهرا بود لبخندی زدو دوتا پاشو پایین گذاشتو اشکاشو پاک کرد گفت : سلام چیزی نیست دلم گرفته بود داشتم با خدا دردو دل میکردم برام سوال شده بود با خدا داشت در دودل می‌کرد گفتم : با خدا داشتی در دودل میکردی مگه اون میشنوه اصلا خدا کیه چرا این چادر و سرت کردی توکه خیلی زیبایی چرا خوشگلیاتو به نما یش نمی زاری گفت : میدونی خدا همیشه حرفای مارو دردود لا مونو گوش میکنه همیشه کنارمونه با اینکه ما نمی بینیمش اما اون هم میشنوه هم میبینه و سوال دومت شاید من خوشگل باشم اما نمایشگاه نیستم که خوشگلی هامو به نا محرمام نشون بدم پس باسر کردن چادر می تونم حجاب خودمو نگه دارم و نذارم پسر نامحرمی با حرفاش و با کاراش به من بی احترامی کنه من یه دخترم و خیلی با ارزش پس این چادر هم مثل صدف ومن هم مروارید ..... حرفاش خیلی به دلم نشست ینی من اشتباه فکر میکردم همیشه به خودم می گفتم خدا منو زیبا آفریده پس باید خوشگلی هامو به همه نشون بدم اما الان احساس میکنم این چند سال این یه نمایشگاه بودم اما بازم سر کردن چادر سخته مخصو صا تو گرما گفتم : خب سر کردن چادر هم سخته هم توگر ما آدم گرمش میشه لبخندی زدو گفت : اگر گفتند : در گرمی هم حجاب می کنی بگو.... قل نارجهنم اشحد حرا آتش جهنم گرم و سوزان تر است میدونم توگرما خیلی سخته برای منم سخته ولی وقتی به این آیه خوب دقت کنی میتونی بفهمی چرا ما چادر سرمون می کنیم ..... ادامه دارد ..... ❌کپی حرام است ❌ نویسنده : مدیر کانال 📿 دختران چادری 🌹 @DokhtaranehChadoory لینک 👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا