eitaa logo
دختران چادری🌹 ''🇵🇸
191 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
37 فایل
نظرات ناشناس شما https://harfeto.timefriend.net/16312864479249 مدیر اصلی کانال @ftop86 جهت تبادل @Jgdfvhohttps (فقط کانال مذهبی پذیرفته می‌شود) جهت ادمین شدن @ZZ8899 همسایه‌‌ کانال🌸🌸 @Khaharaneh_Chadoory1400
مشاهده در ایتا
دانلود
‍❤️ 💌 👫رفتیم پایین خونه خودمون خونه ما یک اتاق کوچیک با یه آشپزخونه کوچیک داشت درسته نقلی بود اما خیلی بود آدم دلش باز میشد خواهر زاده همسرم هم بعضی وسایل ها رو در غیاب من چیده بود خیلی و عالی کارش رو انجام داده بود من وقتی اومدم خونه آقا مصطفی گرفته بودم دیگه نیازی نداشت برم وضو بگیرم آقا مصطفی میدونست من همیشه وضو دارم دیگه نگفت برو وضو بگیر ولی خودش رفت وضو گرفت و اومد ایستاد.... و شروع کرد به گفتن من هم بلند شدم تا کنارش بایستم و نماز بخونم الله اکبر گفت و نماز خوند منم پشت سرش این اولین بود که من با آقا مصطفی به میخوندیم خیلی خوب بود احساس زیاد آقا مصطفی بهم منتقل شد چقدر با و نماز میخوند.... نمازمون تموم شد و من یه کردم خیلی جای خانوادم رو خالی دیدم یک باره گریم گرفت ولی با صدای بلند گریه کردم آهسته نبود گریم که تموم شد دیدم آقا مصطفی هم نگاهم میکنه و گریه میکنه تعجب کردم و گفتم چرا گریه میکنی؟ گفت نخواستم جلوی گریه ات رو بگیرم گفتم بزارم تا سبک بشی ولی منکه تحمل گریه ات رو ندارم منم گریه ام گرفت...دیگه هیچ وقت پیش من نکن گفتم چشم...☺️ برای شام رفتیم طبقه بالا فقط خودمون بودیم و 3 تا برادر شوهر و یه جاری و یه مادر شوهر با ما دو تا طبق معمول ما جدا سفره انداختیم و جدا نشستیم الحمدلله یک خوب برگزار شد زندگی آرومی رو شروع کردیم الحمدلله زیر ... روزها میگذشت من فهمیدم در زندگی آقا مصطفی خیلی جایگاه خاصی داره همه کارها با برنامه هستش.... معمولا بعداز نماز صبح دیگه بر نمیگشت همینکه میرفت مسجد دیگه بر نمیگشت تا ساعت 8 صبح وقتی بر میگشت به عهده اون بود اما و مال من زود صبحونه آماده میکرد و میومد من رو بیدار میکرد تا صبحونه بخوریم و بره سر کار تا ظهر کار میکرد و واسه نماز ظهر بود تا نیم ساعت بعدش هم بر نمیگشت وقتی بر میگشت من رو انداخته بودم بعد از غدا نیم ساعت استراحت میکرد و میرفت شبش که بر میگشت انقدر خسته بود که داغون بود بعد از شام نمیخوابید میرفت مسجد واسه جماعت وقتی بر میگشت میگفت من میخوابم تا 11:30 بعد دم کن و صدام کن چایی بخورم... منم همین کار رو میکردم بعد از 11.30 دیگه نمیخوابید میخوند و تلاوت میکرد اگر دوشنبه و پنج شنبه بود نصف شب غذا میخورد تا بگیره و بعد میرفت واسه نماز اوضاع به همین منوال بود.... 😢من کار خونه بلد نبودم همه رو از آقا مصطفی یاد گرفتم رو که دیگه نگو در حد جلبک... انقدر بود که خودم میکشیدم اما شکر خدا مرد خوبی بود همه رو یادم داد حتی که سخت ترین غذا بود خیییییلی خوبی بود... ✍🏼 ... ان شاءالله
چند‌بار‌دِل‌ همسر‌شهید...؛ دختر‌شهید...؛ مادرشهید...؛ شکستیم...💔! کسےکه‌جگر‌گوششو‌واسه‌‌امنیت‌الان‌ما‌ فرستاد‌‌تا‌امنیت‌الان‌منُ‌تو‌رو‌تأ‌مین‌‌کنه...! ... ما‌سه‌تا‌شهید‌دادیم.. تا‌جنازه‌برهنه‌دخترمون‌تو‌تیر‌رس‌قرار‌نگیره.. سه‌شهید‌دادیم...! ‌‌میخواستن‌غیرت‌مردان‌‌مارو‌...؛ به‌مسخره‌بگیرن.. الان‌کو‌...؟ اون‌غیرت‌...؟ کار‌به‌جایے‌کشیده‌کِ...؛ الان‌آقا‌پسرا‌ی‌خودمون‌... دارن‌‌‌به‌ناموس‌خودشون‌دست‌درازی‌میکنند..! ...؟؟ مُرد‌..! مُرد‌اون‌غیرت‌ها‌...! حیا‌‌‌کو‌..! ما‌شهیده‌کم‌نداشتیماااا... شهیده‌مرضیه‌‌دباغ... شهیده‌زینب‌کمایے...! میدونے‌زینب‌چند‌سالش‌بود..! همش‌۱۷"۱۸سال‌داشت... که‌شهیده‌شد... توسط‌منافقین... با‌چادر‌خودش‌کشتنش... ‌سه‌روز‌مفقود‌بود... الان‌دخترای‌۱۷"۱۸ساله‌..! چجورین...؛ هنوز‌‌فک‌میکنند‌بچه‌ان..! تیپ‌زدناشون... روسری‌هاشون‌روز‌به‌روز‌عقب‌تر.. مانتو‌ها‌روز‌به‌روز‌به‌بلوز‌تبدیل‌شد... و‌آرایش‌کردن‌های‌بیرون... روز‌به‌روز‌‌غلیظ‌تر‌میشن...! اون‌حیا‌کجا‌رفته...!؟ .. به‌خودت‌بیا‌رفیق... تموم‌کن‌‌اون‌کارا‌رو..؛ ... مشتاق‌دیدار‌‌حضرت‌باشے...🌸:)) تازه‌این‌موقع‌داری‌زندگےمیکنے...! ...! ...! ...! <>
✍یک استاد دانشگاه👨‍💻 می‌گفت: یک بار داشتم برگه‌های امتحان را تصحیح می‌کردم. به برگه‌ای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگه‌ها با لیست دانشجویان صاحبش را پیدا می‌کنم. تصحیح کردم و 17/5 گرفت. احساس کردم زیاد است😊. کمتر پیش می‌آید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم 15 گرفت.😄 برگه‌ها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم کلید آزمون را که خودم نوشته بودم تصحیح کردم😂. ✅اغلب ما نسبت به دیگران سخت ‌گیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضى وقت‌ها اگر خودمان را تصحيح كنيم مي‌بينيم به آن خوبى كه فكر مي‌كنيم، نیستیم☺️👌. حدیثی که میفرماید آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسندو...
🔥 قبل از هر حرفی و سنجیدن آنچه قراره گفته بشه بسیار مهمه👌🏻 هرکسی باید به این موضوع توجه کنه که هر حرفی رو نباید به زبون‌ آورد❗️ هم در این دسته حرف های قرار داره و یکی از مهمترین راه های _دروغ هست.💯 از قدیم الایام گفتن که: کم گو و گزیده گو.😉 باید قبل از گفتن چیزی که تو ذهن میگذره کرد و فکر کرد که بیان اون چه دلیل و چه بازخوردی داره❗️ با کمی و میتونیم جلوی خیلی از دروغ های احتمالی رو بگیریم👌🏻 = @DokhtaranehChadoory