#داستان_کوتاه 💕
زهرا صالحی، دختر شهید سید مجتبی صالحی میگوید:
آخرین روزهای سال ٦٢ بود كه خبر شهادت پدرم به ما رسید. بعد از یک هفته عزاداری، مادرم با بستگانش برای برگزاری مراسم یادبود به زادگاه پدرم، خوانسار، رفتند و من هم بعد از هفت روز برای اولین بار به مدرسه رفتم.
🌷همان روز برنامه امتحانی ثلث دوم را به ما دادند و گفتند:
«والدین باید امضا کنند.»
آن شب با خاطری غمگین و چشمانی اشک آلود و با این فکر که چه کسی باید برنامه مرا امضا کند، به خواب رفتم.
🌷با گریه خوابم برد😭. پدرم را دیدم که مثل همیشه خندان و پُر نشاط بود. بعد از کمی صحبت به من گفت:
«زهرا! آن نامه را بیار تا امضا کنم.»
گفتم:
«کدام نامه؟🤔»
گفت:
«همان نامهای که امروز توی مدرسه به تو دادند.»
🌷برنامه را آوردم، اما هر خودکاری که برمی داشتم تا به پدرم بدهم قرمز بود. چون میدانستم پدرم با قرمز امضا نمیکند، بالاخره یک خودکار آبی پیدا کردم و به او دادم و پدرم شروع کرد به نوشتن.
🌷صبح که برای رفتن به مدرسه آماده میشدم، از خواب دیشب چیزی یادم نبود. اما وقتی داشتم وسایلم را مرتب میکردم، ناگهان چشمم به آن برنامه افتاد. باورم نمیشد!😳 اما حقیقت داشت. در ستون ملاحظات برنامه، دست خط پدرم بود که به رنگ قرمز نوشته بود:
«این جانب نظارت دارم. سیدمجتبی صالحی»
و امضا کرده بود. ناگهان خواب شب گذشته به یادم آمد و...🥺😭
🌷این رویداد بزرگ با بررسی دقیق کارشناسان و تطبیق امضای شهید قبل از شهادت مورد تایید قرار گرفت و به اثبات رسید. هم اکنون این سند زنده در کنار صدها اثر زنده دیگر از شهدا، در موزه شهدا در خیابان طالقانی تهران در معرض دید بازدیدکنندگان است.
#شهیدانه 🖤
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
"♥️"ᴊᴏɪɴ↴
➜ @Dokhtarann_mahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا نکند که حرف زدن و
نگاه کردن به #نامحرم برایتان
عادی شود، پناه میبرم به خدا
از روزی که فرهنگ و عادت مردم شود!
- شهیدحمیدسیاهکالی ره
#شهیدانه
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
"🍂"ᴊᴏɪɴ↴
➜ @Dokhtarann_mahdavi