❬🕊🌱❭
-
خدایا...!
چمراننیستمڪھبرایتزیبـٰابنویسم
همتنیستمڪھبرایتزیبـٰاشھیدشوم
آوینینیستمڪھبرایتزیبـٰا
تصویرگر؎ڪنم
متوسلیـٰاننیستمڪھبرایتزیبـٰا
جاویدشوم
بابایینیستمڪھبرایتزیباپروازڪنم..
پرندھپرشڪستھا؎هستـم
ڪھنیـٰازبھمرھمدارم
پسپروردگاراخودتمرهمزخمھـٰایمباش
مرهممـٰاظھورحجتتوست...!˘◡˘
-
¦🕊⃟🌿¦ #شھیدانہ
#شهیدمصطفےصدرزاده
نام پدر:محمد
نام جهادی:سیدابراهیم
متولد۱۹شهریور۱۳۶۵ در خوزستان ، شوشتر
تاریخ شهادت:۱۳۹۴/۰۸/۰۱ در سوریه
مزارشهید: استان تهران ، شهریار ، بهشت رضوان
تعداد فرزندان:دو فرزند، یک دختر و یک پسر
تاریخ ازدواج:۱۳۸۶
اولین دیدار باهمسرشان:یکی از دوستان شهید همسرشان را به ایشان معرفی کردند اما در یک پایگاه و مسجد فعالیت میکردند...
چهارسال در حوزه امام صادق(ع)درس خواندند🌸
دانشگاه محل تحصیل:دانشگاه ازاد تهران
رشته:ادیان و عرفان
شغل:آزاد
همسر شهید:در روز خواستگاری بجای اینکه بگوید همدم و همسر میخواهم به من گفت من همسنگر میخواهم🌿
ارادت خاصی به حضرت عباس (ع)داشت✨
دغدغه اش کارفرهنگی بود گویی تمام زندگی اش فعالیت های فرهنگی بود ✌️🏻
همسر شهید:بارزترین خصوصیت اخلاقی مصطفی عاطفی بودنش بود♥️
اولین اعزام:سال۹۲
تقریبا دوسال نیم در سوریه بودند که ۸بار مجروح شدند...
آخرین اعزام:چهارشنبه۲۰مرداد 🕊
شهید دوبار با رزمندگان عراقی به جبهه نبرد رفت و در ماموریت دوم با رزمندگان فاطمیون آشنا شدند و
از آن پس به عنوان یک نیروی افغانی به سوریه رفتند ✌️🏻🌱
آقا مصطفی یکی از رزمنده های مورد علاقه سردار سلیمانی بود؛به گونه ای که سردار میگوید من واقعا عاشقش بودم💕
شهید در شب حنابندان یا همان شب قبل از عملیات (شب تاسوعا)پیش بینی شهادتشان را کرده بودند
که بخاطر این قضیه اخطار به اخراج از سوریه را به ایشان داده بودند
زیرا این موضوع را تضعیف روحیه رزمندگان میدانستند🖇
اما شهید میدانست که قرار است روز تاسوعا شهید شود :)💔
وقتۍ تلفن روۍ آیفون هست حاضرۍ هر چیزۍ را بگویی☎️؟!
عالم روۍ آیفون هست هم صوتی هم تصویرۍ . . .
یعنی خداوند هم صداۍ ما را میشنود و هم تصویر ما را دارد🌿
#تلنگر🌱
دفترچه #گناهان یک شهید ۱۶ سالہ🙂
در تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید شانزده ساله پیدا شد که گناهان هر روزش رو یادداشت کرده بود😓
گناهان یک هفته شهید اینها بود:
شنبه: بدون وضو خوابیدم.
یکشنبه: خنده بلند در جمع.
دو شنبه: وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم.
سه شنبه: نماز شب را سریع خواندم.
چهارشنبه: فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت.
پنجشنبه: ذکر روز را فراموش کردم.
جمعه: تکمیل نکردن ۱۰۰۰ صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات.
✨'قصّہ اسارت'✨
یه روز سیب آوردند و افسر عراقی شروع کرد به اراجیف که این سیبه پوستش رو باید بگیرین و اینجوری بخورین و...بعدش رو کرد به عمو اسکندر اشپزمون که شما از اینا توی ایران خوردین؟
اونم گفت: نه...عراقیه تعجب کرد و دوباره پرسید جدی از اینا نخوردین؟
که عمو اسکندر گفت نه نخوردیم
عراقیه لبخند فاتحانه ای زد و گفت
پس شما برای اولین بار توی عمرتون دارین سیب میخورین؟! عمو اسکندر گفت :لا سیدی سیب خوردیم ولی ازین سیبها نخوردیم
عراقیه گفت چطور؟
عمو اسکندر اشاره ای به سیبهای کوچک و پلاسیده و کج و کوله بعضا کرمو کرد و گفت ما این سیبها رو میندازیم جلوی گاو و گوسفندامون خودمون نمیخوریم🙄
که عراقیه گفت : چپ غشمار و.....تا خوردش بود زدنش و ...
بہقولاستادپناهیان؛
خداناراحتمیشہ
اگهبندشناخوشاحـواݪوناراحت
باشہ
پسمشتےبهخاطردلِ خدا،
باهمهیناسازگارۍهابسازُ
سعیکنخوبباشی"^^
#استادپناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤 استاد #رائفی_پور
وقتی یه جریانی لیدر نداشت
میدونی یعنی چی؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید با چادرت
سپر عمه جون باشی!
#فیلماستوری
#حجاب
[🖤🗞]
#دخترانہهاےآرام🌱
-
-
آنهآچفیھبستندتآبسیجیوآربجنگند
منچآدرمیپوشمتآزهرآییزندگیڪنم!
آنهآچفیھرآخیسمۍڪردندتآ
نفسهآیشآن”آلودھشیمیآیۍ”نشود
منچآدرمیپوشمتآ
از”نفسهآیآلودھ”دوربمآنم!
⊰•💙🖇️💫•⊱
.
سختاستولۍهمیشہبرسردارم
منچـــــادرۍام،نشانبــرتردارم....
بگذارکہهرکہ،هرچہخـــواهدگوید
منارثـــیّہازحــضرتمادردارم... :)❤️
.
#زن_عفت_افتخار
#چادرانه
#حجاب
#سخنشھید💌🌿
بہحجآب ؛
احترامبگذاریدکهآرامش
وبھترینامربہمعروفاست . .
#شھیدابراهیـمهادۍ🌱꧇)
ساعات شروع و پایان خورشید گرفتگی امروز
۳ آبان ۱۴۰۱
۲۸ ربیع الثانی ۱۴۴۴
👌 #نماز_آیات در همه ایران باید خوانده شود که در شهرهای مختلف ، ساعت آن فرق میکند
#آشپزی_با_سپیده_بانو