اعتماد ساختنش چند سال طول میکشد... تخریبش چند ثانیه... ترمیمش تا ابد...! دکتر انوشه @Dr_anoosheh

بودنِ بعضی از آدما شبیه ساعت شِنیه! داریشون... کنار خودت داریشون... توو دستات داریشون... اما هر لحظه حجمِ "نبودنشون" زیاد و زیاد تر میشه و تو هیچ کاری از دستت برنمیاد جز اینکه فقط تماشا کنی و ببینی کِی آخرین دونه‌ی شن پایین میفته...؟! آخرین بهونه‌ی بودن.... بعد اگه هم بخوای ساعت شنی رو زیر و رو کنی تا واسه چند لحظه هم که شده دوباره بودنشونو به دست بیاری؛، تازه میفهمی که فقط انبوهی از «نبودن»هارو زیر و رو کردی...! @Dr_anoosheh

اكثر انسانها حتی جسارتِ دور ريختن لباسهايی كه مدتهاست بدون استفاده در كمدهايشان آويخته شده را ندارند . . بعد از آنها توقع داريم كه باورهای غلطی را که قرن هاست در ذهنشان زنجير شده است به راحتی كنار بگذارند و دور بريزند . . . جهل نرمترين بالشی ست كه بشر ميتواند سر خود را بگذارد و آرام بخوابد. 🎙#دکتر_هلاکویی @Dr_anoosheh

عشق را نمی توان شرح داد بدون هیچ شکل و فرمی ست عشق جسم نیست عشق وارد زندگی مان می شود درست از لحظه ای که متولد می شویم از گهواره تا گور عشق درون همه هست @Dr_anoosheh

پشت ویترین مغازه ها جنس هایی هست که خیلی گرونن … یه چیزایی هم میشه پیدا کرد که ارزونه … اما گاهی یه گوشه ای یه چیزی میذارن که شاید کهنه باشه ، شایدم معمولی اما ... روش نوشته “فروشی نیست” ! آدم باید از اون جنس باشه … @Dr_anoosheh

قسمتت بود پیرتر بشوی رنگ افسوس، طرح غم باشی به تو هربار سوءظن ببرند و تو هربار متهم باشی ‌ حرف از آغوش و عشق کم بزنی در دل پاره‌ات قدم بزنی زخم یک سایه‌ی لگد خورده پشت یک مرد محترم باشی! ‌ حرمت ذاتی‌ات سقوط کند روح سقراطی‌ات سقوط کند پشت تنهایی‌ات سکوت کنی حسرت چند قطره سم باشی... ‌ قسمتت بود ناپدید شوی بروی ماضی بعید شوی یا که یک حسّ شرمگین وسطِ جمله‌ی "عاشقت شدم "باشی ‌ فکر یک شانه آتشت بزند حسرت خانه آتشت بزند وسط گریه‌ی شبانه پُر از هوس چای تازه دم باشی ‌ شانه‌ات را دوباره خم بکنند دست و پای تو را قلم بکنند عاقلانه به مرگ فکر کنی باز دیوانه ی قلم باشی... ‌‌‌ ‌‌‌ از کتاب #آقای_هیچکس اثر #حامد_ابراهیم_پور ‌‌ ‌ @sokhne_mandegar

با بدان کم نشین که صحبتِ بد گرچه پاکی، تو را پلید کند آفتابی بدین بزرگی را لکّه­ ای ابر ناپدید کند 🎙#دکتر_هلاکویی #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

مردم شهرم همیشه عجول بوده‌اند، همیشه همه‌ی کارهایشان را با عجله انجام داده‌اند، چای را داغ سر کشیده‌اند، پشت ترافیک بوق را یکسره کردند، شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند، در پیاده‌رو به هم خوردند و بَد و بیراه گفتند... برای آشنایی با جنس مخالف‌شان از ده سالگی آب‌دیده شدند، زود ازدواج کردند و زود هم پشیمان شدند، آنقدر عجله کردند که وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود... مردم شهرم همیشه عجول بودند، باور کنید انتهایش چیزی نیست، وقتی به خودتان می‌رسید، درون آینه فقط یک مرد، یک زن با موهای جوگندمی نگاهتان می‌کند، عمر به قدر کافی تند میدود، شما آهسته راه بروید و به آرزوهایتان برسید... به خودتان هر روز نگاه کنید و آدم‌ها را یواش یواش دوست بدارید، چای را پای حرف‌های معشوقه‌ی دوست داشتنیِ‌تان سرد کنید، خیابان را باعشق قدم بزنید، شما هرگز به سن و سالِ الان‌تان برنمی‌گردید ..!👌 🎙"محمد صالح علاء" @sokhne_mandegar

نمیدانم هنر عشق است 💞 و یا عاشق هنرمند است💝 هنر در عشق ناپیداست🥰 و عاشق در هنر پیداست ♥️ در این پندار چقدر پیداست🥳 #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

خودت باش ! نه بالاتر نه پایین تر ... خودت باش، نه تندیسی که دیگران می خواهند ! وقتی قالب فکر دیگران می شوی زیبا میشوی به چشمشان، اماقبول کن تمام مجسمه ها شکستنی هستند ... 🎙#دکتر_هلاکویی #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

دلبسته به این دنیا نیستم ولی نهایت استفاده هم میکنم . فک کنم همین یه جمله هم ازشون یاد بگیریم کلی تو دنیا و آخرت جلو افتادیم . علیرضا فتحی پور عزیز که پارسال در ۱۹ مهر ماه به دیدار معشوق شتافتند از تجربه کنندگان مرگ موقت هم بودن که قسمتی از تجربه ایشون در همین پیج گذاشته شده امیدوارم ما هم بتونیم زاهدانه زندگی پرباری داشته باشیم و این جسم خاکی رو با آرامش رها کنیم. . آرامش با #خدا @sokhne_mandegar

در دروازه را می توان بست ولی دهان مردم را خیر ... ملا سوار خرش شد و پسرش پیاده در کنار آن ها به راه افتاد. در راه به چند نفر برخورد کردند که پسر ملا را با انگشت نشان داده و می گفتند: این مرد خجالت نمی کشد خودش سوار خر شده و پسر کوچکش پیاده می رود. پس از این حرف، پسر سوار خر شد و ملا پیاده همراه آن ها به راه افتاد. همان افراد این بار گفتند: پیر مردی با این سن و سال پیاده و بچه فسقلی سوار خر است، پس احترام بزرگتر چه؟ بچه خجالت نمی کشد! بعد از این حرف، هر دو سوار خر شدند. باز همان مردم گفتند: بیچاره خر، دو نفر سوار یک خرِ نحیف شده اند، چه آدم های پستی! ملا خجالت کشید و از خر پیاده شد، پسرش را نیز پیاده کرد و پیاده به راه افتادند. این بار مردم با دیدنشان به خنده افتادند و گفتند: آن دو احمق را ببین! خر دارند ولی هر دو پیاده اند. #دکتر_هلاکویی #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

تمام مخاطب قرآن شمایید... برو اندر پی خواجه به اسرار تماشا کن همه آیات کبری #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

مرض به نام حسادت ...! #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

شوهرم اصلا به من توجه نمیکنه ...! جواب دکتر هلاکویی رو بشنوید ...! #سخن_بزرگان @Dr_anoosheh

(به هیچ گفتاری لب نگشاید، مگر آنکه نزد او نگهبانی آماده و هشیار است!) این هستیِ هوشمند، تک تک سخنان ما را ثبت می‌کند. سخنان ما که منبعث از نیات و اندیشه‌های ماست، همان است که تقدیرات ما را رقم می‌زند. به واقع سرنوشت ما در زیر زبان ما پنهان است. ما در این جهان همواره با کلمات خود روبرو می‌شویم. زبان خیر، خیر می‌آورد و زبان شرّ، شرّ. زبانی که پر از صلح و سلام است، به صلح و سلام می‌رسد و زبانی که سرشار از خشونت و ستیز و تفرقه است، به خشونت و ستیز و تفرقه ختم می‌شود. کلمهٔ تو سرنوشت ساز توست. می‌توانی با ارتعاش هر کلمه‌ات وجود خود را با جریان همیشه جاریِ حیات هماهنگ کنی و یا می‌توانی خود را با جریان مخرّب شیطانی پیوند زنی. می‌توانی عشق و محبت را توسعه دهی و یا به کینه و نفرت دامن زنی. زندگی ما را نیات و اندیشه‌های پنهان در کلمات‌مان می‌سازند. خوب یا بد کار خودمان اس... #اردشیر_رستمی #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

مقابله‌ی آدم با آدم همیشه فاجعه‌اس "من نخواهم ایستاد روبروی تو جز برای بوسه دادن " #هوشنگ_ابتهاج #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم مگر دشمن کند اینها،که من با جان خود کردم طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری غلط می‌گفت،خود را کشتم و درمان خود کردم #مهران_مدیری #وحشی_بافقی #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

دلا خو کن به تنهایی که از تن‌ ها بلا خیزد سعادت آن کسی دارد که از تن ها بپرهیزد ❣ در ستایشِ تنهایی 👤 حامد بهداد #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

سعدی بزرگ میگه؛ گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند ... #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

و دیگر جوان نمیشوم نه به وعده ی عشق و نه به وعده ی چشمان تو و دیگر به شوق نمی آیم نه در بازی باد و نه در رقص گیسوان تو #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

طبیعت با قانون ظلم حرکت می کند .. #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

چگونه شبیه به خداوند شویم 🌹 👤دکتر الهی قمشه ای #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

• خدای خوبم اگر امروز امیدم رو از دست دادم، لطفا به من یادآوری کن برنامه های تو بهتر از رویاهای منه @Dr_anoosheh

#سخنرانی #الهی_قمشه_ای #بهشت ویژگی بهشتی‌ها @Dr_anoosheh

با سادگیِ تمام بی‌صدا شکستیم ، چه زخم‌هایی که از عزیزان خوردیم ، اشک‌ها را پشتِ لبخندی مخفی می‌کنیمدکه خیلی درد می‌کند و هیچ کس نمی‌فهمد ، ما را دردِ همین نفهمیدن می‌کُشد ؛ نه زخم‌ها ! آدم ها ، با لحظه ها پير نميشن ... آدم هارو آدم ها پير ميكنن.. #سخن_بزرگان @Dr_anoosheh

• خدای خوبم اگر امروز امیدم رو از دست دادم، لطفا به من یادآوری کن برنامه های تو بهتر از رویاهای منه #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

آدمها با مرگ پدر مادرانشان یتیم نمی شوند آدمها از لحظه اندیشیدن یتیم می شوند.... #اردشیر_رستمی #کتاب_باز Part1 #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

باخبر باشیم از دل همدیگه... دیو را در بند و زندان بازدار تا سلیمان‌وار باشی رازدار دیو را وقتی که در زندان کنی با سلیمان قصد شادروان کنی ‌ #سخن_بزرگان @sokhne_mandegar

از کجا معلوم به صلاحته ...؟! @Dr_anoosheh