"عشق"❤️ چگونه به وجود میاد ...؟! #دکتر_هلاکویی @Dr_anoosheh

از پـیرمَـرد و پـیرزنَـی پـرسیـدنـد: شـما چـطور شـصت سال بـا هـم زندگی کردید گــفـتـند: مـا مـتعلـق بـه نـسلـی هـستیـم کـه وقـتی چــیزی خــراب مـی شـد تـعمـیرش مـیکردیــم نـه تـعویضـش .. ! 🎙#دڪتر_انوشه @Dr_anoosheh

دکتر انوشه: درسی که یک بیمار روانی به مدیر شرکتی ورشکسته داد . #دکتر_انوشه @Dr_anoosheh

از عمرت چطور استفاده می کنی ... #دکتر_انوشه @Dr_anoosheh

دوستات این ویژگی رو دارن؟ 🤔 در انتخاب دوست هاتون خیلی دقت کنید… ✨👌 نگاهی به پنج نفر از افرادی که بیشتر باهاشون وقت میگذرونی بنداز و از خودت بپرس اگه بچه داشتم دلم می خواست بچم شبیه اون باشه؟😊 اینستاگرام ما👇 @Dr_anoosheh

🌸🌱 هر اتفاقی که می‌افتد، یک درس زندگی است. هر آدمی که با او برخورد می‌کنید، هر چیزی که می‌بینید، همه، بخشی از تجربیات آموزنده شما از زندگی هستند... ✅از خودتان بپرسید، «این موقعیت چه درسی می‌خواهد به من بدهد؟» 🟢 هر موقعیتی در زندگی ما درسی برای آموختن دارد. بعضی از این درس‌ها اینها هستند: قوی‌تر شوید. شفاف‌تر ارتباط برقرار کنید. به غریزه‌تان اعتماد کنید. عشقتان را ابراز کنید. ببخشید. بدانید چه زمان فراموش کنید. چیزی جدید را امتحان کنید. اینستاگرام ما👇 @Dr_anoosheh

اگر دروغ رنگ داشت هر روز شاید ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت عاشقان سکوت شب را ویران می کردند اگر به راستی خواستن توانستن بود محال نبود وصال و عاشقان که همیشه خواهانند همیشه می توانستند تنها نباشند اگر گناه وزن داشت هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد تو از کوله بار سنگین خویش ناله می کردی و من شاید کمر شکسته ترین بودم @Dr_anoosheh

خانم ها و آقایان ، قدردان و قدرشناس همسرمان باشیم 🎙#دکتر_هلاکویی اینستاگرام ما👇 @Dr_anoosheh

راز آرامش درون ... موفقیت بیش از هر چیزی در دنیای امروز متاسفانه داشتن یک چیزی است، مثل: داشتن پول، داشتن قدرت، داشتن مدرک. 👈در حالی که موفقیت به معنی بودن، به معنی شدن و به معنی ماندن است. 🎙#دکتر_هلاکویی @Dr_anoosheh

یکی بود یکی نبود . یه دختری بود با ظاهری خیلی خیلی زشت . و هیچ مردی حاضر نبود حتا لحظه ای به عاشقی باهاش فکر کنه . روزها پشت سر هم میگذشتن و دختر ، نوجوون ، جوون و بعد میانسال شد . اما .... اما درست وقتی که مطمین شد از عشق خبری نیست که نیست ، اون «معجزه ی بزرگ » براش پیش اومد . معجزه که پیش اومد ، خیلی ناگهانی مثل تو قصه ها ، زن یک روز صبح از خواب بیدار شد ‌متوجه چیز عجیبی شد . حسی خیلیییی تازه همه ی وجودش رو فراگرفته بود و روحش رو نوازش می‌کرد . میدونی اون حس تازه و ناب چی بود ؟ اینکه : زن میانسال دیگه « نمیترسید ». واقعا دیگه از چیزی نمیترسید شده بود مثل کسی که فقط قراره زندگی رو نگاه کنه و با هر سپیده دم زندگی ، شادمانه و رها برقصه. اون دیگه نمی ترسید که تنها بمونه ، دیگه نمیترسید که همه زن‌ها از اون زیباتر باشن ، دیگه نمیترسید که پیر بشه ، دیگه نمیترسید که عمرش تموم شه. چون حالا همه ترس‌هاش رو باهم تجربه کرده بود و از همه اش رد شده بود. اون حالا و در میانسالی درک کرده بود که انسان منهای ترس ، موجودیست بسیار شبیه به خدا . 🎙#دکتربیتاحسینی @Dr_anoosheh

میگن : " وقتی که شروع به نبش قبر میکنی فقط به دردهات اضافه میشه ، دستت به جایی بند نیست و از درون خودخوری میکنی ، بهتره به دردام فکر کنم و به اینکه چطوری کاری کنم ازشون کم بشه " 🎙#دکتر_هلاکویی @Dr_anoosheh

زندگیه دیگه بالا پایین داره...💙 اگه میخوای بدونی کی رفیقته اون موقعی که اون پایینا داری دست و پا میزنی ببین که کی کنارته اون رفیق واقعیته وگرنه وقتی بالایی همه رفیقتن و کشته مردت بفرست واسه همون کسی که همیشه کنارته💕 #سخن_بزرگان ✒️📚 @Dr_anoosheh