فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از من پرسید حالا که عاشقش شدی
بگو ببینم چشماش چه رنگی بود؟
اما من رنگ چشماش رو نمیدونستم
من فقط عمق نگاهش رو دیده بودم
عمق نگاهش، عشق بود.
گفتم “رنگ عشق” …❤️
🎙#خسرو_شڪیبایی
🎼 کانال باران نیکراه👇
.
@Dr_anoosheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از دور دست ها آمده ام،
از مزارع گندم،
از کرت های جاری،
و از سرزمینی که آسمانش
تنها دو پیراهن دارد،
روزها آبی می پوشد
و شبها پیراهنی بلند که
تاب می خورد در رقص هزار و یک
ستاره ی روشن.
من از دوردست ها آمده ام،
از کوچه های کودکی،
از شهر رنگین قصه های پدر
در شبهای کشدار زمستان ...
و از چشمان هستی بخش مادرم
که تمام مهربانیش را در نگاهش
به من می بخشید ...!
🎙#خسرو_شڪیبایی
🎼 کانال باران نیکراه👇
.
@Dr_anoosheh
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایهٔ سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستیم خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می شود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطر ها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها ، ز ابرها ، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعر ها و شورها
🎙#خسرو_شڪیبایی
🎼 کانال باران نیکراه👇
.
@Dr_anoosheh