فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با نام آبادی چنین ویرانمان کردند...
در این بهار مرده ی بی عشق بی انسان
سر را مقیم شانه ی من کن برادر جان
سر را مقیم شانه ی من کن که مدتهاست
ابری نمی بارد بر این بیغوله ی بی نان
سر را به روی شانه ام بگذار و هق هق کن
سر را به بغض شانه ام بسپار و غم بنشان
ما گریه کردیم و قفسهامان قفس تر شد
تو گریه کن شاید دری وا شد برادر جان
تو گریه کن شاید خدای تو دری وا کرد
حتی به آنسوی عدم آنسوی گورستان
اشکی بریز و خنده بر این خشکسالی کن
اشکی بریز و خنده کن بر درد بی درمان
آه ای برادر جان، برادر جان، برادرجان
با سگ نکردند آنچه با ما کرده اند اینان
چاووش خوان سفره ی بی نانمان کردند
با نام آبادی چنین ویرانمان کردند
با نام آزادی صدامان را وجب کردند
ما را دچار رعشه های نیمه شب کردند
گفتند نورند و رگ مهتاب را کشتند
نا رستمان ناپدر سهراب را کشتند
زاغان غفلت برده با کبکان خرامیدند
هر کورسوی مرده را خورشید نامیدند
من در عزای خنده و لبخند می گریم
چون مادران در ماتم فرزند می گریم
🎙#ساراساور
🎼 کانال باران نیکراه👇
.
@Dr_anoosheh