روزی چهار هندو برای ادای نماز به مسجدی وارد شدند.
و موقعی که در حال نماز خواندن بودند، مؤذن وارد مسجد شد!
در این لحظه یکی از هندویان در وسط نماز با دیدن موذن از وی پرسید:
که آیا اکنون که بانگ اذان برآوردی وقت نماز بود!؟
هندوی دوم که در کنار هندوی اول ایستاده بود به وی معترض شد که با صحبت کردن نماز خود را باطل کردی!
و هندوی سوم هم هردوی دیگر را سرزنش کرد که بیهوده به هم طعنه نزنید که نماز هر دوی شما به علت حرف زدن باطل شده است!
در این میان هندوی چهارم در وسط نماز خود با خشنودی زمزمه کرد که:
«خدا راشکر که من مانند این سه تن در چاه گمراهی نیفتادم!»
پس نماز هر چهاران شد تباه
عیب گویان بیشتر گم کرده راه
ای خوشا آنکس که عیب خویش دید
هرکه عیبی گفت آن بر خود خرید!
#مولوی
📙#مثنوی_معنوی
@Dr_anoosheh
@Dr_anoosheh