eitaa logo
مِثل نسترن‌های پاریز
356 دنبال‌کننده
543 عکس
138 ویدیو
52 فایل
یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد.. "لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون" کرمان دل عالم است و ما اهل دلیم دسترسی آسان به پاسخ سوالات کلامی و اعتقادی و صوت‌های تدریسِ دکتر #زهرادلاوری‌پاریزی* ارتباط با مدير و ارسال سوالات و شبهات در اولین فرصت: @Parizad1353
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الحلیم "خانه‌ی دوست کجاست" بلد، بلد است. پانویس زیر نقشه ۱۶۴ کیلومتر را نشان می‌دهد، با حساب ترافیک، ۳ ساعت و ۴۵ دقیقه. این عدد حداکثر زمان در پیک ترافیک است. اما صبح‌ها، زمان یک ساعت کمتر است. البته که این‌ها عدد نیست، عمر است، لحظه لحظه‌ی زندگی که می‌گذرد و من را به خط پایان نزدیک می‌کند. برگشت را هم که حساب کنی متوسط ۶ ساعت می‌شود، اگر فقط یک‌بار در هفته بروی، وگرنه می‌کند ۱۲ ساعت. تقریبا یک روز کاری مفید. شاید در هیچ منطقی خرج این مقدار زمان برای هیچ مقدار درآمد نیارزد. بخصوص با مشغله‌ای که داری، زمان برایت ارزش طلا داشته باشد. در واقع عقل نمی‌پذیرد، چون دخل و خرج با هم جور درنمی‌آید. پس چه چیزی مرا به این مسیر طولانی می‌کشاند؟ هرچه بیشتر فکر می‌کنم کمتر به نتیجه منطقی می‌رسم، از محضر عقل مرخص می‌شوم تا ببینم دلیل یا برهان دیگری درکار هست یاخیر؟ بالاخره ترجیح بلامرجح در منطق و فلسفه و کلام موردی ندارد. در محضر دل زانو می‌زنم، می‌بینم که برق شادی و شور در چشمان دلم موج می‌زند! آه عجبا.. پس پای دل درکار است، گیر کرده. کجا اما؟ در دل دیگری؟ یا مکان؟ یا هوای خاصی؟ شاید جواب کمی سخت باشد، اما خوبی دل این است که جای کسی در آن تنگ نمی‌شود، قطعا هوای آن مخاطب خاص 💍 غالب بر همه‌ی عاشقانه‌های مینیاتوری قلبم است، اما نه به این معنا که دلم گرفتاری دیگری ندارد. گاهی شباهتت به آدم‌ها تو را به جمع یاران جانی می‌کشاند، اگر اغراق نباشد همان ۵ تنی که الان بخشی از وجودم هستند. اوایل نامشان هسته بود اما بعدها طبق میل حضرت آقای خراسانی‌مان، اسمشان را اندیشه‌ورزان گذاشتیم. چنان به دیدنشان عادت کرده‌ام که گاهی دنبال بهانه‌ای برای فرار سمت "هیئت اساتید جهادی" هستم.. وای که اوایل چقدر اختلاف سلیقه و نظر داشتیم؛ اما به برکت هیئت و تفکر هیئتی شدیم یک آرمان، یک‌صدا، یک‌دل و یک تفکر؛ تفکر جهادی و در افق تمدنی. این دل‌گیری ❤️ محتوایی و نرم‌افزاری است، اما یک عاشقانه‌ی زیبای دیگرم محدوده‌ی چهاردیواری بین خیابان یاسمن و دستغیب و بوعلی است. مثل یک حرم؛ شبیه یک قبله، از هر طرف که وارد شوی، احساس ورود به یک حرم اهل‌بیت علیهم السلام را دارم. بالاخره برای این نام نفس‌ها، قدم‌ها، جان‌ها، پول‌ها و قلم‌ها هزینه شده است. حرمت دارد، قیمت دارد. جای نااهلان نیست، آن‌ها که پاکی و قداست این مکان را نفهمند، هتک حرمت کنند، ارزشش را درک نکنند، نه! خدانکند که روزی این حرم جولانگاه نااهلان شود، نااهل گاهی ظاهری و گاهی باطنی است. و صد البته در نگاه استاد شجاعی بزرگوار، فحشای درون مثل حسادت، غیبت، تهمت، دروغ، افترا، هتک حرمت، سوءظن و عیبجویی قابل قیاس با فحشای ظاهری و نفاق نیست. نفس کشیدن در جامعه‌الزهرا سلام الله علیها یکی از نعمت‌های مبارکی است که روزی آن را در دفتر نذوراتم شماره زده بودم، شدم از این خانواده‌ی بزرگ و نذرم را ادا کردم. به عقب که نگاه می‌کنم تقریبا یک عمر مفید و باشرافت، اندازه گشتن ۲۱ بار زمین دور خورشید را در این مکان مقدس نفس کشیده‌ام و یادم نمی‌آید حتی یک روز و یک ساعتش را به اجبار، به اکراه و یا باکسالت در آن گذرانده باشم. این مکان زیبا با بوی یاس‌ها و شکوفه‌ها و اطلسی‌های باغچه‌هایش، نمای زرد قناری آجرهایش، پله‌های رو به مزار شهدایش، ایوان‌های روباز رو به آسمانش، چنان ملودی زیبایی را می‌نوازد که بتوانی تا آخرین نفس‌، مستانه بگردی و بچرخی و برقصی که اهل زمین و آسمان را خیره و شگفت‌زده کنی.. این‌جا جامعه‌الزهرا سلام الله علیهاست، صدای گرم مرا از کلاس‌های پر از طلبه‌های شریفش، نگاه گیرای مرا از کنار پنجره‌های روبه حیاطش و موسیقی کلماتم را از مرور تصاویر قدیمی‌اش در ذهنم دریافت می‌کنید. اینجا حرم است، اینجا خانه‌ی دوست، دوستی و دوستان است. دوستانی از جنس بلور، دوستی‌های خالصانه و زلال و محل عبور و مرور فرشتگان است؛ حواسمان باشد پایمان روی بال فرشته‌ها و دستمان به دامان صاحب‌خانه و افکار و رفتارمان در محضر معمار هستی و خالق وجود است، همو که دانای به قلب‌ها، نگاه‌ها، کلمات، حرکات و سکنات است. رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست می‌برد هرجا که خاطرخواه، اوست ١٤٤٦/٠٧/٢١ @Dr_zdp53 @Dr_zdp53_Theology