eitaa logo
مِثل نسترن‌های پاریز
358 دنبال‌کننده
546 عکس
139 ویدیو
52 فایل
یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد.. "لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون" کرمان دل عالم است و ما اهل دلیم دسترسی آسان به پاسخ سوالات کلامی و اعتقادی و صوت‌های تدریسِ دکتر #زهرادلاوری‌پاریزی* ارتباط با مدير و ارسال سوالات و شبهات در اولین فرصت: @Parizad1353
مشاهده در ایتا
دانلود
"یا انیس من لا انیس له" "جاده" جاده‌ها دانشگاهند؛ بخصوص اگر مدت زیادی با آن‌ها همراه باشی. شاید در شهرهای کوچک و خلوت، کسی معنی این جمله را درک نکند، اما شهر شلوغ با مسیرهای طولانی، گرچه غالبا یک تهدید فیزیکی به حساب می‌آید؛ دود، ترافیک، آلودگی صوتی، خستگی، در عین حال یک فرصت استثنایی و باعث آرامش است. جاده، دانشگاه است برای بسیاری از صوت‌هایی که روزی آرزوی گوش کردنش را داشتی، موضوعاتی که باید روی آن‌ها فکر می‌کردی، پیشنویس برنامه‌های کاری، حتی خیلی از آموزش‌هایی که لازم داری. حتی می‌توانی به حفظ کردن آن‌چه دوست داری بپردازی، بخصوص که از یک سنی به بعد، سلول‌های خاکستری مغز کم‌کم از کار می‌افتند و آلزایمر یا فراموشی سراغ انسان می‌آید. برای من جاده کلاس درس حساب می‌شود، بلوتوث ماشین را که نمی‌دانم معادل فارسی دارد یا نه، پیدا می‌کنی و یک دوره صوت‌های درسی را با دقت گوش می‌دهی، از دروس خارج کلام گرفته تا کارگاه تفکر، از کتاب‌های صوتی تا صوت قرآن، از زیارت عاشورا تا مناجات امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام.. این زمزمه‌ها و صداها و نواها همسفر خوب تو محسوب می‌شوند، همسفر تاریکی‌ها و تنهایی‌های سفر، نمی‌گذارند بُعد مسافت خسته‌ات کند، انگیزه‌ات را بگیرد و خواب بر تو غلبه کند. اگر اتصالت با کلمات مولا و مخاطب مناجات هم برقرار شود که دیگر روی زمین هم حرکت نمی‌کنی، پر باز می‌کنی، زمین زیر پایت می‌چرخد و تو سبکبال و رها در لذت آغوش حضرت دوست از خود بیخود می‌شوی.. گاهی آوای ساعت ۸، تو را راهی مشهد می‌کند و حقیقتا ضریح نورانی حضرت شمس الشموس را در برمی‌گیری، گاهی کربلا را در مسیر، با عاشورایش زیارت می‌کنی، دستت ناخودآگاه روی سینه می‌رود و با اذن دخول حرم حضرت ارباب، اشکبار و دلشکسته سلامی از سوز دل .. أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْكِسْآءِ، أَلسَّلامُ عَلى غَريبِ الْغُرَبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى شَهيدِ الشُّهَدآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى قَتيلِ الاَْدْعِيآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ كَرْبَلآءَ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّمآءِ،.. با جان جلاگرفته از صیقل ذکر دوست، و چشمانی شسته شده از اشک حالا هرچیزی که بخواهی یاد بگیری، لذت دو چندانی دارد، چه زبان انگلیسی یا عربی باشد که برای اهداف بلندت باید بر آن‌ها مسلط باشی، چه مفاهیم درسی و دانشی که دریافتنش در حالت عادی سخت و دشوار بنماید و یا حتی حفظ شعر و قرآن و صحیفه.. گاهی هم دلت میل چهارگاه و سه‌گاه و همایون و حجاز می‌کند؛ با تلاوت مصطفی اسماعیل و عبدالباسط و حامد شاکرنژاد یا با نواهای فاخر و پرمغز فارسی و ایرانی که تو را تا آسمان پرواز می‌دهد، دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد، به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد.. اما شاید پرتکرارترین صوتی که شنیده باشم و نه یک‌بار که گاهی چندین بار آن را نیوش کرده‌ام، همان جلسات انسان‌شناسی یا کارگاه تفکر استاد شجاعی بوده باشد، همو که چنان این انسان خاکی ناچیز را با حفظ سِمَت، به دوردست‌ها پرواز می‌دهد که قابل توصیف نیست، از شدت حضور، گاهی پهنای صورتت از اشک شوقِ دیدار خیس، ضربان قلبت به التماس افتاده و عطر نفس‌های محبوب در مشامت، نزدیکتر از رگ گردن استشمام می‌شود. چنان اسم‌های عاشقانه‌اش فضای وجودت را پر می‌کند که دلت نمی‌خواهد این سفر پایانی داشته باشد، یا دست کم پایانش، سرت روی پای محبوب باشد. با رفیق من لا رفیق له او، معاشقه می‌کنی، با انیس من لا انیس له می‌میری و زنده می‌شوی و با حبیب من لا حبیب له، در او فانی و محو می‌گردی، دیگر خودت نیستی، همه، او می‌شوی، از تک تک سلول‌هایت هو هو می‌شنوی که انتهای وجود خودت و شروع حضور حضرت محبوب است. یا رفیق من لا رفیق له، یعنی جز تو، کسی بین تو و محبوب مانع و حجاب نیست، تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز!! رفیق! هق هق گریه‌هایت را روی شانه‌های دلدار ادامه بده، اشکت را، حالت را، عشوه‌ و طنازی‌ات را می‌خرد، آری لبیک عبدی‌اش را از خیلی نزدیک می‌شنوی! آن‌قدر نزدیک که دلت می‌خواهد از شدت اشتیاق در آغوشش جان دهی! آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بدهی دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند؟ ۱۴۰۳/۱۱/۸ @Dr_zdp53 @Dr_zdp53_Theology