eitaa logo
مِثل نسترن‌های پاریز
358 دنبال‌کننده
539 عکس
138 ویدیو
52 فایل
یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد.. "لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون" کرمان دل عالم است و ما اهل دلیم دسترسی آسان به پاسخ سوالات کلامی و اعتقادی و صوت‌های تدریسِ دکتر #زهرادلاوری‌پاریزی* ارتباط با مدير و ارسال سوالات و شبهات در اولین فرصت: @Parizad1353
مشاهده در ایتا
دانلود
"غریق نجات" حسین ع درهم می‌خرد. خوب و بد، سیاه و سفید، خطاکار و جانی و صالح و طالح؛ شاید برای همین است که گفته‌اند: ائمه همگی سفینه نجات هستند، اما کشتی حسین ع سریع‌تر است. اهل بیت همگی باب رحمت الهی و غفران او هستند و باب حسین وسیع تر است. نمی دانم روایت بود یا نبود، اما هرچه بود با گوشت و خونت درک می‌شود، او نه تنها کشتی نجات که غریق نجات است. برای حسین که بخواهی قلم بزنی، دستانت باید تاب قلم شدن داشته باشند، وگرنه لقلقه زبان است. برایش که بخواهی پای علمش سینه بزنی باید تاب سوختن و پروانگی را داشته باشی. پروانه شدن در مکتب حسین لیاقت می‌خواهد، که ته گودال زیر سم اسب‌ها لبخند بزنی و رضا برضائک بخوانی. حسین که باشد، عالم غم ندارد، عالمین نگرانی ندارد. او که همه‌چیزش نور است، از ذرات خاک زیر بدنش، تا تحت قبه، تا حائر و مسیر مشایه و زیارت از دور و همه چیزش.. آقای پنج تن آل عبا فردا نزول اجلال می‌فرمایند و کائنات در تناقض اشک و لبخند فرومانده‌اند. بردن نامش شیرین است، اما ۷ بار که تکرار شود، شیرینی اش کامت را می‌زند و اشک از دیدگانت جاری می‌شود. کلا او را با اشک سرشته‌اند، اذن دخول حرمش اشک است، کشته اشک‌هاست.. حسین می‌آید و تاریخ با نام او متحول می‌شود، همان‌طور که در عاشورای سال ۶۰ هجری چنین شد. بقیت الله پشت به دیوار کعبه می‌دهد و خودش را با نام حسین علیه السلام معرفی می‌کند. راستی چرا؟ آیا به او توسل می‌کند؟ معرف باید معروف تر از معرف باشد، پس حسین همان آشنای عالم است. حسین همان کسی است که بودایی و بت‌پرست و مسیحی و مجوس و ارمنی و هندو به خال هندویش گرفتار شده‌اند و او را پیشوای آزادگان جهان می‌خوانند. حسین همان دلبر اشعار شاعران قرون متمادی است که در سوگش ناله‌ها زده‌اند و نقطه عطف کلامشان بوده‌ است. حسین جان جهان، جان پیامبر و خون خداست. خدایی که خود برای انتقام و عزایش قیام کرده و طالب خونش خواهد بود.. حسین جان! در شب میلاد پربرکتت دست توسل و التجا به دامنت می‌زنیم که بتوانیم در مسیر روشنی که تو برایمان با خونت ترسیم نمودی حرکت کنیم و در این راه بااستقامت و صلابت قدم برداریم. زهرا دلاوری پاریزی ۱۴۰۲/۱۱/۲۳ https://eitaa.com/Dr_zdp53_Theology
⭕️⭕️ یادش بخیر "بی‌جهت دنبال برهان و کلام و منطقیم ... چای بعدِ روضه کافر را مسلمان می‌کند..." ✍بی‌سوادم می‌نویسم عشق، می‌خوانم حسین... 💔🖤💔 @Dr_zdp53 1403\04\22
مِثل نسترن‌های پاریز
"محرم امسال۱" چای روضه خورده، ظرف غذا به دست، راهی خانه‌ام. پر از کلمات خیسم، خیس از باران اشک مدا
بسم رب الحسین "محرم امسال۲" فریاد حقانیت شیرزن کربلا، رسا و شفاف است. فریادی که در فضای تاریخ پیچید و امروز بازتاب آن از حنجره‌ی تمام آزادگان جهان بلند است، همان‌ها که در طرف درست تاریخ ایستاده‌اند و خودشان برای آیندگان آیینه‌ای می‌شوند از سیاهی و سپیدی. آدم‌ها شاید خاکستری باشند، اما در مواقع حساس و سر دوراهی‌ها خاکستری‌ها مثل سرابند، می بینی‌شان اما نیستند، پشت مسلم را با شبحشان پر می‌کنند، اما تا سر برمی‌گرداند، غبار و دود شده‌اند. دودی که از نهاد دل سوخته‌ی آل الله برآمد و تاریخ را سیاه کرد، مثل یک لکه‌ی ننگین، مثل یک حفره‌ی سرطانی، همان‌جا که عرش خدا بر زمین افتاد، همان‌جا که بلندمرتبه شاهی را همین اشباح الرجال از صدر زین به زمین افکندند و در ملکوت ولوله‌ای برپا شد. اما تاریخ دو رو دارد؛ نیمه‌ی سپید آن، آن‌طرف سکه است که رو به نور و خورشید دارد، چشمانش به دهان آفتاب، دلش در گرو خال لب و زلف پریشان دوست و پایش بند مسیر ستارگان است. آن طرف که دامن دامن لاله می‌رویید، و شهادت، چون عسل از کنج لب جوانان رعنایش می‌چکید. همان سو که فریاد "یا اخا ادرک اخاک را می‌شنوی و انی احامی ابدا عن دینی" به همان سو برو، گویا یاس‌ها به رقص آمده‌اند و بوی کباب جگر دشت را پر کرده است. به همان سو برو که قبله را درست پیدا کرده‌ای؛ همان سمتی که بوی آب و ادب و فرات می‌آید. عطر لاله‌ی بهشتی حسین را خوب استشمام کن، همان که حسین برای رفتنش شتاب می‌کند، اما پاره‌های کتاب معرفت، روی زمین افتاده، حسین علیه السلام را از مرکب پیاده می‌کند که بدن برادر را قبل از خود او زیارت کند.. عباسم! برادرم! می‌بوسم جای بوسه‌های پدرم امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بر بازوان پهلوانی تو را.. این بوسه اما چنان برادر را مست کرده که چشمانش سیاهی می‌رود، وسط خون و خاک و دود و عطش، امیدش را، علمدارش، عباسش را پیدا می‌کند، آه حسین! مولا علیه السلام مدهوش آن پیکر شده.. شق القمر است یا سر برادر! نیزه‌زار است یا بدن عباس! ستون افتاده‌ی خیمه‌هاست بر زمین؟ یا تجسم فروریختن امید سکینه؟ چه کند با کمر شکسته؟ الان انکسر ظهری! چه کند با مشک پاره؟ بیچاره شد حسین .. و قلت حیلتی! رفت به سمت خیام! بلکه آرامشی بیابد! خبر را چگونه برساند؟ چه خبری؟ بروید زینت‌هایتان را بیرون بیاورید بروید آماده اسارت بشوید بروید که علمدار حرم هم رفت.. ای اهل حرم میر و علمدار نیامد علمدار نیامد علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد علمدار نیامد علمدار نیامد! حالا دیگر قمر و ماه و ستاره‌ها را چیدند، چه کسانی؟ همان اشباح خاکستری، که حسین را به مسلخ کشاندند، برای خود حسین که کشته و زنده‌اش فرقی ندارد، او در آغوش رب العالمین، شده خون خدا، ثارالله، یدالله، وجه الله.. اما برای کوفیان، شد یک لکه‌ی ننگ ابدی.. که هر صبح و شام اجازه‌ی لعنتشان بر زبان خاکیان و افلاکیان داده شده. همان‌ها که با حسین جنگیدند، و لشکر سیاهی را دنبال کردند، و بر ریختن خون خدا هم‌پیمان شدند! خدای منتقم اما! در برابر خون مظلوم ساکت نمی‌نشیند، هر سال پیراهن خون‌آلوده را به عرش آویزان می‌کنند، تا با میزان‌الحراره‌ی عشق، جوشش خون حسینیان را اندازه بگیرند و مهر کربلا بر چشم و قلبشان بزنند. تا اگر ۷ مرتبه نام حسین را جاری کنند، اشک ترجمان احساسات زلالشان باشد، آری حسین کشته‌ی اشک‌هاست، اذن دخول حرم و روضه و تربت و کربلایش نیز اشک است. ای اشک‌های مطهر، نرم و آهسته بیایید و تمام اندرون مرا نیز به آب عشق حسین شستشو دهید، بیایید و چشم‌هایم را از هرچه ناپاکی و غیرخداست، پاک کنید، تا بتواند بصیرت دیدن ولی زمان خودش را پیدا نماید. بتواند سمت درست تاریخ را ببیند و همان سمت بایستد، تا بشوید هرچه خاکستری وجودم را که نکند باز کربلاها تکرار شود! که نکند باز ولی‌الله بشود ثارالله! که باز مولای عصر و زمان! یکه و تنها سر در چاه! بگرید بر بی‌خیالی و انفعال امتش! آه تاریخ! چه تن پر زخم و نشانه‌ای داری! اما حالا کو تا نوشتن از علی‌اکبر و علی اصغر.. نون والقلم و ما یسطرون حسین.. و قلمی که از علی‌اکبر بنویسد و مدادی که در خون علی اصغر زده شود! حسین‌جان! ای اشکت شفای دردهای روح! بیا بر بالین بیمارانت! بیا درد بی‌دردی‌شان را درمان کن. ان للحسین حرارة في قلوب المؤمنين لاتبرد ابدا.. 1404/04/11 ✍️@Dr_zdp53 https://eitaa.com/Dr_zdp53_Theology
این حسین کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست؟ این چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه‌ی اوست؟ جان عالم حسین https://eitaa.com/Dr_zdp53_Theology