#رمان📚:
#انتظار_عشق💙
#قسمت_شصتونهم(اخر)✨
#نویسنده_فاطمهباقری✍
تا صبح مشغول دعا و نماز شدم
هوا که روشن شد
لباسمو پوشیدمو چادرمو سرم کردم ،عکس مرتضی رو برداشتم
از اتاق رفتم بیرون
به همراه عزیز جون رفتیم سمت پایگاه
وارد پایگاه شدیم ،از ماشین پیاده شدیم
قاب عکس و دستم گرفتم ،مامان و بابا هم اومده بودن
مامان اومد سمتم و بغلم کرد و شروع کرد به گریه کردن
مامان : سلام هانیه جان خوبی؟
- سلام مامان جان خوبم
حسین آقا هم اومد سمتمون
چشمش به قاب عکس افتاد
اومد قاب عکسو از من گرفت صورتشو گذاشت روی عکس و گریه میکرد
خیلی شلوغ بود پایگاه
به همراه عزیز جون رفتیم داخل سالن
پاهام میلرزید ،نفسام یک درمیون میزد
رسیدیم پشت در
درو باز کردیم وارد اتاق شدیم
اولین باری بود اومده بودم داخل این اتاق
عکسای که طراحی کرده بودم دور تا دور اتاق به دیوار نصب شده بودن
سر جام ایستادم فقط داشتم به اون پرچم سه رنگ نگاه میکردم
توان جلوتر رفتن و نداشتم
عزیز جون رفت جلوتر نشست
پرچمو کنار زد
عزیز جون: خوش اومدی مادر، هانیه جان بیا مرتضی جان اومده
کشان کشان خودمو به عزیز جون رسوندم
نگاهمو به داخل انداختم
- سلام آقاا
سلام عزیز دلم
ممنونم که به قولت وفا کردی
شهادت مبارک مرتضی جان
بمیرم برات که صورتت زخمیه
شنیدم که تو تنهایی شهید شدی
بمیرم الهی که حتمن تشنه لب جان سپردی
مرتضی جان منم به قولم وفا میکنم
ما که تو این دنیا زیاد زندگی نکردیم با هم ،منتظرت میمونم تا بیای دنبالم باهم تو اون دنیا زندگیمونو ادامه بدیم
بعد از مدتی حسین اقا و آقا محسن با چند تا از بچه های پایگاه اومدن مرتضی را باخودشون بردن سمت بهشت زهرا
طبق وصیت خودش مرتضی رو کنار اقا رضا به خاک سپردیم
----------------------------------------------
چند ماه بعد
صبح زود بیدار شدم و چادرمو سرم کردم رفتم سوار ماشین شدم و حرک کردم
توی راه دوتا گل نرگس خریدم
رفتم سمت بهشت زهرا
ماشینمو پارک کردم و رفتم سمت گلزار
رسیدم به مزار مرتضی
یه گل گذاشتم روی سنگ مزارش یه گل هم روی سنگ مزار آقا رضا - سلام آقای من ،خوبی؟ منم خوبم ،عزیز جونم خوبه ،چند وقته که میرم دوباره پایگاه برای طراحی عکس
یه دفعه صدای گریه بچه شنیدم سرمو برگردوندم فاطمه بود زینب هم بغلش بود
دور دونه اقا رضا هم اومده بود...
پایان:)
http://≡Eitaa.com/dronmah
سلاماَهالیماه🌚
اینمازپارتهایآخررمان{انتظارعشق}
امیدوارمازرمانراضیبودهباشید :))
شنواینظراتتوندربارهرمانم💛^^
@chador1399
•🌿❛
بچههاشدهبخاطرخونیکه
پایِشماریختهشدهسعیکنید
حتمادرسبخونید.
-حاجآقارمضانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پس دنیا رو از روشناییت محروم نکن ، برایِ تاریکیِ بقیه..!
AUD-20220220-WA0299.
1.07M
🌱 کارهای خوب سادهای که در توانمون هست رو دست کم نگیریم!
استادپناهیان-
@Dronmah