eitaa logo
فدا ــٔیان ࢪهبريم✨
137 دنبال‌کننده
724 عکس
417 ویدیو
27 فایل
‹ بِسْـمِ‌رب‌مَھدۍ‌؏‌َ‌‌ـج..!💙 › شما دعوت شده مهدی فاطمه اید🌿 کپی از مطالب؟حلالِ رفیق💛 🌱 شرایط @Sharayet1402 🌼آیدی‌مدیر🌼 🌼https://eitaa.com/N1a1r4g7es🌼 🌺ناشناسمونه🌺 🌺https://harfeto.timefriend.net/16802057730631🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
آلاء: 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 🌹رمان امنیتی، انقلابی جلد اول ؛ رفیق جلد دوم ؛ خط قرمز (رمان بلند) 🕊 قسمت کاش برایم ثابت می‌شد ، که بخاطر تهدید خانواده‌اش مجبور به این کار شده؛ همان‌طور که احتمال می‌دهم صامد را هم تهدید کرده بودند من را آن‌جا بکشاند. احتمالا هم صامد و هم زنش را کشته‌اند. مرد می‌گوید: -إذا أخبرتنا معلومات مفيدة، سأدفع لك. انتظر. (اگه اطلاعات به درد بخور بهمون داد اونوقت پولت رو میدم. فعلا صبر کن.) با این حساب اگر من جای سعد بودم ، کلا قید پولم را می‌زدم؛ چون چنین اتفاقی نخواهد افتاد. بیچاره سعد! سعد می‌نالد: -وعدت للتو أن أجلب لك إيرانيًا! (فقط قرار بود من یه نیروی ایرانی براتون بیارم!) مرد کلاشش را بالا می‌آورد ، و نوک سرنیزه‌اش را زیر گلوی سعد می‌گیرد. دندان‌هایش را روی هم فشار می‌دهد و می‌غرد: -اخرس! لن ادفع لك حتى يعطي المعلومات. (خفه شو! تا اطلاعات نده بهت پول نمی‌دم.) صدای نفس‌نفس زدن سعد را می‌شنوم. مرد دوباره اسلحه‌اش را پایین می‌آورد، نگاهی پر از نفرت به من می‌اندازد و یک لگد به ساق پایم می‌زند: -توقظه! (بیدارش کن!) سرگیجه‌ام بیشتر می‌شود. چشمانم را کامل می‌بندم. چرا این سردرد و سرگیجه لعنتی تمام نمی‌شود؟ مرد می‌رود به سمت در زیرزمین و می‌گوید: -سأعود ظهراً. توقظه. (ظهر برمی‌گردم. بیدارش کن.) و می‌رود. من می‌مانم و سعد. سعد کمی در زیرزمین قدم می‌زند. کم‌کم متوجه نور کمی می‌شوم که از دو پنجره کوچک وارد زیرزمین می‌شود؛ دو نورگیر که با روزنامه پوشانده شده‌اند. احتمالاً چون تا الان هوا تاریک بوده، نورگیرها را ندیده‌ام. کمیل می‌گوید: -پس حتماً آفتاب زده. نماز صبحت هم که... وای نمازم! گندشان بزنند لعنتی‌ها را. بغض گلویم را می‌گیرد. قضا شدن نماز حتی از اسارت هم بدتر است. کمیل از جا بلند می‌شود و به سمت نورگیرها می‌رود: -وایسا ببینم... از قسمتی از پنجره که روزنامه‌اش پاره شده، بیرون را نگاه می‌کند. بعد برمی‌گردد به سمت من: -خیلی وقته نماز قضا شده. فکر کنم بعد از قضا شدن نماز بهوش اومدی. 🕊 ادامه دارد.... 🍃نویسنده فاطمه شکیبا 🌹کپی بدون نام نویسنده غیرمجاز است 🍃 🕊🍃 🍃🕊🍃