eitaa logo
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
3هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
29 فایل
⁩•قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی بافق⁦⁦• اے‌که‌مرا‌خوانده‌ای‌راہ‌نشانم‌بده🪐🌱 ارتباط با مدیر↓ @Sadat6201 شرایط(تبادل)↓ @conditions_channel لینک ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/1529948
مشاهده در ایتا
دانلود
آقـا .. بابا مهدی جانم یڪ‌چیزی‌بگم ؟! ..🙂 میدونستۍ‌عشق‌بہ‌توعہ‌کہ باعث‌میشہ‌تواین‌دنیاو آدَماش‌دووم‌بیارم ،🥺 میدونستۍ‌دل‌خوشۍدنیاے‌منۍ؟(:♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
•°شهید ابراهیم هادی🇵🇸°•
🌺شهید ابراهیم هادی🌺 حالا بریم سراغِ وصیت نامه ی این شهید 💚🌸💚🌸💚🌸💚👇👇 بسم رب الشهداء و الصدیقین اگر چه
🌺ادامه ی وصیت نامه ی شهید ابراهیم هادی🌺👇👇 بعنوان یک فردی از آحاد ملت مسلمان به تمامی ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر می دهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن باشید و هیچ مسأله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف ننماید. دیگر اینکه در کارهایتان سعی کنید نیت خود را خالص نموده و از هر شرک و ریا، حسادت و بغض اعمالتان را پاک نمایید تا هم اجر خود را ببرید و هم مسئولیت خود را آنچنان که خداوند، اسلام و امام می خواهند، انجام داده باشید هرگز این را فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمی شود. والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
عکس شناسنامه ی شهید ابراهیم هادی🙃🙃💕 امیدوارم خوشتون اومده باشه...🌺
✧♡✧ این روزا خوبه قبل از اینکه به خودمون و خواسته‌هامون فکر کنیم یکم به بپردازیم یادمون نره ما قرار نیست عاشورا رو دوباره تکرار کنیم از همین حالا تصمیم بگیر گناهتو بزاری کنار تصمیم بگیر توهم یکی از هزاران سرباز امام زمانت باشی🕊 میگن هرکی تو کربلا شهید میشد سرش رو به بالین می‌گرفت تو دلت نمیخواد سرت رو به دامن بگیره و نوازش کنه؟؟🤗 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✧❤✧ گࢪچہ‌‌من‌سࢪباز‌هیچ‌وساده‌ام..! سࢪ‌خوشم‌مهدے‌(عج)‌بود‌فرمانده‌ام؛ گࢪ‌چہ‌‌شد‌فرمانده‌ام‌غائب‌وݪے...؛ دݪخوشم‌بࢪ‌نائبش‌سید‌عݪے...💚:)! 🌿 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
• پایان فعالیت|♡❀ • شبتون‌شهدایی|♡❀ • عاقبتتون‌امام‌زمانی|♡❀ • غیرتتون عَلوی|♡❀ • عشقتون‌زهرایی|♡❀ • التماس‌دعا،، یاعلی|♡❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق.. به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 『•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @EBRAHIMHADI_BAFQ
السلام علیک یا بقیة الله فی ارض💓 گل نرگس نظری کن که جهان بیتاب است روز و شب چشم  همہ منتظر ارباب است مهدی فاطمہ پس کی بہ جهان می تابی؟ نور زیبای تو یک جلوه ای از محراب است ✨اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها🤲🏻✨ 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✧🪴❤✧ 🦋 دختران باحجاب جواهرن.. آری؛خواهرم! جواهرات را فقط در پوششی گرانبها میگذارند. باور کن تو ارزشت زیاد بوده که الله متعال حجاب رابرایت لایق دیده است! . مروارید در صدف گنج در گنجه طلا در صندوق و در چادر است. 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◖♥️🎞️◗ إن‌الإنسان‌لفي‌خسر، إلّا‌عاشق‌الحسین((((:🤍🫀!" 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
🌺شهید محمدهادی ذوالفقاری🌺 تاریخ تولد : ۱۳۶۷/۱۱/۱۳ 🌱محل تولد : تهران تاریخ شهادت : ۱۳۹۳/۱۱/۲۶ (۲۶ سالگی) 🥀محل شهادت : سامرا مزار : گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قطعهٔ ۲۶ ردیفِ ۱ شمارهٔ ۲۵(البته این مزار یادمانه ، مزار اصلیشون طبق وصیت نامه شون در وادی الاسلامِ نجف واقع در عمود ۳۹۴ هست) ادامه دارد...📿
🌺شهید محمدهادی ذوالفقاری🌺 این شهیدِ عزیز ۱۳ بهمنِ سالِ ۱۳۶۷ توی تهران متولد شد🙂😍 روزِ تولدِ شهید ذوالفقاری درست مصادف بود با شهادتِ امام هادی(ع) به همین خاطر اسمِ داداشمون رو محمدهادی گذاشتن :) علاوه بر اینها شهید ذوالفقاری عاشق و دلدادهٔ امام هادی(ع) بود و باید این نکتهٔ قشنگ روهم بدونیم که در اخر توی شهری که امام هادی داخلش به شهادت رسیدن یعنی سامرا به شهادت رسید...🙃❤️‍🩹 (پ.ن: تصویر متعلق به کودکیِ شهید هست که کنارِ برادرِ بزرگترشون هستن ) ادامه دارد...📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾قسمت   می خواهم درس بخوانم اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم ... بی حال افتاده بودم کف خونه ... مادرم سعی می کرد جلوی پدرم رو بگیره اما فایده نداشت ... نعره می کشید و من رو می زد ... اصلا یادم نمیاد چی می گفت ... چند روز بعد، مادر علی تماس گرفت ... اما مادرم به خاطر فشارهای پدرم ... دست و پا شکسته بهشون فهموند که جواب ما عوض شده و منفیه ... مادر علی هم هر چی اصرار کرد تا علتش رو بفهمه فقط یه جواب بود ...🙁 _ شرمنده، نظر دخترم عوض شده ... چند روز بعد دوباره زنگ زد ... من وقتی جواب رو به پسرم گفتم، ازم خواست علت رو بپرسم و با دخترتون حرف بزنم ... علی گفت: _دختر شما آدمی نیست که همین طوری روی هوا یه حرفی بزنه و پشیمون بشه ... تا با خودش صحبت نکنم و جواب و علت رو از دهن خودش نشنوم فایده نداره ... بالاخره مادرم کم آورد ... اون شب با ترس و لرز، همه چیز رو به پدرم گفت ... اون هم عین همیشه عصبانی شد ...😠 - بیخود کردن ... چه حقی دارن می خوان با خودش حرف بزنن؟ ... بعد هم بلند داد زد ... _هانیه🗣 ... این دفعه که زنگ زدن، خودت میای با زبون خوش و محترمانه جواب رد میدی ... ادب؟ احترام؟ ... تو از ادب فقط نگران حرف و حدیث مردمی... این رو ته دلم گفتم و از جا بلند شدم ... به زحمت دستم رو به دیوار گرفتم و لنگ زنان رفتم توی حال ... - یه شرط دارم ... باید بزاری برگردم مدرسه ... ✍نویسنده:
🌾 🌾قسمت داماد طلبه با شنیدن این جمله چشماش پرید ... می دونستم چه بلایی سرم میاد اما این آخرین شانس من بود ... اون شب وقتی به حال اومدم ... تمام شب خوابم نبرد ... هم درد، هم فکرهای مختلف ... روی همه چیز فکر کردم ... یاس و خلا بزرگی رو درونم حس می کردم ... برای اولین بار کم آورده بودم ... اشک، قطره قطره از چشم هام 😢می اومد و کنترلی برای نگهداشتن شون نداشتم ... بالاخره خوابم برد اما قبلش یه تصمیم مهم گرفته بودم ... به چهره نجیب علی نمی خورد اهل زدن باشه ... از طرفی این جمله اش درست بود ... _ من هیچ وقت بدون فکری و تصمیم های احساسی نمی گرفتم ... حداقل تنها کسی بود که یه جمله درست در مورد من گفته بود ... و توی این مدت کوتاه، بیشتر از بقیه، من رو شناخته بود ... با خودم گفتم، زندگی با یه طلبه هر چقدر هم سخت و وحشتناک باشه از این زندگی بهتره ...اما چطور می تونستم پدرم رو راضی کنم ؟ ... چند روز تمام روش فکر کردم تا تنها راهکار رو پیدا کردم ... یه روز که مادرم خونه نبود به هوای احوال پرسی به همه دوست ها، همسایه ها و اقوام زنگ زدم ... و غیر مستقیم حرف رو کشیدم سمتی که می خواستم و در نهایت ... - وای یعنی شما جدی خبر نداشتید؟ ... ما اون شب شیرینی خوردیم ... بله، داماد طلبه است ... خیلی پسر خوبیه ... کمتر از دو ساعت بعد، سر و کله پدرم پیدا شد ... وقتی مادرم برگشت، من بی هوش روی زمین افتاده بودم ... اما خیلی زود خطبه عقد 💞من و علی💞 خونده شد ... البته در اولین زمانی که کبودی های صورت و بدنم خوب شد... فکر کنم نزدیک دو ماه بعد ... ✍نویسنده:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✧🎥✧ نیم نگاهی به ضوابط پوشش در دانشگاهای جهان !😳😉 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ ـــــــــــــــــــــ ✨🕋 ـــــــــــــــــــــ و کیست جز خدا که گناه خلق را بیامرزد .. 🌱
کسی که زمانه، ادبش نکنه یمن اون رو ادب خواهد کرد✌️ 🗣 محمدمهدی‌مصلحی🇵🇸🇮🇷 𝐣𝐨𝐢𝐧→@EBRAHIMHADI_BAFQ🕊✨
+سلام ببخشید جایی رو میشناسید که حرف حق بزنن و موجب رشد بشه !؟ 🤔 .