eitaa logo
روابط عمومی دفتر امام جمعه چالدران
259 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
99 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️پیامِ حسنِ چمن‌آرا (استان خراسانِ جنوبی) 🔹پدر و مادر عزيزم ، ما هر لحظه امام زمان را مى بينيم و هر قدمى كه بر مى داريم ، با يارى او بر مى‌داريم. اگر بيايى و ببينى كه چطور فرزندانِ امام‌زمان(عج) با يزيدان مبارزه مى كنند و سربازانى همچون حبيب‌ابن‌مظاهر و همچون على اكبر و على اصغر در سنگرها جان مى دهند و با هر قطره اى از خونشان مى گويند :"لبيك يا خمينى" 👈پدر جان، ما در هر حمله‌اى كه شركت مى كنيم، دست‌ِخدا و امام‌زمان(عج) با ماست و كسى كه دست خدا با او باشد پيروز است.
منتظران فرج! مشتاقان ظهور! از گناهان ، زشتی ها ، بدی ها ، بی عدالتی ها ، ظلم ها خسته اید؟ بی تاب زیبایی ها ، خوبی ها، عدالت ، رحم و مروّت اید؟ منتظرید؟ منتظر دمیدن صبح دولت یار؟ «اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّر ُمابِقَومٍ حتّی یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم» تا در اوضاع خود ،جامعه و جهان تغییری ایجاد نکنیم ،از جانب خدا تغییری در وضعیت ما پدید نخواهد آمد. باید خودسازی کنیم! راه خودسازی : تقویت مهارت نه گفتن به بدی ها + تقویت مهارت بله گفتن به خوبی ها اگر امروز اراده نکنیم برای خودسازی ، چه بسا روز ظهور و حضور، دلمان موافق دین مهدی(عج) نباشد! مگر نه اینکه با ظهور او گویی دین جدیدی آمده؟ دین او تحقق تمام معنای اسلام است! منتظران فرج! مشتاقان ظهور! تعجیل فرج به اعمال ماست! به قدم های ماست! منتظریم؟؟؟ بسم الله... میلاد با سعادت منتقم ال محمد بقیه الله الاعظم بر شما منتظران مبارکباد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیشب مرد جوانی از تراس منزلش در قاهره مصر با صدایی زیبا به مدت چند دقیقه ندای لبیک یا حسین سر میده و تنها پس از چند دقیقه تمام محلات اطراف به تقلید از این کار زیبا غریو لبیک یا حسین رو سر میدن *فئودور یاسروفسکی🚩* 🔴 بیداری ملت @bidariymelat @bidariymelat
animation.gif
467.5K
برگلشن و گل، به بـویِ مهـدی صلوات بر شــــیفتـگانِ کـــویِ مهـدی صلوات سر می زند از کنـارِ کعبـه خورشـید در سعی و طوافِ رویِ مهــدی صلـوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم هزار و صد و هشتاد و ششمین سال تولد حجت حیّ حضرت مهدی امام زمان علیه السلام و عجّل الله تعالی فرجه الشریف بر شما عزیزان مبارک باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هشدار کوبنده امام خمینی (ره) به غرب‌زده‌ها: 🚨ای غرب زده‌ها! ای اجنبی زده‌ها!ای انسان‌های میان تهی! ای انسان‌های بی‌محتوا! به خود آیید، همه چیزخودتان را غربی نکنید . 🔻 این کارگرها جمعیت حقوق بشر و حقوق‌دان هستند این‌ها عمل می‌کنند و شما می‌نویسید
🚨 کاخ الیزه: فرانسه و اروپا آماده ادامه همکاری بشردوستانه با ایران هستند 🔻کاخ الیزه با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که رئیس‌جمهور فرانسه در گفت‌وگوی تلفنی با همتای ایرانی خود بر آمادگی پاریس و اروپا برای ادامه همکاری بشردوستانه با ایران تأکید کرده است. 🔻 پ.ن: خدا رو شکر تمدّن وحشی غرب در این مدّت برای همگان نمایان شد. آخه یکی‌ نیست به اینا بگه شما یه مشت آدم ماسک دزد و یه مشت حیوان صفتهایی هستید که افراد مسنّ بیمار رو رها می‌کنید تا بمیرند به فکر بدبختی و خاک‌برسری خودتان باشید. همکاری بشر دوستانه بخوره توی سرتون. البته اونا هم میدونن که دولت بی‌تدبیر و غرب‌گرای ما لَه‌لَه میزنه برای نشستن دور میز.
💠 :نیمه‌ی شعبان، مظهر امید به آینده است؛ یعنی همه‌ی امیدهایی که ما به چیزی پیدا میکنیم، ممکن است بشود، ممکن است نشود؛ امّا امید به اصلاح نهایی به‌وسیله‌ی ولیّ مطلق حضرت حق، حضرت صاحب‌‌‌‌الزّمان (عجّل‌الله تعالی فرجه و ارواحنا فداه) امید غیر قابل تخلّف است. السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه؛ وعده‌ی تضمین‌شده‌ی خدا است. ۱۳۹۷/۰۲/۱۰ ❤️اَللّٰهُمَ عَجْل لِولیکَ اَلفَرج❤️ 🍃🌸 میلاد قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان " عجل‌الله‌ تعالی‌ فرجه ‌الشریف " برمنتظران حضرت تبریک و تهنیت باد.
🚨 داستان عجیب نجات جان آیت‌الله مرعشی توسط 💠 با خود گفتم: «شب جمعه شایسته است که به مقدس بروم، زیارت ناحیه مقدسه را بخوانم. شمع نیم سوخته‌ای را برداشتم و به سمت سرداب مقدس راه افتادم. همه جا تاریک بود درب سرداب را به آهستگی باز کردم و با احتیاط از پله‌ها پایین رفتم. به کف سرداب که رسیدم شمع را روشن کردم و مشغول خواندن زیارت ناحیه مقدسه شدم. بعد از مدت کمی صدای پای شخصی را شنیدم رویم را به سمت پله‌ها برگرداندم. مرد عرب ژولیده و درشت هیکلی را دیدم که در دست داشت. را در چند قدمی خود می‌دیدم عرق سردی بر پیشانی‌ام نشسته بود آن مرد عرب نعره زنان به سوی من حمله کرد شمع را خاموش کردم و پا به فرار گذاشتم. آن مرد گوشه عبای من را گرفت و با قدرت به سوی خود کشاند. در آن لحظه به  توسل نمودم و بلند فریاد زدم: «یا امام زمان» یک‌وقت مرد عرب دیگری در سرداب پیدا شد و به مرد مهاجم فریاد زد: «رهایش کن» و بلافاصله مرد عرب قوی هیکل، بی‌هوش بر زمین افتاد من نیز دچار ضعف شدم و به روی زمین افتادم. کمی بعد احساس کردم فردی مرا صدا می‌زند. چشمانم را که باز کردم دیدم سرم به زانوی مرد عرب است هنوز در فکر مرد مهاجم بودم، دیدم همچنان بی‌هوش در وسط سرداب افتاده است. رمق نداشتم مرد عرب مهربان، چند دانه خرما در دهانم گذاشت که‌ هرگز خرمایی با آن طعم نخورده بودم. در حالی که سر به زانوی آن مرد داشتم به من گفت: «خوب نیست در مواردی که خطر تو را تهدید می‌کند ‌تنها به اینجا بیایی، بهتر است بیشتر احتیاط کنی.» یک لحظه در فکر فرو رفتم که چگونه ممکن است فردی به یک‌باره در این سرداب ظاهر شود و نام مرا بداند و چطور توانست با یک نهیب، آن مرد قوی هیکل را آنگونه نقش بر زمین کند؟ ناگهان متوجه شدم از آن مرد مهربان خبری نیست. فریاد زدم: «ای وای، سرم در دامان آقا، مولا و مقتدایم حضرت حجت بن الحسن المهدی(عج) بوده و با او حرف زده‌ام اما او را نشناخته‌ام. غم عالم بر دلم نشست، با دیده‌ای اشکبار، از سرداب به قصد زیارت حرم عسکریین خارج ‌شدم تا بلکه یار را در آن‌جا بجویم در حالی که هنوز مرد غول پیکر مهاجم عرب، بی‌هوش در کف سرداب افتاده بود. 📙کتاب تشرفات مرعشیه، حسین صبوری
✨﷽✨ ✍آهنگری با وجود رنج های متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. 💥روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید: تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟ آهنگر گفت وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم ، یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم. سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید. اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم. ✅همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ،مرا در کوره های رنج قرار بده .اما کنار نگذار!
🌸🍃🌼🍃🌸🍃﷽✨ 🍃🌺🍃💐 🌼🍃 🌸 ⁉️سوال:آیا پوشاندن پشت و روی پا در مقابل نامحرم واجب است؟ ✅👈🏻پاسخ ازنظر تمام مراجع 📝⇦پاسخ :همهٔ مراجع (به جز آیت‌الله تبریزی و آیت‌الله مکارم): آری، باید آن را از نامحرم بپوشاند. 📝⇦پاسخ : آیت‌الله تبریزی: پوشاندن زیر چانه واجب است؛ امّا پوشاندن روی پا تا مچ بنابر احتیاط واجب است. 📝⇦پاسخ :آیت‌الله مکارم: خیر، واجب نیست؛ ولی بهتر آن است که بپوشاند. 🔻 تبصره: لازم نیست پشت و روی پا به وسیله جوراب پوشانده شود؛ بلکه اگر به وسیلهٔ چادر و مانند آن نیز پوشانده شود، کافی است.
😊در يک رستوران، يک سوسک ناگهان از جايي پر مي‌زند و بر روي يک خانمي مي‌نشيند.آن خانم از روي ترس شروع به فرياد زدن مي‌کند. او وحشت‌زده بلند مي‌شود و سعي ‌مي‌کند با پريدن و تکان دادن دست‌هايش سوسک را از خود دور کند. واکنش او مسري بود و افراد ديگري هم که سر همان ميز بودند وحشت‌زده مي‌شوند. بالاخره آن خانم موفق مي‌شود سوسک را از خود دور کند. سوسک پر مي‌زند و روي خانم ديگري نزديکي او مي‌نشيند. اين بار نوبت او و افراد نزديکش مي‌شود که همين حرکت‌ها را تکرار کنند! پيشخدمت به سمت آنها مي‌دود تا کمک کند. در اثر واکنش‌هاي خانم دوم، اين بار سوسک پر مي‌زند و روي پيشخدمت مي‌نشيند. پيشخدمت محکم مي‌ايستد و به رفتار سوسک بر روي لباسش نگاه مي‌کند. زماني که مطمئن مي‌شود، سوسک را با انگشتانش مي‌گيرد و به خارج رستوران پرت مي‌کند. در حالي‌که قهوه‌ام را مزه مزه مي‌کردم، شاهد اين جريان بودم و ذهنم درگير اين موضوع شد. آيا سوسک باعث اين رفتار عصبي شده بود؟ اگر اينطور بود، چرا پيشخدمت دچار اين رفتار نشد؟ چرا او تقريبا به شکل ايده‌آلي اين مسئله را حل کرد، بدون اين‌که آشفتگي ايجاد کند؟ اين سوسک نبود که باعث اين ناآرامي و ناراحتي خانم‌ها شده بود، بلکه عدم توانايي خودشان در برخورد با سوسک موجب ناراحتيشان شده بود. من فهميدم اين فرياد پدرم، همسرم يا مديرم بر سر من نيست که موجب ناراحتي من مي‌شود، بلکه ناتواني من در برخورد با اين مسائل است که من را ناراحت مي‌کند. اين ترافيک بزرگراه نيست که من را ناراحت مي‌کند، اين ناتواني من در برخورد با اين پديده ‌است که موجب ناراحتيم مي‌شود. من فهميدم در زندگي نبايد واکنش نشان داد، بلکه بايد پاسخ داد. آن خانم‌ به اتفاق رخ‌داده واکنش نشان داد، در حاليکه پيشخدمت پاسخ داد. واکنش‌ها هميشه غريزي هستند در حالي‌که پاسخ‌ها همراه با تفکرند. 💡نحوه واکنش‌هاي ما به مشکلات - و نه خود مشکلات- است که مي‌تواند در زندگي بحران ايجاد کند. اين مفهوم مهمي در فهم زندگي است. آدمي که خوشحال است به اين خاطر نيست که همه چيز در زندگيش درست است. او به اين خاطر خوشحال است که ديدگاهش نسبت به مسائل درست است.
مردی به پیامبر خدا ،حضرت سلیمان ، مراجعه کرد و گفت ای پیامبر میخواهم ، به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی . سلیمان گفت : توان تحمل آن را نداری . اما مرد اصرار کرد سلیمان پرسید ، کدام زبان؟ جواب داد زبان گربه ها، چرا که در محله ما فراوان یافت می شوند. سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت روزی دید دو گربه باهم سخن میگفتند. یکی گفت غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم . دومی گفت ،نه ، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را میخوریم. مرد شنید و گفت ؛ به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید، آنرا خواهم فروخت، و فردا صبح زود آنرا فروخت گربه امد و از دیگری پرسید آیا خروس مرد؟ گفت نه، صاحبش فروختش، اما، گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد. صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت. گربه گرسنه آمد و پرسید ایا گوسفند مرد ؟ گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. اما صاحب خانه خواهد مرد، و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم! مرد شنید و به شدت برآشفت نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد! خواهش میکنم کاری بکن ! 🍂پیامبر پاسخ داد: خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی،سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی ، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! 🍥حکمت این داستان : خداوند الطاف مخفی دارد، ما انسانها آن را درک نمی کنیم. او بلا را از ما دور میکند ، و ما با اشتباه خود آن را باز پس میخوانیم !