#سلام_امام_زمانم💚
📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَهْدِيَّ اَلْأَرْضِ وَ عَيْنَ اَلْفَرْضِ...
🍃سلام بر تو ای مولایی که حقیقت دین از قلب نازنین تو می تراود...
🍃سلام بر تو و بر روزی که از جانب خدا به سوی اسرار زمین هدایت می شوی!
📚 صحیفه مهدیه
#اللهمعجللولیکالفرج
@East_Az_tanhamasir
آرزو می کنم
در این روز زیبا
دلتون پر از محبت
روزتون پُر از رحمت
زندگیتون پر از برکت
لحظههاتون پر از موفقیت
و عاقبتتون ختم به خیر باشد
روزتون سراسر عشق و خوشبختی و...
اکنده از عطــــــر خداونــــد باشد
☀️سلام صبحتون بخیر
@East_Az_tanhamasir
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
اگر دو عبارت " خستهام " و " حالم خوب نیست " را از زندگی خود پاک کنید،
نیمی از بی حالی و بیماری خود را درمان کرده اید...!
☝️فراموش نکنیم کـــــــــــه......
بکار بردن جملات مثبت، انرژی مضاعفی را به انسان تزریق میکند
@East_Az_tanhamasir
🍽بايدها و نبايدها از نوع تغذيهای...
▪️بعضی عادات غذايی، بدون آنکه بدانيم باعث اختلال در سلامتیمان میشوند. چه خوب است جلوی بعضی از اين عادتهای اشتباه را از همين امروز بگيريم.
🍛🥃 بعد از غذا چای ننوشيد! چای محيط معده را اسيدی میکند و بر مواد معدنی اثر منفی میگذارد. بهتر است بعد از غذا، نيم ساعت تا يک ساعت مايعات ننوشيد؛ حتی آب که شيرهی معده را رقيق میکند.
😴بعد از غذا نخوابيد! حداقل دو ساعت بعد از غذاخوردن صبر کنيد و بعد به رختخواب برويد.
🚿بعد از غذا حمام نکنيد!حمام مخصوصاً از نوع داغش در جريان خون اطراف معده اختلال ايجاد میکند و بر هضم غذا اثر منفی میگذارد.
🍌🍊بعد از غذا ميوه نخوريد! ميوه خوردن بلافاصله پس از غذا، موجب نفخ معده میشود.
🚬 بعد از غذا سيگار نکشيد! سيگار کشيدن در حالت عادی هم کار سالمی نيست؛ اما بعد از غذا خوردن بدتر است، چون باعث اسيدی شدن محيط معده میشود.
✅رعایت این فاصلهها قبل از غذا هم توصیه میشود.
📕منبع: معارف اسلامی، ج۹۰، ص۳۴
#اصول_تغذیه
🏡 @East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺نوستالژی کودکی
ببینید و لذت ببرید😍
خونه مادربزرگ با هزار و یک قصه☺️
طبیعت زیبای رودبار ، استان گیلان🌳🌲
#ایران_زیبا
#گردشگری_مجازی
🏡 @East_Az_tanhamasir
🔊🌀خبرهای یکخطی...
1⃣🥗 شربت آبلیمو و سالاد به خاطر وجود ویتامین «ث» باعث جذب بهتر آهن موجود در غذا میشوند.
2⃣🥛 غذاهای حاوی کلسیم، آهن، فسفر و روی، میزان جذب سرب در کودکان را کاهش میدهد.
3⃣🍊 پرتقال، ملین قوی است؛ به همین خاطر مدت زمان ماندگاری مواد سمّی را درون روده کاهش داده و آنها را به سرعت دفع میکند.
4⃣🥜 گردو برای کاهش احتمال بروز مشکلات بهداشت روانی مثل اضطراب و افسردگی مفید است.
5⃣🍒 مصرف آب زغالاخته میتواند در کاهش عفونتهای تنفسی مؤثر باشد.
6⃣🌶 اگر مصرف فلفل قرمز بیش از حد مجاز باشد، منجر به تومورهای سرطانی میشود؛ و اگر در حد مجاز مصرف شود، میتواند ضدسرطان باشد!
⬆️در صورت مشکلات مزاجی و بیماری در فرد، حتماً با مشورت طبیب، مصرف شوند.
📕منبع: معارف اسلامی، ج۹۸، ص۳۰
#اصول_تغذیه
🏡 @East_Az_tanhamasir
💠 راهکار های ساده و کاربردی برای خوشحال کردن خانواده
📚 به نقل از سایت تبیان
🌸🍃 @East_Az_tanhamasir
قلب9.mp3
4M
#روانشناسی_قلب 9
✍ خدا می گه آسمان و زمین گنجايش منو نداره!
❣اما قلب بنده مومنم برای من جا داره☺️
🔻راستی قلب ما هم برای خدا جا داره؟
@East_Az_tanhamasir
⛔ تاثیر خواب نامنظم بر بدن ⛔
🔸خواب نامنظم با تاثیر بر هیپوتالاموس و هیپوفیز بر روی بسیاری از هورمونها اثر نامطلوب گذاشته و اختلال این هورمونها به کلیه آسیب میزند.
📌 همچنین خواب نامنظم و بی خوابی اغلب باعث تولید بیش از حد هورمونهای استرس در بدن میشود. چنین عدم تعادلی میتواند منجر به تصلب شرایین شده و علاوه بر فشارخون بالا، موجب از دست دادن عضلات، افزایش ذخیره چربی، از دست دادن توده استخوان و تولید کمتر هورمونهای رشد و تستوسترون، میشود.
🌸🍃 @East_Az_tanhamasir
باید بمیریم از این حرف نائب امام زمان😭
وای بر مدعیان عشق ولایت که شعار جانم فدای رهبر و از تو به یک اشاره شان کَرِمان کرده. این خیلی حرف تلخیه رهبر اینقدر رو فرزند آوری تاکید اخر بگن تاثیر نداشته!
پس این هزاران و میلیون ها جمعیتی که تو راهپیمایی شعار میدن ای رهبر آزاده آماده ایم آماده، از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن چه شد، وطن شیعی الان بچه میخاد نه جان، سنگر جنگ الان خانه هست.
دختر و پسرای شیعه همه مشغول تحلیل سیاسی و مدرک حوزه و دانشگاه جمع کردن هستن و جوانان وهابی مشغول جهاد فرزندآوی برای اربابان یهودی و سعودی😔
حضرت امیر المومنین: کسی که به وقت یاری ولی اش در خواب باشد با لگد دشمن بیدار میشود
سلام و ادب
با عنایت خداوند از اولین سوره ی قران با هم ؛ برای درک بیشتر کلام خداوند هم گام شویم💕
#تفسیر صوتی و متنی آیات 👇
@Ostadqraati2
☘بسم الله الرحمن الرحیم ☘
#امتحانات_الهی
جلسه_سوم
🔷 متدین یا غیرمتدین هر لحظه داره امتحان میشه
🔸 اون کسی که در یک روستای دور افتاده هست خدا داره مدام امتحانش میکنه .
بعد با همون امتحانها با منطقی که در وجود او به اندازه ی عقل و درک و درایت و وجدان او هست روز قیامت او رو محاسبه خواهد کرد .⭕️
🔹شما یک بازی رایانه ای رو وقتی باز میکنی هیچکدوم از صحنه هاش الکی طراحی نشده میخواد خودت خودتو بیازمایی
👈یا یه صحنه ش غلط انداز هست
میخواد توجهت رو جلب کنه جای دیگه میخواد "مهارتت" رو بیشتر کنه .💯
🔸یه بازی رو که کسی طراحی میکنه میگه حتما حساب شده هر کدوم از عناصر بازی در ارتباط با این بازی طراحی شده
و من باید یه جوری امتیاز بگیرم
💢اونوقت👈بازی زندگی 👉رو ما توش حس امتحان نداریم
💢کسی که میخواد ازدواج کنه نمیتونه با نحوه ی انتخاب بسیار عالی و دقیقش جلوی امتحانهای خدا رو بگیره
‼️ خدایا میخوام یه همسری انتخاب کنم اینقدر خوب باشه که تو نتونی از من امتحان بگیری😅
از کدوم امتحانات الهی می خوای فرار کنی؟ 😉
🔹دقتت رو تو "امتحان" بکن این انتخاب شاید امتحانهای الهی رو برای شما سهل کنه ولی امتحان ، امتحانه هااا.
☺️ ماها بعضی وقتها اونقدر موجودات مظلومی هستیم "دل" سنگ برای ما گریه میکنه ، میریم در خونه ی خدا لذتهای همه ی مخلوقاتشو میخوایم ، خودش رو نمیخوایم
ذرات آسمان و زمین داد میزنن سر ما ، ما مشکلمون اینه که نمیشنویم .
میگه بابا! بندهی خدا! خودشو بخواه.
خودش شیرینیش بیشتر از همه این مخلوقاتشه. مگه حوصلهت سر نرفته؟ با خودش سرگرم شو. مگه دلت تنگ
نیست ؟
با "محبت" خودش سیراب شو..💖
خودش بیشتر بلده ، خودش رو بخواه .
ما بناست تو این دنیا به چی برسیم ؟؟؟
بگید ...
🌱@East_Az_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان ازدواج راحت دختر لبنانی با پسر ایرانی..👌🦋
🏡@East_Az_tanhamasir
❤️ بسم رب الشهدا ❤️
#داستان_عاشقانه_مذهبی
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_ام
💠 خبر کوتاه بود و خاطره خمپاره دقایقی قبل را دوباره در سرم کوبید. صورت امّ جعفر و کودک شیرخوارش هر لحظه مقابل چشمانم جان میگرفت و یادم نمیرفت عباس تنها چند دقیقه پیش از #شهادتش شیرخشک یوسف را برایش ایثار کرد.
مصیبت #مظلومانه همسایهای که درست کنار ما جان داده بود کاسه دلم را از درد پُر کرد، اما جان حیدر در خطر بود و بیتاب خواندن پیامش بودم که زینب با عجله وارد اتاق شد.
💠 در تاریکی صورتش را نمیدیدم اما صدایش از هیجان خبری که در دلش جا نمیشد، میلرزید و بیمقدمه شروع کرد :«نیروهای مردمی دارن میان سمت آمرلی! میگن #سید_علی_خامنهای گفته آمرلی باید آزاد بشه و #حاج_قاسم دستور شروع عملیات رو داده!»
غم امّ جعفر و شعف این خبر کافی بود تا اشک زهرا جاری شود و زینب رو به من خندید :«بلاخره حیدر هم برمیگرده!» و همین حال حیدر شیشه #شکیباییام را شکسته بود که با نگاهم التماسشان میکردم تنهایم بگذارند.
💠 زهرا متوجه پریشانیام شد، زینب را با خودش برد و من با بیقراری پیام حیدر را خواندم :«پشت زمین ابوصالح، یه خونه سیمانی.»
زمینهای کشاورزی ابوصالح دور از شهر بود و پیام بعدی حیدر امانم نداد :«نرجس! نمیدونم تا صبح زنده میمونم یا نه، فقط خواستم بدونی جنازهام کجاست.» و همین جمله از زندگی سیرم کرد که اشکم پیش از انگشتم روی گوشی چکید و با جملاتم به #فدایش رفتم :«حیدر من دارم میام! بخاطر من تحمل کن!»
💠 تاریکی هوا، تنهایی و ترس توپ و تانک #داعش پای رفتنم را میبست و زندگی حیدر به همین رفتن بسته بود که از جا بلند شدم. یک شیشه آب چاه و چند تکه نان خشک تمام توشهای بود که میتوانستم برای حیدر ببرم.
نباید دل زنعمو و دخترعموها را خالی میکردم، بیسر و صدا شالم را سر کردم و مهیای رفتن شدم که حسی در دلم شکست. در این تاریکی نزدیک سحر با #خائنینی که حیدر خبر حضورشان را در شهر داده بود، به چه کسی میشد اعتماد کنم؟
💠 قدمی را که به سمت در برداشته بودم، پس کشیدم و با ترس و تردیدی که به دلم چنگ انداخته بود، سراغ کمد رفتم. پشت لباس عروسم، سوغات عباس را در جعبهای پنهان کرده بودم و حالا همین #نارنجک میتوانست دست تنهای دلم را بگیرد.
شیشه آب و نان خشک و نارنجک را در ساک کوچک دستیام پنهان کردم و دلم برای دیدار حیدر در قفس سینه جا نمیشد که با نور موبایل از ایوان پایین رفتم.
💠 در گرمای نیمهشب تابستان #آمرلی، تنم از ترس میلرزید و نفس حیدرم به شماره افتاده بود که خودم را به #خدا سپردم و از خلوت خانه دل کندم.
تاریکی شهری که پس از هشتاد روز #جنگ، یک چراغ روشن به ستونهایش نمانده و تلّی از خاک و خاکستر شده بود، دلم را میترساند و فقط از #امام_مجتبی (علیهالسلام) تمنا میکردم به اینهمه تنهاییام رحم کند.
💠 با هر قدم #حسرت حضور عباس و عمو آتشم میزد که دیگر مردی همراهم نبود و باید برای رهایی #عشقم یکتنه از شهر خارج میشدم. هیچکس در سکوت سَحر شهر نبود، حتی صدای گلولهای هم شنیده نمیشد و همین سکوت از هر صدایی ترسناکتر بود.
اگر نیروهای مردمی به نزدیکی آمرلی رسیده بودند، چرا ردّی از درگیری نبود و میترسیدم خبر زینب هم شایعه #جاسوسان داعش باشد.
💠 از شهر که خارج شدم نور اندک موبایل حریف ظلمات محض دشتهای کشاورزی نمیشد که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم. ظاهراً به زمین ابوصالح رسیده بودم، اما هر چه نگاه میکردم اثری از خانه سیمانی نبود و تنها سایه سنگین سکوت شب دیده میشد.
وحشت این تاریکی و تنهایی تمام تنم را میلرزاند و دلم میخواست کسی به فریادم برسد که خدا با آرامش آوای #اذان صبح دست دلم را گرفت. در نور موبایل زیر پایم را پاییدم و با قامتی که از غصه زنده ماندن حیدر در این تنهاییِ پُردلهره به لرزه افتاده بود، به #نماز ایستادم.
💠 میترسیدم تا خانه را پیدا کنم حیدر از دستم رفته باشد که نمازم را به سرعت تمام کردم و با #وحشتی که پاپیچم شده بود، دوباره در تاریکی مسیر فرو رفتم.
پارس سگی از دور به گوشم سیلی میزد و دیگر این هیولای وحشت داشت جانم را میگرفت که در تاریک و روشن طلوع آفتاب و هوای مه گرفته صبح، خانه سیمانی را دیدم.
💠 حالا بین من و حیدر تنها همین دیوار سیمانی مانده و #عشقم در حصار همین خانه بود که قدمهایم بیاختیار دوید و با گریه به خدا التماس میکردم هنوز نفسی برایش مانده باشد.
به تمنای دیدار عزیزدلم قدمهای مشتاقم را داخل خانه کشیدم و چشمم دور اتاق پَرپَر میزد که صدایی غریبه قلبم را شکافت :«بلاخره با پای خودت اومدی!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد