صادقالحسینی، یا راجع به چین مطالعه ندارد یا متأسفانه به کذبگویی متوسل شده است.
لطفا نوشتههای عکسِ صفحات کتاب را مطالعه بفرمایید.
👇👇
بخشهایی از مقدمه کتاب«چین چگونه از شوکدرمانی گریخت»
مشاهدههای حیرتانگیزی که ایشان (ایزابلا وبر، نویسنده) به صورت مستند ثبت کرده، نشان میدهد، در چارچوب اجماع واشنگتنی و در یک دوره زمانی بالغ بر چهاردهه، هر کشوری که با آن امیدهای واهی متوسل به این ابزار سیاستی(شوکدرمانی) شده است، رکود بسیار عمیق و طولانی را تجربه کرده است.
علاوه بر آن، موارد پر شمار دیگری را نیز از پیامدهای این تجربه عملی ذکر کرده که چگونه همه این کشورهایی که به شوکدرمانی متوسل شدند، دچار نابرابری و فقر کشنده، فسادهای گسترده و عمیق، وارد شدن ضربههای مهلک به تولید و پیوند زدایی در همه بخشهای مولد و در میان بخشهای مولد و سایر اجزاء پیکره حیات جمعی شدهاند.
نویسنده، این فهرست از پیامدها را تا افزایش بیسابقه نرخ مرگ و میر در کشورهای مجری شوکدرمانی جلو برده و سپس به وضوح به این پرسش حیاتی اقتصاد سیاسی میپردازد که چرا چین توانست از اغواگری های قدرتمند و فریبکاری های پرشمار مشوق شوکدرمانی مصون بماند، اما کشورهای بلوک شرق به طور کلی و روسیه به طور مشخص نتوانست این کار را بکند.
همچنین ارائه دادههای بسیار فوقالعاده از کارنامه متفاوت روسیه و چین که اولی تسلیم شوکدرمانی شد و دومی در برابر آن مقاومت کرد نیز دادههای بسیار حیرت انگیز و قابل اعتنایی است. (مقدمه دکترفرشاد مؤمن)
(چین چگونه از شوکدرمانی گریخت/ص۲۴,۲۵)
#کتاب_خوب
#ایزابلا_وبر
#نه_به_نئولیبرالیسم
@EghtesadeMardomi
«صادق الحسینی» درست میگوید یا «ایزابلاوبر» ؟
مقدمه دکتر فرشادمؤمنی برکتاب:
در این کتاب به اعتبار آن که تمرکز نویسنده دانشمند کتاب، به تجربه چین است، نشان میدهد که چینیها چگونه بر اساس واقعیتهای نهادی چین و آگاهی عمیق از زمانبری و هزینهبری شدید بازسازی و آثار پیامدهای فاجعهساز شوکدرمانی بر سرنوشت تولید فناورانه و معیشت مردم، توانستند علیرغم همه موانع داخلی و خارجی و البته با تحمل مشقتهای بسیار، یک بلوغ اندیشهای کم نظیر را به نمایش بگذارند و در این زمینه هم یک رمزگشایی منحصر به فرد از چرایی توانمندی چینیها برای پرهیز از شوکدرمانی مطرح کرده است.
خانم وبر در این کتاب خارقالعاده نشان داده که اهتمام بینظیر... چین در این که به جای تصمیمگیری آمرانه در این زمینه، بابی باز کند که از حداکثر ذخیره دانایی تاریخی چین و جهان استفاده بشود، نمونه مثال زدنی از پایمردی خارقالعادهای است که در تجربه فرار چین از شوکدرمانی به نمایش گذاشته شده است.
درکتاب نشان داده شده که چطور رهبران چینی از موضع مصالح مردم و آینده کشورشان همه ادعاها و دیدگاهها را به صورت انتقادی در معرض ارزیابی قرار داده و چگونه به جای تعصبورزی به سیاست اقتصادی، هوشمندانه و ابزارگرابانه به مسأله نگاه کردند.
...از جمله این که نشان داده که ماجرای دنگ شیائوپینگ به هیچ وجه خروج از آموزههای سوسیالیستی نبوده و بلکه درست مانند مائو، دنگ شیائوپینگ هم در واقع یک عملگرایی کم و بیش شایسته بوده که به واقعیتهای محیط کشور خود عمیقأ آگاه بوده.
(چین چگونه از شوکدرمانی گریخت/ص۲۹,۳۰)
#کتاب_خوب
#ایزابلا_وبر
@EghtesadeMardomi
مقدمه دکترفرشاد مؤمنی بر کتاب «چین چگونه از شوکدرمانی گریخت»
بر اساس مستندات گردآوری شده در این کتاب، روسیه که تن به شوکدرمانی داد، سهمش از GDP جهانی، از چیزی نزدیک به ۳.۷ درصد در سال ۱۹۹۰ یعنی آغاز شوکدرمانی به حدود ۲درصد در سال ۲۰۱۷ رسیده، یعنی کشوری که میخواست ره صدساله را یک شبه طی کند در این دوره زمانی و کمتر از سه دهه سهمش از GDP جهان تقریبا نصف شده است.
در حالی که چین با زحمت بسیار زیادِ اهل خرد و دانایی و با تحمل فشارهای سیاسی و اجتماعی شدید ایشان، توانست خود را از این دام نجات دهد و در همین دوره زمانی سهمش از GDP جهانی تقریبا شش برابر شده و از حدود ۲.۲ درصد در سال ۱۹۹۰ به حدود ۱۳ درصد در سال ۲۰۱۷ رسیده است.
بنابراین نویسنده درباره حکمت های معرفتی و اقتصاد سیاسی ملی و بینالمللیِ تن در دادن و یا مقاومت در برابر این مسأله(شوکدرمانی) بحثهای کم نظیر و خارقالعادهای را مطرح کرده که میتواند برای ارتقای آگاهیها در سرزمین گرامی ما هم منشأ خبرهای بزرگ و گفتگوهای سازنده و اعتلابخش و عالمانه باشد.
(چین چگونه از شوکدرمانی گریخت/ص۲۵,۲۶)
برای مثال ایشان توضیح داده که در تمام تجربههای شوکدرمانی یک بیتوجهی و حساسیتزدایی مشکوک نسبت به شرایط اولیه پرفساد، غیرشفاف و نابرابر وجود داشته و طبیعتاً فرض بر این بوده که میشود مناسبات را بازاری کرد، بدون اینکه به این مسائل دست زد.
شاید هم اندیشه طرفداران شوکدرمانی این است که به نام اصلاح امور نباید دست به ترکیب مناسبات پرفساد و نابرابرساز زد.
(همان/ص۲۸)
#کتاب_خوب
#ایزابلا_وبر
#نه_به_نئولیبرالیسم
@EghtesadeMardomi
وقتی همه چیز فراوان باشد، ارزان میشود؛ وقتی کمیاب شود، گران خواهد شد.(گوانزی ترجمه ریکت، ۱۹۹۸، ۳۸۴)
اگر کالاها، متمرکز باشند، «سنگین»، اما پس از توزیع «سبک» میشود.
(گوانزی به نقل از هو، ۲۰۰۹ ، ۱۲۴)
این اصل به ساختار نهادی عرضهکنندگان بهعنوان یکی از عوامل تعیین کننده قیمت اشاره دارد.
اگر کالاها در دست تعداد اندکی از عرضهکنندگان باشد(یعنی انحصار)، گران خواهند شد.
اگر بسیاری از عرضهکنندگان کالاهای مشابه ارائه دهند، کالا ارزان خواهد شد.
به عبارت دیگر، کمبود کالا، صرفا مربوط به مقدار مطلق آن در بازار نیست، بلکه توزیع کالا در دست عرضهکنندگان نیز مهم است.
از کالاها در کنترل تعداد اندکی متمرکز باشد، این افراد میتوانند برای دریافت قیمتهای بالاتر، کمیابی مصنوعی ایجاد کنند.
(چین چگونه از شوکدرمانی گریخت/ص۷۸)
#کتاب_خوب
#ایزابلا_وبر
#نه_به_نئولیبرالیسم
#نه_به_سراهای_بزرگ
@EghtesadeMardomi