eitaa logo
التجا (دوستداران امام زمان)
19.7هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
1هزار فایل
▫️سامانه تخصصی پیرامون مهدویت و دعا برای ظهور امام زمان ▪️توجه به مناسبت‌های آیینی با رویکرد مهدوی ▫️در قالب سخن آوا، عکسنوشته، داستانک، تشرفات و... 👈 آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/elteja_com 🚫بدون تبلیغ و تبادل ادمین: @Eltejagroup
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ▫️نوروز بود، رسید محضر امام. شنید: می‌دانی امروز چه روزیست؟ گفت: نوروز؛ روز جشن ایرانی‌ها و هدیه دادنشان به هم. صادق آل محمد فرمود: قسم به خدای کعبه! امروز پیشینه‌ای بلند دارد... نوروز، روزی است که ظاهر می‌شود، قائم ما آل محمد، از ورای پرده غیبت. مثل امروز است، روزی که پیروز می‌شود بر دجّال، و می‌آویزدش بر مزبله کوفه. هیچ نوروزی نمی‌آید، مگر آنکه ما چشم به راهیم، ظهور قیام کننده را. چرا که از روزهای ما و شیعیان ماست، روز نوروز.💐 📚 بحارالانوار، ج ۵۲، ص۳۰۸. @Elteja
‍ ▫️شب، شب بیست و سوم ماه مبارک، امام در محراب نماز، شنیدند که این طور با خدا مناجات می‌کرد، مناجاتی با عطر انتظار: «بارالها! 🤲 اگر شکی باشد که امشب شب قدر است یا شبی دیگر، در این شکی نیست که تو خدایی یگانه‌ای... و شک ندارم هر شبی که بندگانت خالصانه تو را بخوانند، اجابتشان می‌کنی...✨️ الهی! 🤲 همه قرض‌ها را ادا، و همه غم‌ها را برطرف، و هر فسادی را اصلاح فرما». 📚إقبال الأعمال، ج۱، ص ۲۰۸. 👈 هرشب را برای دعای فرج قدر بدانیم @Elteja
‍ ‍ ▪️از اهواز آمده بود برای حج، به شوق یافتن نشانه‌ای از امام غایب؛ آتش اشتیاق در جانش زبانه می‌کشید؛ قاصد امام آمد؛ او را تا خیمه حجّت خدا بُرد؛ امام برایش از روزگار ظهور گفت، از انتقامی که خواهد گرفت. فرزند مهزیار از امام زمانش شنید که: «به مدینه خواهم آمد، به حجره رسول خدا صلی الله علیه وآله، آن دو را از قبر بیرون می‌کشم، بدن‌هایشان تر و تازه، دستور می‌دهم آویزانشان کنند بر دو نخل خشکیده، درست مقابل بقیع، همان وقت، نخل‌ها سبز و خرّم خواهند شد! امتحانی سخت‌تر از امتحانات قبل، (آنجا رسوا خواهد شد، هر کس ذره‌ای محبت آن دو نفر را به دل داشته باشد). آنگاه منادی ندا خواهد داد که: ای آسمان! نابودشان کن! و ای زمین! (دشمنان را) فرو ببر! از آن پس، بر زمین خدا، تنها مومنان خالص زندگی خواهند کرد!...» 📚منتخب الاثر، ج۳، ص۳۸۹ الی ص۳۹۲. 👈 عضویّت در اِلتجا 👉 @Elteja
🔸طاقتش طاق شده بود. حرف مردم آزارش می‌داد. با گلایه رفت خانه امام. سفره دلش را باز کرد. گفت: مردم حرف‌هایی پشت سرم می‌زنند که مرا به هم می‌ریزد! امام صادق علیه السلام دلداریش داد. فرمود: مگر می‌شود همه مردم را راضی نگه داشت؟ مگر می‌شود جلوی زبانشان را گرفت؟! هرگز! حتی انبیا و امامان هم از شر زبان مردم در امان نبودند! آیا مردم به یوسف علیه السلام نسبت زنا ندادند؟ نگفتند بلاهایی که سر ایوب علیه السلام آمده به خاطر گناهانش است؟ نگفتند رسول خدا شاعر و مجنون است؟ نگفتند امیرالمومنین علیه السلام دنبال دنیا و حکومت است؟ نگفتند خون مسلمانان را به ناحق می‌ریزد؟ مردم حتی در مورد خدا هم چیزهایی می‌گویند که لایق او نیست. آن وقت تو توقع داری این زبان‌ها در مورد تو حرف‌های ناخوشایند نگویند؟! 📚برگرفته از امالی صدوق، ص۱۰۳. 👈توی این دوره و زمونه، اگر بخوای زیادی به حرف مردم بها بدی، نمیتونی یار خوبی برای امام زمانت باشی. قبول کنیم که نمیشه همه رو راضی نگه داشت فقط باید دنبال رضایت یه نفر باشیم اونم امام زمانه. @Elteja
▪️به مناسبت سالروز وفات سید بن طاووس (پنجم ذیقعده)؛ ‍ ▫️شبِ چهارشنبه‌، نزدیک اذان صبح، آمده بود سامرا برای زیارت. رفت سرداب مقدس، ناگهان صدای آشنایی شنید. انگار کسی مشغول دعا بود. شنید: "وَ أَحْيِهِمْ فِي عِزِّنَا وَ مُلْكِنَا... خدایا، در دوران حکومت و عزّت من، به آن‌ها عمری دوباره ببخش! " امام زمان علیه السلام مشغول دعا برای شیعیانش بود، سید بن طاووس هم مشغول شنیدن و آمین گفتن. 📚 مهج الدعوات، ص۲۹۶. 🤝عهد می‌بندم دعاگوی کسی باشم که او در قـنوت‍ـش هر سَـحَـر نام مـرا هـم می‌بـرد 👈 عضویّت در اِلتجا 👉 @Elteja
▪️سوالش را که پرسید امام جواد علیه السلام گریه‌اش گرفت. آن هم چه گریه‌ای! تعجب کرد. با خودش گفت: مگر چه پرسیدم؟ پرسیده بود: بعد از نوه‌ی شما (امام عسکری علیه السلام)، چه کسی قرار است امام شود؟ ✦✦✦ـ امام که آرام شد، فرمود: بعد از او امامت می‌رسد به پسرش، قائم منتظَر. پرسید: قائم؟! چرا به او قائم می‌گویند؟ فرمود: چون وقتی قیام می‌کند که یادش در بین مردم مرده است!... ✦✦✦ـ دوباره پرسید: چرا به او منتظر می‌گویند؟ فرمود: چون او غایب خواهد شد؛ غیبتش هم طولانی خواهد بود. فقط اهل اخلاص هستند که منتظرش خواهند ماند. اما آن‌ها که اهل تردیدند وجودش را منکر می‌شوند. آن‌ها هم که اهل انکار هستند یادش را مسخره می‌کنند... 📚 برگرفته از کمال الدین، ج۲، ص ۳۷۸. 👈عضویّت در اِلتجا 👉 @Elteja
‍ ▫️روز الست بود و عالم عهد؛ خدا عهد گرفت از پیامبرانش؛ از آن‌ها اقرار و گواهی خواست، بر یگانگی خودش، و رسالت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله، و ولایت علی مرتضی و اوصیائش علیهم السلام. همه اقرار کردند، و مقام نبوت برایشان ثابت شد. خدا از انبیا عهدی دوباره گرفت: "... آیا اقرار می‌کنید که آخرین آن‌ها، مهدی علیه السلام، ناصر دین من است؟! دولتم را با او ظاهر می‌کنم؛ از دشمنانم، به دستان او انتقام می‌گیرم؛ و آن روز، همه مرا عبادت خواهند کرد." نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد همگی گواهی دادند؛ آدم اما نه اقرار کرد و نه انکار! (انگار باورش برایش سخت بود که روزی همه فرزندانش یکدل خدا را بپرستند) خدا در وجود او عزمی بر این عهد نیافت؛ و این گونه دست او، از جایگاه رفیع اولوالعزمی کوتاه ماند. و این همان فرموده خداست: وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلی آدَمَ مِنْ قَبْلُ، فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً (طه: ۱۱۵) و همانا با آدم از قبل عهدی بسته بودیم، اما او فراموش کرد و عزم استواری برای او نیافتیم. 📚برگرفته از فرمایش امام باقر علیه‌السلام؛ الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۲، ص۸. 📚مرآة العقول ج۷، ص۲۳. 👈🏻 اگر انبیای اولوالعزم، اولوالعزم شدند از برکت اقرار به عظمت دوران ظهور بود! 📲 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام @Elteja
‍ 🔸دلش مثل سیر و سرکه می‌جوشید؛ خلیفه احضارش کرده بود. صد درهم نذر امام شیعیان کرد. خانه امام را ولی بلد نبود. نمی‌خواست از کسی نشانی بپرسد. می‌ترسید خبرش به خلیفه برسد و اوضاع بدتر شود. بی‌هدف، در کوچه‌های شهر با اسبش پرسه می‌زد. ناگهان کنار یک خانه اسبش ایستاد. هر کاری کرد جلوتر نرفت. پرسید: اینجا خانه کیست؟ گفتند: خانه امام هادی علیه السلام. در دلش گفت: عجب معجزه‌ای! خادمی از خانه بیرون آمد. به اسم صدایش کرد. به خودش گفت: این معجزه دوم! خادم گفت: آن صد درهمی که در آستینت پنهان کرده‌ای بده. معجزه سوم را که دید، رفت داخل. امام هادی علیه السلام به او فرمود: 👈 «بعضی‌ها خیال می‌کنند دوست داشتنِ من، به درد امثال تو که مسیحی هستی نمی‌خورد. به خدا که دروغ می‌گویند! با خیال راحت برو پیش خلیفه، همانی می‌شود که می‌خواهی». رفت. همانی شد که امام فرموده بود. 📚 الخرائج، ج۱، ص۳۹۶. ـــــــــــــــــــــــــــــــ ✋ مهم نیست حاجتت بزرگ یاشد یا کوچک؛ مهم نیست که گنهکاری یا نه؛ حتی مهم نیست چه دینی داری! امّا مهم است که از راه خودش وارد شوی. راهش فقط امام زمان علیه السلام است. اگر حاجتی داری، او باید به درگاه خدا واسطه شود. 👈 عضویّت در اِلتجا 👉 @Elteja
❤️تا کجا دوستش داری؟! ‍ ▫️صدای کبوترها خانه را پر کرده بود. امام نشسته بود روی تخت، داخل حیاط. ناگهان لبخند آمد روی لب‌های امام. علّت را پرسیدند. امام کاظم علیه السلام فرمود: این دو کبوتر را می‌بینید؟ زن و شوهرند. شوهر دارد برای زنش آواز می‌خواند: «آرامشم! ❤️ عروس خانه‌ام! در این دنیا هیچکس را بیشتر از تو دوست ندارم، مگر امام زمانم؛ همین آقایی که روی تخت نشسته!» 📚 برگرفته از بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۴۲ و ص۳۴۶. 👈 این حکایت اگرچه در مورد امام رضا علیه‌السلام مشهور شده، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد در اصل مربوط به امام کاظم علیه‌السلام است. 🔘اینکه انسان کسانی غیر از خودش را دوست داشته باشد خیلی زیباست. اما قانون خدا این است که نباید هیچ کس را بیشتر از نماینده او یعنی امام زمان علیه‌السلام دوست داشته باشیم. خیلی وقتها خدا ما را در این مورد امتحان می‌کند و ما را در یک دو راهی قرار می‌دهد که خواسته‌ی عزیزانمان با خواسته‌ی امام زمانمان مخالف است تا معلوم شود آیا حاضریم اماممان را بر معشوقمان ترجیح دهیم؟! 📲 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام @Elteja
‍ ▪️به مناسبت سالروز درگذشت شیخ عبّاس قمی، صاحب کتاب شریف مفاتیح الجنان (۲۲ ذی الحجه)؛ 🔸دعوتش کرده بودند به یک باغ، برای مهمانی. بعد از سلام و احوالپرسی، فورا گوشه‌ای نشست و شروع کرد به نوشتن. گفتند: امروز، روز تفریح است. تألیف را کنار بگذارید. گفت: آیا رواست سهم امام بخورم و عمرم را به تفریح بگذرانم؟ گفتند: این میوه‌ها و غذاها که سهم امام نیست! امروز را مهمان سفره و باغ ما هستید! استراحت کنید! شیخ عباس قمی گفت: نامردی نیست؟ یک روز که مهمان سفره دیگری هستم برای امامم کار نکنم؟ عمر از خدا بگیرم و برای حجّت او کار نکنم؟! هیچ وقت و هیچ کجا، خدمت به امام زمانم را ترک نخواهم کرد! 📚 به نقل از آیت‌الله میرزا حسنعلی مروارید، از علمای نامدار مشهد. 📲 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام @Elteja
‍ ▫️به مناسبت روز (۲۴ ذی‌الحجه) آرام و قرار نداشتند. پیامبر صلی الله علیه وآله برایشان نامه فرستاده بود. دعوتشان کرده بود مسلمان شوند. مسیحی بودند و اهل نجران. گفتند: اگر واقعا پیامبر خداست، باید اسمش در کتاب‌های آسمانی قبل آمده باشد. رفتند سراغ صحیفه‌ی حضرت آدم. بخشی از صحیفه، قصّه‌ی روزهای اوّل خلقت بود. همان‌جا که خدا همه‌ی فرزندان آدم را به او نشان داد. در میان همه آن‌ها، چهارده نور چشم آدم را خیره کرد.🌟 پرسید: خدایا این‌ها کیستند؟ شنید: "این‌ها بهترین فرزندان تو هستند: محمّد و اهلبیتش علیهم‌السلام" در میان آن چهارده نور، مردی بود که وجودش مثل ستاره‌ی صبح می‌درخشید. خدا به آدم فرمود: "روزی به دست این فرزندت بندگانم را نجات خواهم داد ✨ آن روز زمین را از عدالت و مهربانی لبریز خواهم کرد، همان‌طور که از ظلم و بی‌رحمی پر شده" 📚 برگرفته از اقبال الاعمال، ج۲، ص۳۳۶. 📲 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام @Elteja
‍ ▪️به مناسبت سالروز درگذشت علاّمه امینی رحمت الله علیه (۱۲ تیرماه)؛ ‍ ▪️از آن‌ها اصرار و از او انکار. دعوتش کرده بودند به ضیافت شام. شرط گذاشت که بحثی نباشد. آخر مهمانی، یک نفر بحث را آغاز کرد. علامه گفت: شرطمان؟! گفتند: فقط نفری یک حدیث! آن هم به نیّت تبرّک. همه، عالمان سنّی بودند و حافظان حدیث. یکی یکی حدیث خواندند. 👈 نوبت صاحب اَلغدیر بود. علامه امینی فرمود: «شرطی دارم: اقرار همه، بر درستی یا نادرستی حدیث». قبول کردند. گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً به مرگ جاهلی مرده، هر که بمیرد و امام عصرش را نشناسد». همه درستی حدیث را اقرار کردند. گفت: «حالا شما و یک سوال! می‌شناخت؟ یا نمی‌شناخت؟! فاطمه‌ی زهرا، امام زمانش را؟! امام زمان فاطمه که بود؟!» سرها پایین، سایه‌ی سکوت، سنگین! نه جوابی داشتند و نه گریزگاهی! بگوییم امام زمانش را نمی‌شناخت؟! حاشا که سرور زنان عالم به مرگ جاهلی از دنیا برود! بگوییم امام زمانش ابوبکر بود؟! همه جا نوشته‌اند فاطمه سلام الله علیها غضبناک بر او از دنیا رفت! علمای نامی اهل سنت، عرق‌ریزان و خجالت‌زده، یکی یکی مجلس را ترک کردند. 📚 دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا، ص۳۱. 📲 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام @Elteja