eitaa logo
🌹منتظران ظهور 🌹
973 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
8.3هزار ویدیو
43 فایل
ادمین تبادل. @Sgssduhv شرایط @mazhabion313 💠کپی مطالب حلال میباشد لطفاً از صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام فراموش نشود💠 اللهم عجل لولیک الفرج ✋
مشاهده در ایتا
دانلود
❌پاشو دیگه جمعش کن❌ ❗️حتما باید این همه عوارض و عواقب بهت بگن که این کارو ترک کنی؟😢 🚨یعنی دونستن اینکه اینکار گناهه برات کافی نیس؟🤦‍♂ 🚨دونستن اینکه اینکار قلب امامتو ناراحت میکنه کافی نیس؟🤷‍♂ 🚨اینکه با این کار، نمیتونی یار خوبی براش باشی قانعت نمیکنه؟😥 💔تاکی میخوایم خودمونو گول بزنیم💢 🛑از عواقبش همین بس که ممکنه محرم اشکی نداشته باشیم ♨️حالت خراب نمیشه؟؟ ♨️نگران نیستی؟؟ ✅دیگه وقتشه یه کاری کنی
10.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ [ تفاوت نعمت، رزق، برکت ] :چیزی‌که‌توی‌خونه‌ت‌میادوپولی‌که‌درمیاری؛ :چیزی‌که‌قسمتت‌میشه‌واستفاده‌میکنی؛ :چیزی‌که‌نتیجه‌میده‌،خروجی 🎞🌱🌙 ∞♥️∞ ❣❣ ➬ @Emam_Mahdi_114
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️دوباره عید قربان شده و این سلبریتی از خدا بی خبر دارند پست میزارند که بجای کشتن گوسفند گوگوری.... 📢📢 حتمااا دانلود کنید و تا میتوانید نشر دهید. ∞♥️∞ ❣❣ ➬ @Emam_Mahdi_114
🌹منتظران ظهور 🌹
_
وݪۍ‌خوشبحاݪ‌اونایۍ‌کہ الان‌دارن‌خودشون‌روواسہ‌اربعین‌آماده میکنن‌ و روکولہ‌پشتۍشونم‌نوشتن‌اگردیدمت‌و نشناختمت‌سݪام‌عݪیکم...:)💔
🌹منتظران ظهور 🌹
قسمت هفدهم #بدون_تو_هرگز علی حسابی جا خورد و خنده اش کور شد … زینب رو گذاشت زمین … – اتفاقی افت
قسمت هیجدهم … سه ماه قبل از تولد دو سالگی زینب … دومین دخترمون هم به دنیا اومد … این بار هم علی نبود … اما برعکس دفعه قبل… اصلا علی نیومد … این بار هم گریه می کردم … اما نه به خاطر بچه ای که دختر بود … به خاطر علی که هیچ کسی از سرنوشت خبری نداشت …تا یه ماهگی هیچ اسمی روش نگذاشتم … کارم اشک بود و اشک … مادر علی ازمون مراقبت می کرد … من می زدم زیر گریه، اونم پا به پای من گریه می کرد … زینب بابا هم با دلتنگی ها و بهانه گیری های کودکانه اش روی زخم دلم نمک می پاشید … از طرفی، پدرم هیچ سراغی از ما نمی گرفت … زبانی هم گفته بود از ارث محرومم کرده … توی اون شرایط، جواب کنکور هم اومد …تهران، پرستاری قبول شده بودم …یه سال تمام از علی هیچ خبری نبود … هر چند وقت یه بار، ساواکی ها مثل وحشی ها و قوم مغول، می ریختن توی خونه … همه چیز رو بهم می ریختن … خیلی از وسایل مون توی اون مدت شکست … زینب با وحشت به من می چسبید و گریه می کرد …چند بار، من رو هم با خودشون بردن ولی بعد از یکی دو روز، کتک خورده ولم می کردن … روزهای سیاه و سخت ما می گذشت … پدر علی سعی می کرد کمک خرج مون باشه ولی دست اونها هم تنگ بود … درس می خوندم و خیاطی می کردم تا خرج زندگی رو در بیارم … اما روزهای سخت تری انتظار ما رو می کشید …ترم سوم دانشگاه … سر کلاس نشسته بودم که یهو ساواکی ها ریختن تو … دست ها و چشم هام رو بستن و من رو بردن… اول فکر می کردم مثل دفعات قبله اما این بار فرق داشت…چطور و از کجا؟ … اما من هم لو رفته بودم … چشم باز کردم دیدم توی اتاق بازجویی ساواکم … روزگارم با طعم شکنجه شروع شد … کتک خوردن با کابل، ساده ترین بلایی بود که سرم می اومد …چند ماه که گذشت تازه فهمیدم اونها هیچ مدرکی علیه من ندارن … به خاطر یه شک ساده، کارم به اتاق شکنجه ساواک کشیده بود …اما حقیقت این بود …همیشه می تونه بدتری هم وجود داشته باشه … و بدترین قسمت زندگی من تا اون لحظه … توی اون روز شوم شکل گرفت …دوباره من رو کشون کشون به اتاق بازجویی بردن… چشم که باز کردم … علی جلوی من بود … بعد از دو سال… که نمی دونستم زنده است یا اونو کشتن … زخمی و داغون… جلوی من نشسته بود  ••••• ادامه دارد.... • • دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است ✅ در غیر این صورت نویسنده راضی نیست ‼️ و اینکار دارد💯
من‌برای‌تو‌دعامیکنم که‌درمان‌درد‌ها‌و‌اشک‌های‌توشود! اَللّهُمَ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج💔🌱 ••••••• برای‌فرج‌و‌سلامتی؛!شفای‌بیماران 📿 به‌رسم‌وفای‌هرشب‌بخوانیم 💌
8_364069.mp3
1.62M
•••💔 گریه میکنم برات تو فقط بخند 🙃💔🚶‍♀
♥️ صبح، طلوع چشمان شماست؛ خورشید از همان جایی طلوع میکند که شما چشم باز میکنید... پدر مهربانم! با نگاه مهربانت، بر دل تاریک من هم بتاب! 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
🌼منتظران ظهور 🔵علت پشیمانی حضرت نوح(علیه السلام) ✅اسم حضرت نوح پيامبر در اصل عبدالغفار يا سكن بوده است . بعد از طوفان و بالا آمدن آب و غرق شدن خلايق ، جبرييل ملك مقرب نزدش آمد و گفت : چندي پيش شغل تو نجاري بوده است حالا كوزه بساز ! ✳️او كوزه زيادي ساخت ، جبرييل گفت : خدا مي فرمايد : كوزه ها را بشكن. 💠او هم چند عدد از كوزه ها را بر زمين زد و شكست . بعضيها را آهسته و بعضي را با اكراه شكست ، جبرييل ديد او ديگر نمي شكند. گفت : چرا نمي شكني ؟ 🔰فرمود : دلم راضي نمي شود ، من زحمت كشيده ام اينها را ساخته ام . ❗️جبرييل گفت : اي نوح مگر اين كوزه ها هيچ كدام جان دارند ، پدر و مادر دارند و . . ؟ ! 🔴آب و گلش از خداست،همين قدر تو زحمتش را كشيده اي و ساختي،چطور راضي به شكستن آنها نمي شوي..؟ ⛔️پس چگونه راضي شدي خلقي كه خالق آنها خدا بود ، و جان و پدر و مادر و . . . داشتند را نفرين كردي و همه را به هلاكت رساندي؟! 🌹نوح(علیه السلام) منقلب شد.از اينجا او گريه بسيار كرد و بخاطر گریه و زاری بسیار لقبش نوح شد.