فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب قدر شب بیدار شدن است
نه بیدار ماندن...!🙂🙃
#شب_قدر
gharibi ali.darestani.mp3
4.11M
♨️مظلومیت امام علی (ع) 1
👌#سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤استاد دارستانی
🔴بهترین #سخنرانی های روز
👇👇
♨️https://eitaa.com/joinchat/766640225C397950a442
شب قدر است؛
مقدر بنما یا الله
اربعین، پای پیاده،
حرم ثارالله..
#ماه_رمضان
#شب_قدر
التماس دعا🖤🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پست_ویژه
امشب حتما و حتما اینارو بخونید...☝️
🖋 دستورالعملی مهم برای امشب ، از آیت الله فاطمی نیا(ره) ، که فرمودند : سِرّی دارد و نمی توانم سِرَّش را برایتان بگویم :
☘ یک سوره واقعه
☘ یک سوره توحید
☘ هفت مرتبه یا الله
🖋 سپس هر چه میخواهید بخواهید که دیگر امشب تکرار نمیشود.
∞♥️∞
❣#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ❣
https://eitaa.com/joinchat/766640225C397950a442
مداحی_آنلاین_شب_و_تاریکی_صحرا_کنار_مزار_بابا_خلج.mp3
4.32M
🔳 #شهادت_امام_علی(ع)
🌴روضه امام علی(ع)
🌴شب و تاریکی صحرا کنار مزار بابا
🎙حاج #حسن_خلج
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
4_5879592151259557649.mp3
7.53M
🎤•|کربلایۍحسنحسینخانۍ|•
🔊روضه_عَلۍ؏جانمَیادَتمےآیَدشَب
عَروسیمان..؟!؛💔😭•
↓
#خاطراتخوشمولا
#صوت_الشهدا
🌹منتظران ظهور 🌹
🎤•|کربلایۍحسنحسینخانۍ|• 🔊روضه_عَلۍ؏جانمَیادَتمےآیَدشَب عَروسیمان..؟!؛💔😭• ↓ #خاطراتخوشمو
نشسته بود تو حیاط
هی میگفت فاطمه فاطمه...💔😭
فاطمهی من
#سلام_امام_زمان_عزیزم♥️
سحر بوی خوشی
از سجده گاه تو می آید
قنوتت را به دست آسمان ها
می سپاری
الهی که ظهورت را
خدا امضاء نماید.
مولایم هر کجا هستی
با هزاران عشق سلام
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
∞♥️∞
❣#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ❣
https://eitaa.com/joinchat/766640225C397950a442
✳️منتظران ظهور
#داستان بسیار زیبا بخوانید و بخاطر شادی دل مولا نشر دهید
✅قنبر❤️❤️
🌹جوان کافری عاشق دختر عمویش شد. عمویش پادشاه حبشه بود .
جوان نزد عمو رفت و گفت:
عمو جان من عاشق دخترت هستم. آمده ام برای خواستگاری .
پادشاه گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت: هرچه باشد من میپذیرم.
🌸شاه گفت: در شهر بدي ها (مدينه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری، آنوقت دختر از آن تو. جوان گفت: عمو جان این دشمن تو نامش چیست؟
🌼گفت: بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند. جوان فوراً اسب را زین کرده با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی ها شد.
به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان جوانی عربی درحال باغبانی و بیل زدن است. نزدیک جوان رفت گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟
گفت: تو را با علی چکار است؟
گفت: آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است.
🌹گفت: تو حریف علی نمی شوی.
گفت: مگر علی را میشناسی؟
گفت: آری هرروز با او هستم و هرروز او را میبینم.
گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟
گفت: قدی دارد به اندازه ی قد من، هیکلی هم هیکل من.
🌸گفت: اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست.
مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست دهی تا علی را به تو نشان بدهم. چه برای شکست علی داری؟
گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان.
گفت: پس آماده باش.
🌼جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش.
شمشیر را از نیام کشید. سپس گفت: نام تو چیست؟
مرد عرب جواب داد: عبداللّه. پرسید: نام تو چیست؟
🌹گفت: فتاح. و با شمشیر به عبداللّه حمله کرد. عبداللّه در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد، به زمین زد و خنجر او را به دست گرفت و بالا بُرد. ناگاه دید از چشمهای جوان اشک می آید. گفت: چرا گریه میکنی؟
🌸 جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم. آمده بودم تا سر علی را برای عمویم ببرم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته میشوم...
🌼مرد عرب جوان را بلند کرد. گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر.
پرسید: مگر تو که هستی؟ گفت: منم اسداللّه الغالب، علی بن ابیطالب. كه اگر من بتوانم دل بنده ای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود...
🌹جوان بلند بلند شروع به گریه کرده به پای مولای دو عالم افتاد و گفت: من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی...
بدین گونه بود که "فتاح" شد "قنبر" غلام علی بن ابیطالب.
📚 بحارالانوار ج3 ص 211
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
∞♥️∞
❣#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ❣
https://eitaa.com/joinchat/766640225C397950a442
📖دعای روز نوزدهم #ماه_رمضان
∞♥️∞
❣#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ❣
https://eitaa.com/joinchat/766640225C397950a442