🍃🌹
#دلنوشته
استخوانهایم میلرزد. نسیم صدای گامهای لرزانش را به گوش میرساند. مضطرب میشوم. قدمهای بلندتری بر میدارم. میدَوَم و از سایهای نامعلوم میگریزم. اما از سوز غمش رها نمیشوم. برگها یکی پس از دیگری رنگ میبازند و بیگناه زیر پاهایم میشکنند. یقین دارم همین حوالی نفس میکشد. مینشینم روی نیمکتی، زیر درختی... سرد است، خیلی سرد. شانههایم را سخت در آغوش میفشارم. فصل نو در راه است و مرگ رنگ برگها، خبر آمدن خزان را به رخ میکشد. شهر، کمکم سیاهپوش میشود؛ بغض راه گلویم را میبندد. نوای شعر محتشم، در سرم میپیچد. امروز جمعهای دلگیر است، تقویم خبر از آمدن سالی میدهد معطر به اشک، به رنگ خون. هنگامهی عزاست. سیب سرخی از شاخه فرو میافتد، رایحهاش جهان را عطرآگین میکند. طومار افکارم را در هم میپیچم و از نو برای تو مینگارم، تغییر روز و هفته و ماه و سال، چه اهمیتی دارد وقتی تونیستی، وقتی نمیآیی! این روزها عادت دارند بگذرند و ما را با غم نیامدنت تنها بگذارند. تا نیایی، تا نباشی، تمام فصلها خزان است. کاش همین نزدیکیها باشی، از راه برسی همچون محرم، همزمان با بارش اولین باران پاییزی... .
#آسمان_کاویاری
🕊کانال امام زمان(عج)
💟 @Emam_Zamaan_313
#أللَّھُمَ_عجِلْ_لِوَلیِڪْ_ألْفَرَج