eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
30.4هزار عکس
22هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️برخاستن از سجده یا رکوع پیش از امام جماعت 🔷س 4131: اگر پیش از و به صورت غیر عمدی، از یا سر برداریم، باید منتظر شویم تا امام هم برخیزد یا برگردیم؟ آيا دو سجده محسوب نمی شود؟ ✅ج: اگر بدانید که در صورت برگشت، به سجده یا جماعت می رسید، باید برگردید و با او همراه شوید و اشکال ندارد. @Emam_kh
سردار سلامی: حرکت نفتکش‌ها به ونزوئلا تحمیل اراده ما به دشمن بود فرمانده‌کل سپاه: 🔹ما مشق اقتدار کردیم؛ بزرگترین رزمایش اقتدار ما تحمیل اراده و حرکت کشتی‌های ما در دریاهای آزاد از خلیج فارس تا ونزوئلا بود. 🔹به فضل الهی امروز شاهد زوال زودرس و شتابدار دشمنان بزرگمان به‌ خصوص آمریکا هستیم. 🔹همه نمادهایی که آمریکا توسط آنها خود را معرفی می کرد و تصویری غیر واقعی به جهان ارائه می داد در حال سقوط هستند. tn.ai/2283403 @Emam_kh
1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حتما این کلیپ را ببینید 👈امریکا تولیدکننده اصلی سویا در دنیا 👈ایالتهایی از امریکا که کشاورزی سویا محور اقتصادشان است، بیشتر حامیان ترامپ در آنها هستند فلذا... ✍تحلیل راهبردی دکتر سیدمحمود نبویان، نماینده مجلس 🍎آنتی بیوتروریسم @Emm_kh
🔴 فکر آن روز هم باشید ! در روایت داریم که : “ رفیقت را به اندازه ای دوست داشته باش و آن قدر با او رفاقت کن که اگر بین شما دشمنی افتاد ، تمام پته تان را روی آب نریزد ؛ یعنی همه اسرارتان را به دوستتان نگویید ، زیرا ممکن است یک روز با تو دشمن بشود و علیه تو قیام کند و پرده آبرویت را پاره کند و آبرویت را بریزد. ” بعد در ادامه حدیث آمده : “ با دشمنت هم زیاد دشمنی نکن ؛ زیرا ممکن است یک روز با او آشتی کنی، آن وقت دیگر خجالت بکشی که با او رفت و آمد نمـایی . ” ... من شـخصی را می شنـاسـم . 🔵👈 دخـتر این شخـص با شـوهرش دعـوا کرده بود، او هم هرجا که می رفت ، پشت سر دامادش بد گویی می کرد . حالا که دخترش با دامادش آشتی کرده و رفت و آمد می کنند ، پدر زن ، رویِ نگاه کردن به دامادش را ندارد. به خاطر حرف هایی که زده شده خجالت می کشد . 🔵👈 چرا وقتی عصبانی و خشمگین می شوید هرچه از دهانت خارج می شود می گویید؟! خُب شاید یک روز با هم آشتی کنید. فکر آن روز هم باشید. [ در محضر مجتهدی ، ج2 ، ص 220 ، نشر لاهوت ،1389 ] @Emam_kh
🔴 درمان اورژانسی فشار_خون 🔹حجامت پشت 🔹جویدن 14 عدد 🔹فشار بین انگشت شصت و سبابه 4 دقیقه 🔹نوک انگشتان را سوزن زده تا چند قطره خون بیاید. 🔹خوردن ترشیهای مثل سرکه، آبلیمو، آبغوره و آب نارنج. @Emam_kh
✍️ قسمت_سوم 💠 نزدیک شدنش را از پشت سر به وضوح حس می‌کردم که نفسم در سینه بند آمد و فقط زیر لب می‌گفتم تا نجاتم دهد. با هر نفسی که با وحشت از سینه‌ام بیرون می‌آمد (علیه‌السلام) را صدا می‌زدم و دیگر می‌خواستم جیغ بزنم که با دستان نجاتم داد! 💠 به‌خدا امداد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بود که از حنجره حیدر سربرآورد! آوای مردانه و محکم حیدر بود که در این لحظات سخت تنهایی، پناهم داد :«چیکار داری اینجا؟» از طنین صدایش، چرخیدم و دیدم عدنان زودتر از من، رو به حیدر چرخیده و میخکوب حضورش تنها نگاهش می‌کند. حیدر با چشمانی که از عصبانیت سرخ و درشت‌تر از همیشه شده بود، دوباره بازخواستش کرد :«بهت میگم اینجا چیکار داری؟؟؟» 💠 تنها حضور پسرعموی مهربانم که از کودکی همچون برادر بزرگترم همیشه حمایتم می‌کرد، می‌توانست دلم را اینطور قرص کند که دیگر نفسم بالا آمد و حالا نوبت عدنان بود که به لکنت بیفتد :«اومده بودم حاجی رو ببینم!» حیدر قدمی به سمتش آمد، از بلندی قد هر دو مثل هم بودند، اما قامت چهارشانه حیدر طوری مقابلش را گرفته بود که اینبار راه گریز او بسته شد و خوبی بابت بستن راه من بود! 💠 از کنار عدنان با نگرانی نگاهم کرد و دیدن چشمان معصوم و وحشتزده‌ام کافی بود تا حُکمش را اجرا کند که با کف دست به سینه عدنان کوبید و فریاد کشید :«همنیجا مثِ سگ می‌کُشمت!!!» ضرب دستش به‌ حّدی بود که عدنان قدمی عقب پرت شد. صورت سبزه‌اش از ترس و عصبانیت کبود شد و راه فراری نداشت که ذلیلانه دست به دامان حیدر شد :«ما با شما یه عمر معامله کردیم! حالا چرا مهمون‌کُشی می‌کنی؟؟؟» 💠 حیدر با هر دو دستش، یقه پیراهن عربی عدنان را گرفت و طوری کشید که من خط فشار یقه لباس را از پشت می‌دیدم که انگار گردنش را می‌بُرید و همزمان بر سرش فریاد زد :«بی‌غیرت! تو مهمونی یا دزد ؟؟؟» از آتش غیرت و غضبی که به جان پسرعمویم افتاده و نزدیک بود کاری دستش بدهد، ترسیده بودم که با دلواپسی صدایش زدم :«حیدر تو رو خدا!» و نمی‌دانستم همین نگرانی خواهرانه‌، بهانه به دست آن حرامی می‌دهد که با دستان لاغر و استخوانی‌اش به دستان حیدر چنگ زد و پای مرا وسط کشید :«ما فقط داشتیم با هم حرف می‌زدیم!» 💠 نگاه حیدر به سمت چشمانم چرخید و من شهادت دادم :«دروغ میگه پسرعمو! اون دست از سرم برنمی‌داشت...» و اجازه نداد حرفم تمام شود که فریاد بعدی را سر من کشید :«برو تو خونه!» اگر بگویم حیدر تا آن روز اینطور سرم فریاد نکشیده بود، دروغ نگفته‌ام که همه ترس و وحشتم شبیه بغضی مظلومانه در گلویم ته‌نشین شد و ساکت شدم. مبهوت پسرعموی مهربانم که بی‌رحمانه تنبیهم کرده بود، لحظاتی نگاهش کردم تا لحظه‌ای که روی چشمانم را پرده‌ای از اشک گرفت. دیگر تصویر صورت زیبایش پیش چشمانم محو شد که سرم را پایین انداختم، با قدم‌هایی کُند و کوتاه از کنارشان رد شدم و به سمت ساختمان رفتم. 💠 احساس می‌کردم دلم زیر و رو شده است؛ وحشت رفتار زشت و زننده عدنان که هنوز به جانم مانده بود و از آن سخت‌تر، که در چشمان حیدر پیدا شد و فرصت نداد از خودم دفاع کنم. حیدر بزرگترین فرزند عمو بود و تکیه‌گاهی محکم برای همه خانواده، اما حالا احساس می‌کردم این تکیه‌گاه زیر پایم لرزیده و دیگر به این خواهر کوچکترش اعتماد ندارد. 💠 چند روزی حال دل من همین بود، وحشتزده از نامردی که می‌خواست آزارم دهد و دلشکسته از مردی که باورم نکرد! انگار حال دل حیدر هم بهتر از من نبود که همچون من از روبرو شدن‌مان فراری بود و هر بار سر سفره که همه دور هم جمع می‌شدیم، نگاهش را از چشمانم می‌گرفت و دل من بیشتر می‌شکست. انگار فراموشش هم نمی‌شد که هر بار با هم روبرو می‌شدیم، گونه‌هایش بیشتر گل انداخته و نگاهش را بیشتر پنهان می‌کرد. من به کسی چیزی نگفتم و می‌دانستم او هم حرفی نزده که عمو هرازگاهی سراغ عدنان و حساب ابوسیف را می‌گرفت و حیدر به روی خودش نمی‌آورد از او چه دیده و با چه وضعی از خانه بیرونش کرده است. 💠 شب چهارمی بود که با این وضعیت دور یک سفره روی ایوان می‌نشستیم، من دیگر حتی در قلبم با او قهر کرده بودم که اصلا نگاهش نمی‌کردم و دست خودم نبود که دلم از همچنان می‌سوخت. شام تقریباً تمام شده بود که حیدر از پشت پرده سکوت همه این شب‌ها بیرون آمد و رو به عمو کرد :«بابا! عدنان دیگه اینجا نمیاد.» شنیدن نام عدنان، قلبم را به دیوار سینه‌ام کوبید و بی‌اختیار سرم را بالا آورد. حیدر مستقیم به عمو نگاه می‌کرد و طوری مصمم حرف زد که فاتحه را خواندم. ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند... ادامه_دارد ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
🌸🍃﷽🌸🍃 🔻وَجهُ الله🔻 قرآن کریم می‌فرماید: 🕋 کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ (قصص/۸۸) 💢 هر چیزی از بین می‌رود، جز وَجهِ او! «وَجه»👈 یعنی صورت و ظاهرِ هر چیزی. یعنی اون قسمتی که دیگران با اون مواجه میشن. ⁉️ امّا خدا که صورت نداره، چهره نداره.. پس «وجه خدا» یعنی چی؟!🤔 «وجهُ الله»👈 یعنی هر چیزی که منسوبِ به خدا باشه، و دیگران رو متوجّهِ خدا کنه. ☜ مثلاً اعمالِ صالح، «وجهُ الله» هستند، چون ما رو متوجّهِ خدا می‌کنند، و یادِ خدا میندازند..😊 و در مقابل، اعمالِ زشت، «وجهُ الشیطان» هستند.👿 ☜ یا مثلاً صفاتِ خدا (مثل رحمت، هدایت، و...) «وجهُ الله» هستند. چون خدا با این صفات با بنده‌هاش روبرو میشه، و بندگان نیز به وسیله‌ی این صفات به خدا رو می‌کنند.❤️ امّا انسان هم می‌تونه به مقامِ «وجهُ اللهی» برسه‌.😳 همونطور که در دعای ندبه، در فراقِ (ع) میخونیم:👇 ⚡️ أَيْنَ وَجْهُ اللهِ الَّذِی إِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْأَوْلِياءُ؟! ⁉️ کجاست اون «وجهُ الله» که دوستانِ خدا به سوی او توجّه می‌کنند.❤️ ☜ کسی که خودش رو مطلق در اختیارِ خدا قرار بده، ☜ تسلیمِ محضِ خدا باشه، ☜ خودش رو خالی از هر گونه مَنیَّت و نفسانیّت کرده باشه، ☜ صفاتِ الهی رو در وجودِ خودش پیاده کرده باشه، ☜ آئینه خدا باشه، و فقط خدا رو نشون بده، و... 👈 چنین کسی می‌تونه «وجهُ الله» باشه. چرا که فرمودند: ⚡️ مَن کانَ لِله، کانَ اللهُ لَهُ. (بحارالانوار) کسی که برای خدا باشه، خدا هم برای اوست.😌 کسی که به این مقام برسه، و برای خدا باشه،👈 «وجهُ الله» میشه. و وقتی که «وجهُ الله» شد، نتیجه این میشه که دیگه هلاک نمیشه؛😇 زنده‌ی جاوید میشه و به حیاتِ حقیقی دست پیدا می‌کنه.😍 ✅ کسی که خانه‌ی دلش رو از همه چیز خالی کنه، و از شرّ همه‌ی تاریکی‌ها خلاص بشه💡 به بقای همیشگی و حیاتِ جاوید دست پیدا میکنه. ❌ غیر از این گروه، بقیه در خطر هلاکت و نابودی قرار دارند.. 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
2.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اگر می‌خواهید با و دشمنان ملت ایران بجنگید دو کار باید انجام دهید: 1⃣ خدمت به مردم 2⃣ مبارزه با فساد 🔻راهبرد ما در و مطالبه‌گری از مسئولین و دستگاه‌ها در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی همین چند جمله است! هر وقت دیدید کسی گفت مبارزه با فلان مفسد یا فساد کلان، به مصلحت نظام نیست بدانید وی نمی‌داند مصلحت چیست! رهبری نظام در ۱۴ خرداد امسال فرمود که تعریف ما از مصلحت نظام همان منافع ملی است! ایشان مهم‌ترین راه مبارزه با آمریکا و دشمنان را در این کلیپ ۴۵ ثانیه اعلام می‌فرمایند. گوش به بقیه آدم‌ها ندهید. گوش‌تان به دهان رهبری باشد. ✅ داود مدرسی یان: @Emam_kh
این خبر مبارک افکار عمومی و رسانه های دغدغه مند دست مریزاد به نمایندگانی که دغدغه های مردم را جدی میگیرند و ننگ بر نمایندگانی که اسیر لابی و سیاست زدگی شدند قطعا اعتبارنامه تاجگردون میتواند برگ برنده و یا لکه ننگی بر دامن مجلس یازدهم باشد که این بستگی به خود نمایندگان و قالیباف دارد امیدواریم در نهایت مجلس یازدهم اجازه ورود نماینده لابیگر و قلدرمآب اصلاحاتی را سلب کند @Emam_kh
🔴 چهارشنبه در یک نگاه.... امروز جناب تلویحاً خود را انتقادپذیر خواند، جناب به خود لقب مظلوم داد، جناب در دادگاه از ۲۰ سال خدمت صادقانه‌اش سخن گفت، که تا پیش از انتخابات بخاطر رد صلاحیت احتمالی تاجگردون، شورای نگهبان را مورد هجمه قرار می‌دادند و دیروز بخاطر تایید اعتبار او، انقلابی‌ها را مسخره می‌کردند، امروز تلاش نمایندگان برای ردِ اعتبارش را بی‌مورد و اتلاف وقت خوانده‌اند، انقلابی‌‌های عجولی که تا دیروز مدعیِ فاتحه خوانی برای مجلس فعلی بودند، امروز سکوت کرده‌اند و احیانا منتظر یک فرصت دوباره برای تکمیلِ ناخواسته‌ی پروژه‌ی ناامید سازی مردم هستند و خلاصه مخالفینِ وحدت که جناب را بخاطر انتصاب احدیان (بعنوان مشاور رسانه‌ای) مورد انتقاد قرار داده بودند، بعد از انتصاب مهدی محمدی (بعنوان مشاور امور راهبردی)، خود را به ندیدن زده‌اند و منتظر یک بهانه‌ی جدید هستند تا دوباره مدعی شوند که اساساً اشتباه بوده است !! @Emam_kh
🔴درمان کم‌خونی ♻️ یک عدد رنده شده + ۲ تا ۳ قاشق + ۱ تا ۲ قاشق عسل 🍃روزی نصف لیوان قبل از هر وعده‌ی غذایی.