eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.5هزار عکس
17.6هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰، افشا خواهد شد 🔹شما خیال نکنید تا آخر عمر بتوانید با ریاکاری کارتان را درست کنید. نمی‌توانید. بالاخره کشف می‌شود فساد. خوب، فرض کنید توانستید؛ چند سال با ریا و تزویر و با فحشِ به مردم زندگی می‌کنید؟ صد و بیست سال؟ صد و بیست سال در مقابل غیر متناهی چه نسبتی دارد؟ بَعدش غیر متناهی معذبید! 📅 امام خمینی (ره) | شهریور ۱۳۴۶ @Emam_kh
🔸️محاکمه‌یِ مرتبطین اصلی آمدنیوز! ♦️حالا که دادگاه، روح‌الله زم مدیر کانال رو محاکمه کرده؛ الان وقتشه مطالبه بشه که مرتبطین اصلی در دولت و برخی سلبریتی‌هایِ مزدور هم محاکمشون کم‌کم آغاز بشه... @Emam_kh
9.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥|خطاب به مسئولین فرهنگی: 💢 با این روند رشد فساد، فرق ما با حکومت طاغوت چیست⁉️ ⛔️ گسترش محرّمات، با نام و عنوان اسلامی، بزرگ برخی مسئولین ⚽️ هزینه های نجومی برای فوتبال، ابزار سیاستمداران برای تحمیق ملّت 🔥استاد آیت الله وفسی @Emam_kh
⭕️👤جواد كريمي قدوسي در گفتگو با خبرگزاری  بولتن نیوز با بیان اینکه مجلس یازدهم در بخش عدالت به زمين مانده، قدمهای موثری خواهد برداشت، گفت: ♨️اقدامات مجلس یازدهم در سال جاری برای مردم قابل لمس خواهد بود/مجلس انقلابی عمل می کند 🔸همچنین در بخش معيشت طبقات محروم كه اساس توجه عدالت متوجه آنهاست، مجلس یازدهم برنامه ریزی خواهد داشت تا با همكاري دولت با نگاه كارشناسي نسبت به بهبود وضعیت زندگی مردم اقدام شود. 🔹اگر مجلس یازدهم انقلابي و قوي عمل كند، چون صورت مساله مشخص است، رسیدن به اهداف راحت خواهد بود. 🔸بعضي از اقدامات با ارائه طرح از سوی نمایندگان قابل انجام است. برخي از اقدامات قطعا نياز به ارائه لايحه از سوی دولت دارد که اگر دولت ارائه نکرد، مجلس مي تواند تكليف كند به دولت براي ارائه لايحه 🔹اين مجلس روحيه خوبي دارد بعد كارشناسي اش خيلي قوي تر از مجلس قبلي است و افراد با تجربه و عملياتي در ميدان حضور دارند. 🔸وقتی هیئت رئیسه مجلس یازدهم در دومین جلسه مجلس مستقر شد و نمایندگان با یک وحدتی رئیس مجلس را با رای بالا انتخاب کردند، یعنی در مجلس یک اتحاد و هماهنگی برای پیشبرد کارها وجود دارد. @Emam_kh
🔺اعلان قرمز متهمان فراری پرونده طبری صادر شد 🔹پرونده اکبر طبری ۵ متهم فراری دارد که برای تمام آن‌ها اعلان قرمز صادر شده است. 🔹از ۲۲ متهم این پرونده هم اکنون ۵ تن، از کشور متواری شده‌اند البته به جز غلامرضا منصوری که با انتشار فیلمی خبر بازگشت خود به ایران را داد و سپس توسط پلیس اینترپل در رومانی دستگیر شد از سایر متهمان هنوز خبری موجود نیست 🔹«حسن نجفی»، «مصطفی نیازآذری»، «مجید انوشه»، «غلامرضا منصوری» و «نادر شریف نژاد» افرادی هستند که پس از دستگیری طبری از کشور فرار کردند 🔹هم اکنون پلیس اینترپل در صدد دستگیری این پنج متهم فراری است و بلافاصله پس از شناسایی سایر متهمان آن‌ها هم دستگیر می‌شوند و روند انتقال و استردادشان به کشور انجام می‌شود @Emam_kh
⚫ به علل متعدد کرونا در کشور ما در حال برگشتن است ۱.ضد عفونی کردن اماکن عمومی دیگر با حساسیت و وسواس قبلی انجام نمیشود ۲.در ورودی متروها ..قطارها .اتوبوس ها.. فرودگاها و فروشگاههای زنجیره ای وادارات دولتی..و بیمارستانها و مدارس و دانشگاه ها باید ضد عفونی کردن دست‌های مراجعین اجباری و ورود بدون ماسک ممنوع میشد که نشد... ".‌‌اینکار با هزینه مکان ذکر شده شده و حتما توسط نیروی انتظامی "پلیس کنترل بهداشت" باید صورت میگرفت تا از اجرای دقیق آن اطمینان حاصل میشد .. ۳.مراسمات عزاداری و جشن های محلی و خانوادگی بدون رعایت اصول فاصله گذاری اجتماعی ممنوع نشده و کنترلی صورت نگرفته... ۴.محتوای برنامه های صدا و سیما و تبلیغات واز جمله آگهی های بازرگانی متاسفانه به طور ناگهانی و سریع از موضوع کرونا فاصله گرفته و صدا و سیما حتی زودتر از بقیه سازمانها به استقبال شرایط وضعیت سفید بهداشتی کاذب رفته... ۴.و از همه بدتر چند صدایی و عدم هماهنگی پیامهای ارسال شده از مسئولین رده بالای بهداشتی و دولتی در قبال کرونا که همدلی و انسجام ملی را در مبارزه با آن تضعیف کرده و باعث حساسیت زدایی بیصدایی در کل جامعه شده است... "محق" @Emam_kh
🔴دولت از صداوسیما شکایت کرده بابت پخش زنده ستاد مبارزه با کرونا و پوشش سخنان اعتراضی وزیر بهداشت!!! دولت ناراحته که وزیر داره هشدار میده و ممکن باعث برگشتن محدودیت‌ها بشه و مردم بیشتری از خطر ابتلا در امان بمونن 😐 این وضعیت در صداوسیما هم نتیجه‌ی همین فشارها به وسیله‌ی گروگان گرفتن بودجه‌ی این سازمان توسط دولته...‌! @Emam_kh
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🔸 آیه ۴۴ سوره بقره 🌷 أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَبَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ(۴۴) 🍀 ترجمه:آیا مردم را به نیكى دعوت می کنید و خودتان را فراموش مى کنید و با اینكه شما كتاب (آسمانى) را تلاوت می کنید، پس آیا نمی اندیشید 🔴 علمای یهود، قبل از بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله، مردم را به ایمان آوردن به آن حضرت دعوت مى كردند و بشارت ظهور حضرت را مى دادند، امّا هنگام ظهور، خودشان ایمان نیاوردند.طبق آیات دیگر قرآن کریم عالم بى عمل مثل الاغى است كه بار كتاب حمل مى كند، ولى خود از آن بهره اى نمى برد.وقتی دیگران را توصیه به کارهای نیک‌می کنیم باید خود ما هم به آن عمل کنیم. 🔹 پیام های آیه ۴۴ سوره بقره🔹 ✅ افرادی که دیگران را به نیکی دعوت می کنند باید خود هم عمل کنند(اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم) ✅ تلاوت كتاب آسمانى كافى نیست، تعقّل لازم است.(و انتم تتلون الكتاب افلا تعقلون) تفسیر _یک دقیقه ای_قرآن 🌺اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم🌺 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
‼️کیفیت مسح سر 🔷س 25: در مسح سر با انگشت، آیا نوک انگشت ملاک است و یا با کف دست هم می‌شود؟ ✅ج: فرقی نیست.  @Emam_kh
پیام_سلامتی ⚠️🐠 تا ۲ ساعت بعد از خوردن ماهی از خوردن این خوراکی‌ها خودداری کنید: ▫️آب ▫️شیر ▫️ماست ▫️دوغ ▫️میوه و سالاد 🔺 زیرا علاوه بر اینکه مانع هضم غذا شده میتواند باعث بروز قولنج، انواع فلج‌ها و حتی سکته مغزی و قلبی شود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ قسمت_نهم 💠 برای اولین بار در عمرم احساس کردم کسی به قفسه سینه‌ام چنگ انداخت و قلبم را از جا کَند که هم رگ‌های بدنم از هم پاره شد. در شلوغی ورود عباس و حلیه و گریه‌های کودکانه یوسف، گوشه اتاق در خودم مچاله شده و حتی برای نفس کشیدن باید به گلویم التماس می‌کردم که نفسم هم بالا نمی‌آمد. 💠 عباس و عمو مدام با هم صحبت می‌کردند، اما طوری که ما زن‌ها نشنویم و همین نجواهای پنهان، برایم بوی می‌داد تا با صدای زهرا به حال آمدم :«نرجس! حیدر با تو کار داره.» 💠 شنیدن نام حیدر، نفسم را برگرداند که پیکرم را از روی زمین جمع کردم و به سمت تلفن رفتم. پنهان کردن اینهمه وحشت پیش کسی که احساسم را نگفته می‌فهمید، ساده نبود و پیش از آنکه چیزی بگویم با نگرانی اعتراض کرد :«چرا گوشیت خاموشه؟» همه توانم را جمع کردم تا فقط بتوانم یک کلمه بگویم :«نمی‌دونم...» و حقیقتاً بیش از این نفسم بالا نمی‌آمد و همین نفس بریده، نفس او را هم به شماره انداخت :«فقط تا فردا صبر کن! من دو سه ساعت دیگه می‌رسم ، ان شاءالله فردا برمی‌گردم.» 💠 اما من نمی‌دانستم تا فردا زنده باشم که زیر لب تمنا کردم :«فقط زودتر بیا!» و او وحشتم را به‌خوبی حس کرده و دستش به صورتم نمی‌رسید که با نرمی لحنش نوازشم کرد :«امشب رو تحمل کن عزیزدلم، صبح پیشتم! فقط گوشیتو روشن بذار تا مرتب از حالت باخبر بشم!» خاطرش به‌قدری عزیز بود که از وحشت حمله و تهدید عدنان دم نزدم و در عوض قول دادم تا صبح به انتظارش بمانم. گوشی را که روشن کردم، پیش از آمدن هر پیامی، شماره عدنان را در لیست مزاحم قرار دادم تا دیگر نتواند آزارم دهد، هر چند کابوس وحشیانه‌اش لحظه‌ای راحتم نمی‌گذاشت. 💠 تا سحر، چشمم به صفحه گوشی و گوشم به زنگ تلفن بود بلکه خبری شود و حیدر خبر خوبی نداشت که با خانه تماس گرفت تا با عمو صحبت کند. اخبار حیدر پُر از سرگردانی بود؛ مردم تلعفر در حال فرار از شهر، خانه فاطمه خالی و خبری از خودش نیست. فعلاً می‌مانَد تا فاطمه را پیدا کند و با خودش به بیاورد. 💠 ساعتی تا سحر نمانده و حیدر به‌جای اینکه در راه آمرلی باشد، هنوز در تلعفر سرگردان بود در حالی‌که داعش هر لحظه به تلعفر نزدیک‌تر می‌شد و حیدر از دستان من دورتر! عمو هم دلواپس حیدر بود که سرش فریاد زد :«نمی‌خواد بمونی، برگرد! اونا حتماً خودشون از شهر رفتن!» ولی حیدر مثل اینکه جزئی از جانش را در تلعفر گم کرده باشد، مقاومت می‌کرد و از پاسخ‌های عمو می فهمیدم خیال برگشتن ندارد. 💠 تماسش که تمام شد، از خطوط پیشانی عمو پیدا بود نتوانسته مجابش کند که همانجا پای تلفن نشست و زیر لب ناله زد :«می‌ترسم دیگه نتونه برگرده!» وقتی قلب عمو اینطور می‌ترسید، دل من حق داشت پَرپَر بزند که گوشی را برداشتم و دور از چشم همه به حیاط رفتم تا با حیدر تماس بگیرم. 💠 نگاهم در تاریکی حیاط که تنها نور چراغ ایوان روشنش می‌کرد، پرسه می‌زد و انگار لابلای این درختان دنبال خاطراتش می‌گشتم تا صدایش را شنیدم :«جانم؟» و من نگران همین جانش بودم که بغضم شکست :«حیدر کجایی؟ مگه نگفتی صبح برمی‌گردی؟» نفس بلندی کشید و مأیوسانه پاسخ داد :«شرمندم عزیزم! بدقولی کردم، اما باید فاطمه رو پیدا کنم.» و من صدای پای داعش را در نزدیکی آمرلی و حوالی تلعفر می‌شنیدم که با گریه التماسش کردم :«حیدر تو رو خدا برگرد!» 💠 فشار پیدا نکردن فاطمه و تنهایی ما، طاقتش را تمام کرده بود و دیگر تاب گریه من را نداشت که با خشمی تشر زد :«گریه نکن نرجس! من نمی‌دونم فاطمه و شوهرش با سه تا بچه کوچیک کجا آواره شدن، چجوری برگردم؟» و همین نهیب عاشقانه، شیشه شکیبایی‌ام را شکست که با بی‌قراری کردم :«داعش داره میاد سمت آمرلی! می‌ترسم تا میای من زنده نباشم!» 💠 از سکوت سنگینش نفهمیدم نفسش بنده آمده و بی‌خبر از تپش‌های قلب عاشقش، دنیا را روی سرش خراب کردم :«اگه من داعشی‌ها بشم خودمو می‌کُشم حیدر!» به‌نظرم جان به لبش رسیده بود که حرفی نمی‌زد و تنها نبض نفس‌هایش را می‌شنیدم. هجوم گریه گلوی خودم را هم بسته بود و دیگر ضجه می‌زدم تا صدایم را بشنود :«حیدر تا آمرلی نیفتاده دست داعش برگرد! دلم می‌خواد یه بار دیگه ببینمت!» 💠 قلبم ناله می‌زد تا از تهدید عدنان هم بگویم و دلم نمی‌آمد بیش از این زجرش بدهم که غرّش وحشتناکی گوشم را کر کرد. در تاریکی و تنهایی نیمه شب حیاط، حیران مانده و نمی‌خواستم باور کنم این صدای انفجار بوده که وحشتزده حیدر را صدا می‌کردم، اما ارتباط قطع شده و دیگر هیچ صدایی نمی‌آمد... ادامه_دارد..... ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد