#قسمت شصت و هفتم
❤️ عشق پایدار ❤️
برای مراسم دایی راهی قم شدیم وبعداز مدتها دوری وبی خبری,بهروز را اونجا دیدم اما اینقدر داغ دایی برایم سنگین بود که هیچ موضوع دیگری حتی مهر بهروز ,نمیتوانست لحظه ای من را از فکر این غم بیرون بیاورد ,حالا من که اینجور بودم,خدا به داد مادرم برسد که تنها کس این دنیایش را,تنها فردی که از ان بوی پدرش را حس میکرد ,تنها پشتیبان روزهای تنهاییش را از دست داده بود.
در خلال مراسم ،لحظه ای کوتاه,با بهروز تنها شدم وفقط,تنوانستم بهش,بفهمانم,هنوز پدرم از موضوع خواستگاری چیزی,نمیداند وقرار بود دایی عباس بعداز امدن به کرمان با پدرم راجب این موضوع صحبت کند که انهم نشد که بشه وتاکید کردم الان زمان مناسبی برای گفتن نیست.
بهروز که مردی فهمیده بود باز هم با وجود عجول بودنش در این کار بخصوص, مجبور بود صبر پیشه کند ودم بر نیاورد وبا گردش روزگار,بچرخد وبچرخد...
یک ماه از مراسم دایی میگذشت که ما هم راهی کرمان شدیم ,انهم برای همیشه....درست است که دل کندن از سرزمینی که در ان بزرگ شدی واز همه مهم تر دلکندن از حریم حضرت معصومه س بسیار سخت بود اما نفس کشیدن در سرزمین مادری وزندگی کردن در خانواده ای,صمیمی و زیر سایه ی پدر ومادر تحمل این سختی را آسان مینمود.
بهروز که وقتی از ازدواج پدرومادرم با خبر شده بود برخلاف پدرش که هنوز,امید به رسیدن به عشق قدیمی اش را داشت, بسیار خوشحال شده بود وتصمیم مادرم را مبنی بر ازدواج با بابا میستود ,اما حالا که از تصمیم مهاجرتمان اگاه شده بود ,تمام خوشحالیهای,قبلی اش,بر باد فنا رفت و مثل گنجشکی که در حال مرگ است بال بال میزد اما بازهم چاره ای دیگر جز صبر وامید نداشت,امید به روزهای اینده که قرار بود دانشگاه باز شود وان وقت مرا از نزدیک درکنار خود ببیند.
#ادامه دارد...
#قسمت شصت و هشتم
❤️ عشق پایدار ❤️
با توکل بخدا ,زندگی را از نو در دیار کریمان ,سرزمین باصفای کرمان از سر گرفتیم واینبار در کنار پدر ومادری که حالا میدانستم علی رغم رفتارهای سنگین وباوقار ظاهری,عاشقانه همدیگر را دوست دارند....ما در منزل خاله صغری ساکن شدیم وواحد بابا هم ,غلامرضا مینشست,البته غلامرضا مجرد و پسری فوق العاده مهربان وباخدا وصدالبته برای من، برادری فهمیده وتکیه گاهی امن بود.
نزدیک باز گشایی دانشگاه ها بودیم ومن هم ذهنم درگیر چگونگی ادامه دادن درس وتحصیلم بود,باید با بابا میرفتیم وجا ومکان وخوابگاهم را به پدرم نشان میدادم,تا پدرم مطمین شود جگرگوشه ی تازه به پدر رسیده در امن وامان وراحتی است,پدرم اصرار داشت که ادامه تحصیلم را درشهرکرمان بدهم و حاضربود خودش بیاید واگرشد قانونی واگر مشکلی پیش امد با خواهش والتماس مرا به کرمان منتقل کند ,اما من که دل در گرو مهر بهروز داده بودم واز طرفی میدانستم که بهروز سخت مخالف این انتقالی است ودلشکسته خواهد شد,تمام سعیم را کردم وپدرم را متقاعد نمودم که اجازه دهد درسم را تمام کنم وبعدش به کرمان برگردم وپدر هم به خاطر اون دل مهربانش ،علی رغم میل باطنی,این اجازه را داد ,اما بارها گفتم واینبار هم میگویم گردش روزگار انطور که ما میخواهیم نمیچرخد ,انگار مصلحت خداوند چیز,دیگری را lبرای ما در پیش داشت....
#ادامه دارد....
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت81
🔹 معیار ارزش انسانها
🔰 در حکمت ۸۱ نهج البلاغه میخوانیم:
💠 «قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ » ؛
" ارزش هر انسانی به آن چیزی است که آن را نیکو میشمارد. "
🔻همهٔ ما در ذهن و روح و روان خودمان، به یک چیزهایی شدّت علاقه داریم و برای رسیدن به آن، همّت و اهتمام داریم؛ هر کسی آنچه که در ذهن و روحش با ارزش ترین است، نیکوترین است و برایش همت و اهتمام دارد، به همان مقدار ارزش دارد؛ اگر مقام است، به همان مقدار ما می ارزیم؛ اگر مال است، اگر شهرت است، اگر احترام است، ارزش ما به همان مقدار است؛
🔻 لذا مولا علی (علیهالسلام) در حکمت ۴۷ میفرمایند: «قَدرُ الرَّجُلِ عَلی قَدرِ همَّتِه » ؛
" ارزش هر انسانی، به اندازه همّتی است که دارد. "
🔻 یعنی باید ببینیم برای رسیدن به چه هدفی، تمام وجودش و ظرفیت هایش را تجمیع کرده و همّت کرده که به آن برسد؛ بعضی از انسان ها بسیار بلند همت و در مسیر اهدافشان بسیار مستحکم و راسخ اند و بعضی ها بسیار سست و بی عنصر .
🔻 دربارهٔ مالک اشتر، مولا علی (علیهالسلام) در حکمت ۴۴۳، بعد از شنیدن خبر شهادت مالک اشتر فرمود: «مَالِكٌ وَ مَا مَالِكٌ وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ جَبَلًا لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ حَجَراً لَكَانَ صَلْداً؛
" مالک و چه مالک اشتری بود! به خدا اگر مالک اشتر کوه می بود، کوه بسیار بلندی بود و اگر سنگی بود، صخره خیلی محکمی بود. "
چرا؟ چون مالک همت بلندی برای حفظ دین و انقلاب اسلامی آن روز و امام علی (علیهالسلام) داشت.
🔻بر عکس، بعضی ها همت هایشان خیلی کوتاه است؛ لذا مولا، دربارهٔ حیوانات ( یعنی چهارپایان ، درندگان) و زنان غیر مؤمن، در پایان خطبه ۱۵۳ میفرمایند:
«إِنَّ الْبَهَائِمَ هَمُّهَا بُطُونُهَا وَ إِنَّ السِّبَاعَ هَمُّهَا الْعُدْوَانُ عَلَى غَیْرِهَا وَ إِنَّ النِّسَاءَ هَمُّهُنَّ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ الْفَسَادُ فِیهَا »
" چهارپایان، همه همت شان شکم شان است، درندگان (مثل گرگ و شغال و شیر و پلنگ)، همه همت شان دشمنی و تجاوز به حقوق دیگر حیوانات است و زنانی که تربیت نشده اند، همه همّت شان، زینت زندگی دنیا و فساد در دنیاست " ؛ در حالی که در مقابل ؛ « إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ مُسْتَکِینُونَ، إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ مُشْفِقُونَ، إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ خَائِفُون »
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🔰 آرمانهای انقلاب درمان دردهای کشور است
🔻 رهبر انقلاب: شعارهای انقلاب به نفع کشور است؛ بر خلاف کسانی که میخواهند وانمود کنند که انقلاب برای کشور دردسر است، نه بعکس، انقلاب و شعارهای انقلابی و آرمانهای انقلابی درمان دردهای کشور است. ۱۴۰۱/۳/۴
🇮🇷 @Emam_kh
🔴 تفاوت از زمین تا آسمان است ...
خیلی فرق است بین رئیس جمهوری که صبح جمعه تازه می فهمید چه اتفاق مهمی در مملکت افتاده است ؛
با رئیس جمهوری که نیمه های #شب_جمعه از سفر پرکار تبریز باز می گردد و صبح جمعه در آبادان از روند آواربرداری خرابه های متروپل بازدید می کند و به خانواده های داغدیده سر می زند ...
#رئیسی
#جنگ_شناختی
✍ قاسم_اکبری
@Emam_kh
12.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #سلام_فرمانده این همه اجرا شد تو ایران
یه گزارش خوب و تمیز مثل این گزارش المیادین ازش درنیومد
توی کشور ما خیلی از اونایی که سکاندار رسانه و فضای مجازی در جبهه انقلاب شدند ،متخصص و حرفه ای نیستند ،یه مشت کاسب باندباز هستند که سر سفره رسانه نشسته اند و لفت و لیس میکنند. تنها علت حصر رسانه ای ما توسط دشمنان همین جماعت هستند.
#سلام_فرمانده
@Emam_kh