فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥اثبات ولایت علی ابن ابی طالب با یک استدلال
@Emam_kh
❤️ تصویر دیدهنشدهای از دیدار و گفتگوی سردار رشید و فداکار اسلام سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی با حضرت آیتالله خامنهای
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌹اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🇮🇷 @Emam_kh
16.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اثر جدید مهدی رسولی
سلام عزیزم!
🇮🇷 @Emam_kh
💠 مصرف كفّاره روزه
1- کفاره تاخير و عذر، به ازاء هر روز يک مد طعام(معادل 750 گرم گندم، برنج و مانند آن) و يا اطعام يک فقير که بايد به مصرف نان يا طعامي برسد که يک انسان را سير کند.
2-پرداخت پول بجاي کفاره کافي نيست مگر اينکه يقين داشته باشد که فقير، آن را صرف نان مي کند.
3-كفّاره روزه را نمی توان به واجب النفقه داد؛ ولی پرداخت آن به خويشاوندان فقير اشكال ندارد.
4-به جای نان می توان ماکارونی که از جنس نان است به عنوان کفّاره به مستمندان داد.
5- غير سيد، می تواند كفّاره روزه را به سيد بدهد؛ ولی بهتر است، به سيد ندهد.
📚پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری - leader.ir
@Emam_kh
50.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
التماس دعا یعنی چه?
@Emam_kh
27.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 رهبر انقلاب، امروز عصر در دیدار رمضانی مسئولان نظام: به چالش تحمیلی حجاب باید از ابعاد فقهی و قانونی و ملاحظات جانبی آن نگریسته شود.
✏️ مسئولان بخشهای مختلف در این زمینه مسئولیت دارند و باید به مسئولیت خود عمل کنند. ۱۴۰۳/۱/۱۵
@Emam_kh
🌙 رهبر انقلاب: ماه رمضان، یک ماه اجتماعی است / احسان کردن از خصوصیات این ماه است
✏️ رهبر انقلاب، عصر امروز در دیدار رمضانی مسئولان نظام:
ماه رمضان، یک ماه اجتماعی است، ماه کمک به دیگران است، ماه احسان است، ماه مهربانی است، ماه افطار است اینکه این همه تأکید شده که افطار بدهید، افطاری بدهید نگفتند هم فقط به مستحقین بدهید نفس ارتباط، یاری رساندن، همسان شدن، احسان کردن اینها از خصوصیات ماه رمضان است.
🌙 رهبر انقلاب: استغفار و توبه هم فرد و هم جامعه را ترمیم میکند/ استغفار مخصوص مسائل شخصی نیست/ استغفار مسئولین به این است که توبه و اصلاح کنند/ خطا موجب تضعیف است، برگشت از خطا موجب تقویت است
✏️ رهبر انقلاب، عصر امروز در دیدار رمضانی مسئولان نظام:
مسئلهی استغفار در معارف اسلامی یک حقیقت خیلی مهمی است. مخصوص مسائل شخصی هم نیست توبهی در گناه شخصی یک مقوله است توبه در گناه اجتماعی هم یک مقوله است.
✏️ استغفار و توبه هم فرد را ترمیم میکند هم جامعه را ترمیم میکند. و در هر بخشی هم آن استغفار و بازگشت و توبه به تناسب خود آن بخش است؛ ما ممکن است فرضاً در یک مسئلهِی فرهنگی، یک مسئلهِی سیاسی، یک مسئله یک حرکت نظامی منباب مثال خطایی کرده باشیم، اشتباهی کرده باشیم یا از سر غفلت یا گاهی اوقات بر اثر تنبلی، بیتوجهی، انجام ندادن آنچه که برعهدهی ما انجامش واجب است وقتی که زخم اجتماعی بوجود میآید به این شکل استغفارش به این است که برگردیم توبه کنیم برگردیم اصلاح کنیم.
✏️ مگر نمیگویید ما کشور قوی میخواهیم؟ استغفار و توبه شما را قوی میکند. خطا موجب تضعیف است. برگشت از خطا موجب تقویت است. هم در مسائل شخصی اینجور است هم در مسائل اجتماعی ما مسئولین جامعه هستیم. رفتارهای ما، کارهای ما، گفتارهای ما، موضعگیریهای ما در وضع کشور اثر میگذارد اگر خطایی حاصل بشود راهش همین است راهش استغفار کردن است. استغفار البته فقط به زبان گفتن نیست.
🌙 رهبر انقلاب: ماه رمضان به ارتقای انسان و جامعه میانجامد/ روزه، تمرین تقویت اراده و مهار کردن خواهشهای نفسانی است
✏️ رهبر انقلاب، عصر امروز در دیدار رمضانی مسئولان نظام:
ماه رمضان به معنای جامع کلمه ماه مبارکی است. یعنی از جوانب مختلف این ماه قابلیتهای معنوی درونی انسان را رشد میدهد و ارتقاء میدهد. انسان را در جنبهی انسانیت خود و الهیت خود بالا میبرد فرد را. ارتقاء افراد در جامعه به ارتقاء جامعه میانجامد.
✏️ روزهی ماه رمضان قدرت خویشتنداری انسان را در مقابل خواهشهای نفسانی بالا میبرد. هر چه انسان پاسخ به این خواهشها بدهد، میل و توقع و انتظار نفس انسان بیشتر میشود. یک توان متوقفکردن این خواهشها در انسان باید وجود داشته باشد. روزه این را به انسان میدهد. تمرین تقویت اراده، تقویت روح، مهارکردن خواهشهای تمامنشدنی نفس. ۱۴۰۳/۱/۱۵
@Emam_kh
سامری در فیسبوک
قسمت_پانزدهم
احمد همبوشی از پیش مایکل بیرون آمد اما اینبار بدون چشم بند، با محافظش راهی اقامتگاهش شد، لباس ها و کتاب هایی را که تحت اختیارش قرار داده بودند در چمدانی که به او دادند، گذاشت و راهی آپارتمانی شد که طبق گفتهٔ مایکل در مرکز شهر قرار داشت.
همبوشی در پوست خود نمی گنجید، احساسی به او می گفت که بالاخره به آرزویش خواهد رسید هم مال و منال فراوان خواهد داشت و هم در عراق که هیچ در کل دنیا مشهور خواهد شد.
حالا با استقلالی که به دست آورده بود، می توانست به گشت و گذار در شهر بپردازد، مردم اسرائیل و حتی فلسطین را ببیند و از این فرصت که ممکن بود در عمرش دیگر هیچ وقت پیش نیاید استفاده کند.
قبل از هر کاری، به توصیهٔ دوستان تازه اش نامه ای برای خانواده اش نوشت تا احیانا برای پیدا کردن او کنکاشی نکنند و در آن نامه تاکید کرد که برای کار به مکانی رفته و فعلا نمی خواهد جا و مکانش را بگوید و نامه ای بدون آدرس که در کمتر از یک هفته به دست خانواده اش رسید.
اولین روز کلاس درس همبوشی بود، به دنبال آدرسی که به او داده بودند از آپارتمانش که فضای دلنشین با انواع امکانات داشت، خارج شد و کمی جلوتر نام مؤسسه ای را که دنبالش بود پیدا کرد وارد ساختمان شد، سالن بزرگی که دور تا دورش اتاق های زیادی به چشم می خورد، مستقیم به طرف مردی رفت که سمت راست در ورودی پشت میز چوبی بزرگی نشسته بود و غرق در برگه های پیش رویش بود، جلوی میز ایستاد و همانطور که به او ابلاغ شده بود تا با نام مستعار در این کلاس ها شرکت کند عمل کرد و گفت: روزتان بخیر، برای شرکت در کلاس اسلام شناسی اومدم باید به کجا برم؟
مرد سرش را بالا گرفت و خیره در چشمان احمد همبوشی که برایش تازه وارد بود شد و با همان زبان عربی گفت: اسمتون چیه؟!
همبوشی دستش را روی میز گذاشت و نامی را که به او دیکته شده بود گفت: کمال عبد الناصر هستم.
مرد نگاهی به لیست جلویش کرد و همانطور که نام کمال عبدالناصر را پیدا می کرد، سری تکان داد و بعد به دری کمی آن طرف تر اشاره کرد و گفت: اتاق ۱۵ مراجعه کنید.
احمد همبوشی تشکری کرد و به سمت اتاق مورد نظر رفت، تقه ای به در زد و در را باز کرد و وارد اتاق شد.
با ورود احمد همبوشی تمام سرها به طرف او چرخید، انگار همبوشی دیر رسیده بود، مردی که بی شک حکم استاد را داشت روبه روی در پشت میز نشسته بود، سر تاسش را از روی کتاب بلند کرد و رو به او گفت: شما؟!
همبوشی که کمی هول شده بود گفت: م..من کمال عبدالناصر هستم.
مرد کتابش را روی میز گذاشت، سرتا پای او را از نظر گذراند و بعد اشاره کرد که روی یکی از صندلی های خالی کلاس بنشیند و در این لحظه، همبوشی تازه متوجه دانشجوهای دیگر شد، نزدیک به بیست نفر بودند که اکثرا مرد بودند اما دو سه تا خانم هم در بینشان بود، خانم هایی اسلام شناس که حجاب نداشتند.
همبوشی صندلی را در آخر کلاس کنار یکی از خانم ها بود، انتخاب کرد و به طرفش رفت، به محض نشستن، استاد از جا بلند شد و همانطور که به همه نگاه می انداخت گفت: می خواهیم گفته هایمان را مرور کنیم، ما در اینجا جمع شده ایم که دین اسلام را آنطور که در روایات مسلمانان آمده تجزیه و تحلیل نماییم و از تحلیل هایی که می کنیم در جهت رسیدن به مقصود استفاده کنیم، هر کدام از شما از طرف گروه یا فرقه ای خاص در اینجا جمع شده اید برخلاف اینکه ادعاهای هر فرقه با دیگری فرق می کند اما آموزش هایتان یکسان است، چرا که اهدافتان یکی ست.
همبوشی با شنیدن این حرف چهره کسانی را که مثل او در این کلاس شرکت کرده بودند نگاهی انداخت و با خود فکر می کرد که یعنی هر کدام از اینها مثل او قرار است مکتبی مستقل راه بیاندازند؟!
در همین افکار بود که با صدای استاد به خودش آمد.
ما به کمک ابرقدرتهای دنیا درصدد ایجاد نظمی نوین در جهان هستیم، نظمی که باعث می شود تمام دنیا تحت نظر ما به حیاتشان ادامه دهند، هر کس لایق خوشبختی باشد زندگیی ایده آل پیدا می کند و آنکس که نباشد از این دنیا محو خواهد شد و نکته بعدی اینکه هدف اصلی از ایجاد این کلاس، راه کارهایی برای رسیدن به این نظم نوین که مهم ترینش آموزش برای ایجاد شکاف در بین مسلمانانی ست که نام شیعه بر خود گذارده اند، این افراد از خطرناک ترین دشمنان ما قلمداد می شوند و با اعمال و اعتقاداتشان باعث می شوند تا این هدف بزرگ، این نقشهٔ عظیم این نظم نوین به وقوع نپیوندد و یا اختلالی در آن بوجود آید پس ما خیلی بی صدا قبل از آنکه آنها بخواهند در مقابل ما قد علم کنند، آنها را با ترفندی به خودشان مشغول می کنیم تا خودمان در کمال آرامش طی مسیر نماییم.