eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
17.3هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ قسمت_اول 💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانه‌ای بود که هر چشمی را نوازش می‌داد. خورشید پس از یک روز آتش‌بازی در این روزهای گرم آخر ، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه می‌کشید. دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را می‌دیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد می‌شد، عطر او را در هوا رها می‌کرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم می‌کرد! 💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت می‌گذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگی‌ام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد. همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر می‌دانستم اوست که خانه قلبم را دقّ‌الباب می‌کند و بی‌آنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟» 💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ می‌چرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم می‌کردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...» هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطه‌ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟» 💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار می‌کند :«الو... الو...» از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو می‌شناسی؟؟؟» 💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟» از اینکه اسمم را می‌دانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خنده‌ای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب می‌شناسم عزیزم!» و دوباره همان خنده‌های شیرینش گوشم را پُر کرد. 💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدن‌مان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من به‌شدت مهارت داشت. چشمانم را نمی‌دید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول می‌زنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقی‌مان در گرمای ، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! 💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دست‌بردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. 💠 دیگر فریب شیطنتش را نمی‌خوردم که با خنده‌ای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می‌برمت! ـ عَدنان ـ » برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمی‌دانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟... ادامه_دارد ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 بخش دوم آیه190سوره آل عمران 🌸 إِنَّ فِى خَلْقِ السَّماَواتِ وَالْأَرضِ وَاخْتِلاَفِ الَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَأَيَاتٍ لِّأُولِى الْأَلْباَبِ ‏ 🍀 ترجمه: همانا در آفرینش آسمان‏ها و زمین و در پىِ یكدیگر آمدن شب و روز، نشانه ‏هایى براى خردمندان است. 🌸 صاحبان مغزها يا همان خردمندان هستند آنها به هر چیزی نگاه می کنند به یاد خدا می افتند و در هر چیزی خدا را می بینند یعنی این ، ماه ، خورشید ، گیاهان ، این دشت همه دارند می گویند همه داریم که آن هم خداوند یکتاست. گل ها حیات و زندگی دارند و خاک حیات ندارد ولی گل ها از بوجود می آیند و زندگی پیدا می کنند و کسی که از خاک بی جان، گل های زنده و باطراوت را بوجود آورد آن خداست. این گل ها از جنس خاک و به کمک آب بوجود آمدند و کسی که این آب را فرو فرستاد خداست. 🌸 سهراب سپهری درست گفت《 گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد》گل شبدر و لاله قرمز هیچ فرقی نمی کنند زیرا هر دو دارند حق را به تماشا می گذارند و اولی الألباب يا همان خردمندان با تماشای آنها به وجود خالق آنها که است پی می برند. آسمان ها و زمین نشان از خداشناسی، نبوت ، معاد و قیامت دارد. آسمان ها و زمین نشان از نظم دارد، این نظم فریاد می زند تصادف و اتفاقی نیست و این یعنی کسی با نظم این جهان را آفریده و آن هم خداوند یکتاست. 🌸 این فصل های ، تابستان ، پاییز و زمستان و این شب ها و روزهایی که پشت سر هم می آیند و این زمین که با نظم به دور می چرخد و این ماه که با نظم به دور زمین می چرخد حقیقتی دارند که فریاد می زنند ما آفریننده داریم و آفریننده ی ما دارای و است و اوست که ما را می گرداند این یعنی آسمان ها و زمین هدفمند خلق شده اند و همه این ها برای انسان خلق شده اند. 🔹 پيام های آیه190سوره آل عمران 🔹 ✅ ، هدفدار است. ✅ ، مقدّمه ‏ى خداشناسى است. ✅ اختلاف ساعات و در طول سال، در نظر خردمندان تصادفى نیست. ✅ ، مردم را به تفكّر در آفرینش ترغیب مى ‏كند. ✅ هركه خردمندتر است باید نشانه ‏هاى بیشترى را دریابد. ✅ ، پر از راز و رمز، و ظرافت و دقّت است كه تنها خردمندان به درک آن راه دارند. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸