🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
📖#رمان پسری به دنبال گمشده ها
قسمت٢٣
هوا خیلی سرد شده بود چند روزی به اول دی ماه نمانده بود. ❄☁💧❄
سهیل و ارشیا لباس گرم نداشتند.
بعد از مدرسه به بازار رفتند و لباس گرم و پتو خریدند .
هوا آنچنان سرد بود که سهیل و ارشیا در ورودی غار تا صبح اتش کوچکی درست کردند.
باز فایده ایی نداشت یا باید تا صبح دور اتش می نشستند یا باید میخوابیدند و از سرمایخ میزدند...❄⛄
سهیل پلاستیک بزرگی خرید و جلوی غار نصب کرد. ارشیا برای گرم نگه داشتن داخل غار فکری به سرش زد...
قبل از غروب با هیزم های جمع اوری شده اتشی درست میکردند ووقتی که هیزم خوب تبدیل به ذغال میشد، آن را درون منقل میریختند و روی ذغال ،خاکستر میریختند تا ذغال زود نسوزدو تا طلوع خورشید گرمای خوبی در غار داشته باشند و بتوانند راحت و بی مشکل بخوابند...😴
اواسط فصل زمستان بود بازار و شهر رنگ و بوی حسینی گرفته بود مردم بر سردرمغازه ها و درب خانه یشان پرچم می بستند، کم کم صدای مداحی از گوشه کنار شهر به گوش میرسید.📣
_سهیل محرم کی شروع میشه؟
+یه چهار پنج روزه دیگه داداشی
_بریم بازار کتاب نوحه نوار مداحی پیرهن سیاه بگیریم؟
+بریم داداش چرا که نه
ماه محرمه.....
ماه حسینو ماه غم وماتمه...😭😭😭
سهیل و ارشیا مداحی تمرین میکردندکه در مدرسه نوحه بخوانند.
ماه محرم فرا رسید صدای هیئت های زنجیر زنی و طبل و سنج و دمام از گوشه کنار های شهر به گوش می رسید. شوری عجیب به دل سهیل و ارشیا افتاد. آنها به یکی از هیئت های شهر رفتند.
سهیل خیلی دوست داشت مداحی کند. به مسئول هیئت زنجیر زنی گفت:
_اقا میشه منم نوحه بخونم
+بلدی؟
_اره
سهیل شروع به خواندن کرد خوب هم نوحه میخواند اما چند دقیقه که گذشت نظم طبل زن ها بهم ریخت مسئول هیئت سریع میکروفن را از سهیل گرفت و گفت:
+بده من که نظم هیئت و بهم ریختی بلد نیستی نخون
ارشیا گفت:
_آقا چرا اینجوری میگی حالا مگه داداشم چیکار کرده با این کارت حتما امام حسین از دستت ناراحت میشه
ارشیا دست سهیل را گرفت و از آنجا دور شد.
سهیل و ارشیا شب های محرم به مساجد و حسینیه ها میرفتندو روز عاشورا به حرم مطهر شاهچراغ رفتند هیچ کس خنده بر لب نداشت چرا که ۱۴۰۰ سال پیش بهترین مرد کره زمین را با لبان تشنه ذبح کردند ...
سلام برآن آقایی که با خون خود خضاب کرد...
سلام بر علی اصغر که در خون خود غلطید
....😭
✍نویسنده محمدجواد
🌸🌻🌸🌻🌸🌻🌸🌻🌸
📖#رمان پسری به دنبال گمشده ها
قسمت٢۴
بهار امسال زود امد و درختان شکوفه میکند
شاید هم میخواهد عاشقان را غافل گیر کند
سهیل و ارشیا به بازار رفتند و لباس نو خریدند، کل دارایی شان را حساب کردن سه ماهه دیگر پولشان تمام تمام می شد...
چهارشنبه آخر سال را آتشی برپا کردن و سیب زمینی هایی که از قبل خریده بودند را زیر ذغال ها گذاشتن... به که چه قدر سیب زمینی آتشی می چسبد... دور اتش خاطرات گذشته شان زنده شد... خاطرات با بابا یاشار و سیلی که روز اول سایه به ارشیا زده بود...
روز تحویل سال سهیل رادیو خود را روشن و موج را روی فارس تنظیم کرد. دقایقی بعد گوینده رادیو سال جدید را تبریک گفت سهیل و ارشیا روی هم را بوسیدند...
آماده شدن که بیرون بروند و گردشی در شهر بزنند. سعی میکردن زیاد خرج نکنند چون پولشان زیاد نبود. تصمیم گرفتن مقداری اسباب بازی درست کنند و در ورودی شهر شیراز که مسافران وارد شهر می شوند بفروشند...
در یکی از روز های بهاری سهیل و ارشیا از غار خود بیرون آمدن و تصمیم به پیاده روی و گردش داشتند در راه صدای جیغ دختری را می شنیدند هرچه نزدیک تر می شدند صدای جیغ و کمک هم بیشتر می شد ناگهان دیدن دو پسر به زور دختری را کشان کشان به طرف کوه می برند. سهیل و ارشیا به سمت پسر ها حمله ور شدند کتک کاری بالا گرفت یکی از پسر ها چاقو دراورد و خواست به پهلوی سهیل بزند که ارشیا تا این صحنه را دید به فریاد خود سهیل را متوجه کرد سهیل خودش را عقب کشید و سنگی برداشت و به پای آن پسر پرتاب کرد...
سهیل و ارشیا پسر ها را روی زمین خوابانده بودن و از پشت دستشان را گرفته بودن سهیل به آن دختر گفت:
_ تو هم تنهایی هرجا نرو اینو همیشه بفهم زود برو ازین جا دور شو تا ما اینا رو گرفتیم
ان دختر با سرعت ازانجا دور شد
سهیل و ارشیا هم ان پسر ها را ول کردن و گفتن:
_خجالت بکشید اگه یکی با خواهر خودتون اینکار رو کنه چیکار میکنی....
#همه_چادری_ها_فرشته_نیستند
#قسمت_دوم ...
.
روزها می گذرد ، دنبال کننده ها بیشتر می شوند ، پسند و کامنت ها رو به افزایش می روند ، راستی یک آقا پسری در کامنت نوشته بود :
چقدر زیبا بانو🌹 ! (زیبایی را کجا دیدی شما؟!)
او هم گفت : ممنون از لطفتان !
عجب !
( به نظر که آقا پسرها بیشتر به حجاب علاقه مند شدند تا بی حجاب ها !)
.
تا یادم نرفته این را هم بگویم که چند روز پیش یک عکس نامرتبط با خودش گذاشت، یعنی #خودش_در_عکس_نبود ، ملت زیاد نپسندیدند آن را ! فکرکنم سر خورده شد و برای انتقام یک عکس بهتر با چادر از خود گذاشت تا آن را بشورد و ببرد ( اتفاقا ، انتقامِ خوبی هم گرفت ! )
.
خلاصه ...
بانوی قصه ی ما ، اتاق فکرش را راه اندازی می کند . نه ، نمی شود دیگر! عکس ها تکراری شده اند ! همه اش که مشکی باشد ، #فکر_می_کنند ما مذهبی ها ، افسرده و عقب افتاده ایم !
باید کمی رنگ را هم قاطی ماجرا کنم ، پس می رود از یک مزون لاکچریِ حجاب ، یک روسریِ گلدار قرمزِ خوش نقش و نگار می خرد .(چقدر این گل گلیهای قرمز را دوست دارم!)
.
نوبتی هم باشد نوبت عکاس داستان هست که بیاید و با هم بروند در پارکی جایی ، که شهدا هم نباشند که اگر بی حجابی عکس را دید ، نگوید همه اش غم !
نیمه صورت اش را رو به افق میگیرد ، پس زمینه را نیمه آسمان و نیمه درختان پارک قرار می دهد ، و چیک!
.
آن شب این عکس بیشتر از تمامِ پست ها ، مورد توجه قرار می گیرد و سیل لایک و کامنت روانه ی پستش می شود !
هم #سرخوش از تعاریف و هم ناخوش از انتقاد ها .
این را هم بگویم که کسی در کامنتش نوشته بود : خانم به فکر دلِ ما مذهبی هایی که امکان ازدواج نداریم ، نیستید؟
آن یکی هم نوشته : زیبایی برازنده ی شماست !
و باز هم عجب !
( حالا که کامنت ازدواجِ بنده خدایی را گفتم این را هم اضافه کنم که، چند وقت پیش ها بانو! ، #عاشق_شده_بود ، عاشقِ یک آدم خوش ریشِ انگشتر به دستِ نورانی ، آن هم در تاکسی! (باور می کنید؟) و آن #چند_لحظه_عاشقی را ، تبدیل به #رمان کرد که درچند قسمت منتشر شد !
جدیدا هم فکر کنم راهیان نور رفته اند ، چون دارد رمان #عاشقانه_با_خادم_ها را منتشر می کند!(پیشنهاد بنده :مسجد محل ، راهپیمایی۲۲ بهمن ، بسیج ، دانشگاه ، این ها هم میتواند خوراک خوبی برای رمان عاشقانه باشند ، عاشقی دراین نقاط را هم تست کنند)
یک اعترافی هم بکنم ، چند سال پیش یک رمان به همین سبک ها ، البته دونفره اش ها ! نوشته بودم برای خودم نه برای انتشار ، به یک دوست مجرد دادم تا بخواند ، بنده خدا درد عشقی کشید که مپرس ! من هم کلا پاک کردم قضیه را !( #عاشقانه_ها حتی اگر توهم باشند ، برای جار زدن #نیستن!) )
.
می بینید چه شد؟
از عکس در قطعه شهدا تا
جهنمِ پسندیده شدن..!
.
#ادامه دارد...
🌸
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیه ۹۹ سوره انعام
🌸 وَهُوَ الَّذِيٓ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَجَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ ۗ انْظُرُوٓا إِلَىٰ ثَمَرِهِٓ إِذَآ أَثْمَرَ وَيَنْعِهِٓ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكُمْ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
🍀 ترجمه: و او کسی است كه از آسمان آبی نازل کرد، پس به وسیله آن هر گونه گیاه را بیرون آوردیم، و از آن سبزه ها خارج كردیم، و از آن دانههای بر هم نشسته و چیده شده بیرون آوریم، و از شكوفه نخل خرما خوشه هایی نزدیک به هم (پدید آوردیم)، و باغ هایی از انگور و زیتون و انار که بعضی شبیه به هم و بعضی بی شباهت به هم پرورش دادیم؛ به میوه اش وقتی میوه دهد و به رسیدن و كامل شدنش با تأمّل بنگرید، مسلّماً در آن، نشانه هایی است برای قومی كه ایمان میآورند.
🌷 #أَنْزَلَ: نازل کرد، فرو فرستاد
🌷 #السَّمَآء: آسمان
🌷 #مَآء: آب
🌷 #نَبَات: گیاه، هر چه از زمین می روید
🌷 #خَضِرا: سبز
🌷 #مُتَرَاكِب: بعضی بالای بعضی
🌷 #نخل: درخت خرما
🌷 #طَلْعِ: به شکوفه، گل و میوه طلع گویند که از درخت ظاهر می شود
🌷 #قِنْوَان: خوشه
🌷 #دَانِيَة: نزدیک به هم
🌷 #جَنَّات: باغ ها
🌷 #أَعْنَاب: انگورها
🌷 #رمَّان: انار
🌷 #انْظُرُوٓا: با تأمل بنگرید
🌷 #ثَمَرِه: میوه
🌷 #يَنْعِه: ینع: رسیدن میوه
🌸 این آیه همانند سایر آیات سوره انعام در #مکه نازل شده است. در آغاز به يكى از مهم ترين و اساسى ترين نعمت هاى پروردگار كه مى توان آن را ريشه ساير نعمت ها دانست اشاره مى كند و آن پيدايش و رشد و نمو گياهان و درختان در پرتو آن است که مى فرمايد: «و هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً: و او کسی است که از آسمان آبی نازل کرد» اين كه مى گويد از طرف #آسمان به خاطر آن است كه تمام منابع آب روى زمين اعمّ از چشمه ها و نهرها و قنات ها و چاه هاى عميق به آب باران منتهى مى گردد لذا كمبود باران در همه آنها اثر مى گذارد و اگر خشكسالى ادامه يابد همگى خشک مى شوند.
🌸 سپس به اثر بارز نزول #باران اشاره نموده می فرماید: «فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ: پس به وسیله آن هرگونه گیاه را بیرون آوردیم» سپس به موارد مهمّى از گياهان و درختان كه به وسيله آب باران پرورش مىيابند اشاره می کند. مى فرمايد: «فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً: و از آن سبزه ها خارج کردیم و از آن دانه های بر هم نشسته و چیده شده بیرون آوریم» مانند خوشه گندم و ذرت «وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ: و از شکوفه نخل خرما خوشه هایی نزدیک به هم پدید آوردیم» «وَ جَنّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمّانَ: و باغ هایی از انگور و زیتون و انار »
🌸 سپس به يكى ديگر از شاهكارهاى #آفرينش در اين درختان اشاره كرده مى فرمايد: «مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ: بعضی شبیه به هم و بعضی بی شباهت به هم» دو درخت زيتون و انار از نظر شكل ظاهرى و ساختمان شاخه ها و برگها شباهت زيادى به هم دارند، در حالى كه از نظر #ميوه و طعم و خاصيّت آن بسيار با هم متفاوتند. به علاوه اين دو درخت گاهى درست در يک #زمين پرورش مى يابند و از يک #آب تعذیه می کنند. سپس از ميان تمام اعضاى پيكر درخت بحث را روى ميوه برده می فرماید: «انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ: به میوه اش وقتی #میوه دهد و به رسیدن و کامل شدنش با تأمل بنگرید، مسلما در آن، نشانه هایی است برای قومی که ایمان می آورند»
🌸 نحوه پيدايش ميوه ها به این صورت است که نطفههاى نر با وسايل مخصوصى وزش باد يا حشرات و مانند آنها از كيسه هاى مخصوص جدا مى شوند، و روى قسمت مادّگى #گياه قرار مى گيرند، پس از تركيب شدن با يكديگر، نخستين بذر تشكيل مى گردد، و در اطرافش انواع مواد غذايى همانند گوشتى آن را دربر مى گيرند. اين مواد غذايى از نظر ساختمان بسيار متنوّع و همچنين از نظر طعم و خواصّ غذايى و طبّى فوق العاده متفاوتند. هر يک از اين مراحل خود نشانه اى از عظمت و قدرت آفريننده است. ولى بايد توجّه داشت كه به تعبير #قرآن تنها افراد با ايمان، اين مسائل را مى بینند.
🔹 پیام های آیه ۹۹ سوره انعام 🔹
✅ مایه ی رویش همه ی گیاهان و نباتات، آب باران است.
✅ هم نزول #باران، هم رویاندن گیاه و میوه، کار خداست.
✅ رابطه #انسان با میوه ها فقط رابطه ی مادی و غذایی نباشد، بلکه رابطه ی فکری و توحیدی هم باشد.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیه ۱۴۱ سوره انعام
🌸 وَهُوَ الَّذِيٓ أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ ۚ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِٓ إِذَآ أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ ۖ وَلَا تُسْرِفُوٓا ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ
🍀 ترجمه: و او کسی است كه باغهایی بر داربست و باغهایی بدون داربست و نخل خرما، و كشتزار با محصولات گوناگون، و زیتون، و انار شبیه به هم و بی شباهت به هم را پدید آورد. از میوه های آنها هنگامی كه میوه داد بخورید، و حقِّ [الهیِ] آن را روز دروكردنش بپردازید، و اسراف نکنید، كه قطعاً خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد.
🌷 #أَنْشَأَ: پدید آورد
🌷 #جَنَّات: باغ های پر درخت وزمین های پوشیده از زراعت است.
🌷 #مَعْرُوشَات: جمع معروش است معروش درختی است که نیاز به داربست دارد.
🌷 #نخل: نخل خرما
🌷 #زرع: کشتزار
🌷 #مُخْتَلِفا: گوناگون
🌷 #أُكُلُهُ: خوراکی اش
🌷 #رمَّان: انار
🌷 #كُلُوا: بخورید
🌷 #ثَمَرِه: میوه اش
🌷 #يَوْم: روز
🌷 #حَصَاد: درو کردن
🌷 #لا_تُسْرِفُوا: اسراف نکنید
🌷 #لَا_يُحِبُّ: دوست ندارد
🌸 این آیه همانند سایر آیات سوره انعام در #مکه نازل شده است. در اين آيه به چند موضوع اشاره شده است كه هر كدام در حقيقت نتيجه ديگرى است. نخست مى فرمايد: «وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشات: و او کسی است که باغ هایی بر داربست و باغ هایی بدون داربست پدید آورد» سپس اشاره به دو قسمت از باغ ها و جنّات كرده، مى فرمايد: «وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ: ونخل خرما و کشتزار» بعد اضافه مى كند كه: «مُخْتَلِفاً أُكُلُه: خوراکی هایش گوناگون» يعنى با اين كه از یک #زمين مى رويند هر كدام طعم و عطر و خاصيّتى مخصوص به خود دارند، كه در ديگرى ديده نمى شود.
🌸 سپس اشاره به دو قسمت ديگر از ميوه هايى مى كند كه فوق العاده مفيد و داراى ارزش حياتى هستند، و مى گويد: «وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمّانَ: و #زیتون و #انار» انتخاب اين دو، ظاهراً به خاطر آن است كه اين دو درخت در عين اين كه از نظر ظاهر با هم شباهت دارند، از نظر #ميوه و خاصيّت غذايى بسيار با هم متفاوتند. لذا بلافاصله مى فرمايد: «مُتَشابِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ: شبیه به هم و بی شباهت» پس از ذكر اين نعمت هاى گوناگون پروردگار، مى فرمايد: «كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ: از میوه های آنها هنگامی که میوه داد بخورید و #حق_الهی آن را روز دروکردنش بپردازید» و در پايان، دستور مى دهد كه «وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ: و اسراف نکنید که قطعا #خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد»
🔹 پیام های آیه ۱۴۱ سوره انعام 🔹
✅ تنوع میوه ها و محصولات کشاورزی، آن هم از یک آب و خاک ، نشانه قدرت الهی است.
✅ #خداوند برای خود در محصولات حقی قرار داده است. آری نور و هوا، آب و خاک ، توان و نیرو و فکر و استعداد ،همه و همه از آن خداوند است و او بر همه حق دارد.
✅ #اسلام، دین اعتدال است، هم تحریم نابجا را ممنوع می کند و هم مصرف بی رویه را
✅ هنگام برداشت #محصول، به یاد محرومان باشیم.
✅ میوه نارس نخورید و میوه رسیده و تازه را مصرف کنید.
✅ #خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸