eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
26هزار عکس
17.2هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 🌕🌕 ✍در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و.. داشتیم. ☘ در پشت محل پایگاه، قبرستان شهرستان ما قرار داشت. ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم. ☘یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان بره و برگردد؟ ☘ گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم. ☘ صدای خس خسِ پای من بر روی برف از دور شنیده می‌شد. اواخر قبرستان که رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم... ☘ یک پیرمرد روحانی از سادات بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد. ☘فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند! می خواستم برگردم اما با خودم گفتم که اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند. ☘ برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم. ☘ تا این که بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود. تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم. پیرمرد رد پایم را در داخل برف گرفت و دنبال من آمد. ☘وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .ابتدا کردم اما بعد معذرت خواهی کردم و با بیرون رفت . حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم! ☘نمی دانید چه بود وقتی یا را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را کرده بودم از $درون_عذاب می کشیدم. ☘از طرفی در این مواقع از سمت چپ وزیدن می‌گرفت.طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن می شد. وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و گونه آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر نداشت. ☘ همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت. سپس به آن جوان گفت: من از این مرد نمیگذرم او مرا کرد و ترساند. من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در دارد می کند. ☘ جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شد فهمیدی که دارد قرآن می‌خواند چرا برنگشتی؟ دیگر حرفی برای گفتن نداشتم... ☘خلاصه پس از من، دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود... را دادم به و یک ...! ادامه دارد ...
🕊🥀••♧۰۰﷽۰۰♧••🥀🕊 🍀شرح زیارت جامعه ی کبیره قسمت هشتم اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَهلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ ✍شمع را ببین ، شب تا صبح می سوزه، آب میشه تا شما در تاریکی نباشید ، در روشنی باشید۰ 🕊🌸أهل بيت (ع) انسان هایی شمع صفت بودند مثل شمع می سوختند آب می شدند تا دیگران در روشنی باشند، در تاریکی و جهالت نباشند سید الشهدا (ع) چرا خودش را به آب و آتش زد لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ تا بندگان خدا رو از ظلمت نادانی نجات بده ☘◾️به همین خاطر ما بر این ها درود می فرستیم و می گیم: «السَّلامُ عَلَيكُم» آفرین بر شما، مرحبا بر شما، درود بر شما. چرا؟ چون به معنای واقعی کلمه انسان بودن. انسان کم مقامی نیست، کم منزلتی نیست، ما بی جا مصرفش می کنیم، ما به هرکسی می گیم انسان؛ ولی هر کسی انسان نیست. مگه هر فلزی طلا هست؟ هر فلزی که طلا نیست هر کسی هم انسان نیست. 🔸🔸قرآن را معرفی می کنه، یه سورة ای داره به نام «انسان»، اونجا نشون میده که انسان کی هست بعضی ها هستند که نسبت به ديگران غمناک نمیشن قرآن به اینا انسان نمیگه اینا حیوانند دو تا اسب ببین دارن میرن یکی زمین می خوره اون دیگری هیچ غمی نداره تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی ☘◾️بعضی ها هستند که واقعا به دیگران نه تنها نمیشن ، بلکه شاد هم میشن ، خوش حال هم میشن ، لذت می بره که ، رقیبش شکست بخوره یا ورشکست بشه ، کارش نگیره یا کارش خراب بشه، به اینا انسان نمیگن۰ اینا ز حیوان هم فروترند ، چون همون دوتا اسب وقتی یکی شون میفته اون دیگری رقص و پای کوبی نمی کنه ولی بعضی ها هستند که با غم دیگران غمناک میشن اینها هم انسان نیستند ولی از حیوان بالاترند 🕊🌸انسان در نگاه قرآن کسانی هستند که غم دیگران را به خود می خرند ، شادی خود را به دیگران میدن دیگران را برای خودشون می خوان و راحتی خودشون را برای دیگران اینه که اون ماجرای امیرالمؤمنین (ع) و اون و و را بیان می کنه که سفره ی خودشون را در اختیار اونا گذاشتن یعنی ۰۰۰۰۰۰ ◾️مامیتوانیم گرسنه بمانیم ▫️ولی نمی توانیم گرسنه ببینیم 📚استاد رنجبر @Emam_kh