🌼چرا انسانهای مومن وخوب بیشتر دچار مشکل و غم میشوند؟
✍خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و باران گرفتاری بر سرش فرود آرد و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید : لبیک بنده ی من ! بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانم، اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است
چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهدو او راغمگین سازد و به واسطه آن، متذکر گردد. مومن اگرمی دانست که پاداش مصائب و گرفتاری هایش چه اندازه است،آرزو میکرد با قیچی تکه تکه شود. هر اندازه که ایمان بنده افزون گردد، تنگ دستی اش بیشتر و زندگی اش سخت تر شود. خداوند عزوجل می فرماید اگر بنده مومن من دل آزرده نمی شد، سر انسان کافر را با دستمالی آهنین می بستم، تا هرگز دچار سردرد نشود.
💥با مروری بر مشکلات و مصایب اهل بیت، مخصوصا مصیبت عظمای امام حسین علیه السلام و اهل بیتش، احادیث بالا را بهتر درک میکنیم... زیرا که اگر دنیا محل عیش و راحتی و خوشگذرانی بود هیچکس لایقتر از محمد و آل مطهرش برای بهره بردن از این موهبت نبود....
هرکه در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش میدهند...
📚اصول کافی
.
.- جنگنرم مثلخمپاره۶۰میمونه،
نہصدادارہنہسوت...
فقط وقتی متوجہمیشیکہرفیقت
نہمسجدمیادنہهیئت!
#شهیدحجتاللہرحیمی🕊
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ این جنازه را دفن کنید
🔺 چرا هربار در بزنگاههای تاریخی، دولت تدبیر و امید طوری رفتار کرده که پالس ضعف و بیعرضگی به آمریکا و دنیا بدهد؟
🔺 مگر ندیدید وقتی با قدرت تمام گلوبال هاوک چند صد میلیون دلاری را زدیم، ترامپ تشکر کرد؟
🔹 پس چرا هنوز هم خیال میکنید سرخم کردن جلوی دشمن باعث پیروزی است؟
🔺 یک جو غیرت به خرج بدهید، این جنازه را دفن کنید!
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فرمانده سپاه پاسداران ظهر امروز:
اراده ما در عین الاسد ایجاد موازنه قدرت روانی بود؛ بهای خون حاج قاسممان درهم پیچیدن نسخه نظام سیاسی آمریکا است، نه زدن سربازها و سفرا
کاخ سفید را حسینیه حاج قاسم خواهیم کرد ...
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌷 آیه 135 سوره بقره
🌸 وَقَالُواْ كُونُواْ هُوداً أَوْ نَصَارا تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إبراهِيمَ حَنِيفاً وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
🍀ترجمه-گفتند: یهودى یا نصرانی شوید تا هدایت شوید،بگو:بلكه(پیروى از)آئین حقگراى ابراهیم(مایه هدایت است) و او ازمشركان نبود.
🌺 #یهودیان می گفتند یهودی شوید تا هدایت شوید #نصرانی ها هم می گفتند نصرانی شوید تا هدایت شود.كلمه «یهود» از «هود» به معناى بازگشت به خدا،گرفته شده است.در مجمع البحرین از #امام_صادق علیه السلام نقل شده است كه لقب یهود از آیه 156سوره اعراف اقتباس شده است، آنجا كه بنى اسرائیل به خدا گفتند:«انّا هُدنا الیك» و كلمه نصارا نیز از كلام حضرت عیسى علیه السلام گرفته شده است آنجا كه فرمود:«مَن انصارى الى اللّه»امّا كلمه «حنیف»از «حنف» به معناى در راه مستقیم آمدن است،همانگونه كه «جنف» به معناى در راه كج قرار گرفتن آمده است.
🌺در آیه 113 خواندیم كه یهودیان، نصارا را قبول نداشتند و نصارا نیز یهودیان را هیچ مى دانستند و هر یک خیال مى كرد كه تنها خودش بر #هدایت مى باشد.در حالى كه هر دو گروه دچار شک گردیده و از راه مستقیم منحرف شده اند و راه حقّ راه ابراهیم علیه السلام است كه هرگز دچار شکّ نگردید.امام صادق علیه السلام فرمودند:دین حنیف و حقگرا، همان گرایش به حقّ واسلام است.
🔹 پيام های آیه 135 سوره بقره 🔹
✅ #یهود و #نصارا بدون داشتن دلیل، هركدام هدایت را تنها در آئین خود مى دانند.
✅ نام و عنوان مهم نیست،ایمان وعمل اهمیّت دارد.یهودى یا نصرانى یک لقب بیش نیست،آنچه ارزشمند است،پیروی از پیامبران و توحید ویكتا پرستى است.
✅ #ابراهیم علیه السلام هیچ گاه از مشركان نبوده است،در حالى كه یهود و نصارا گرفتار شرک شده اند.
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 حساب متدیّنین، با مسئولین جمهوری اسلامی، واگذار به قیامت
🔥استاد آیت الله وفسی
@Emam_kh
‼️استفاده از نقرۀ آمیخته به طلا برای مرد
🔷س 5425: بنده انگشترهایی به مشتریان خود میفروشم که از ترکیب طلا و نقره ساخته شده است. با توجه به حرمت استفاده از انگشتر طلا برای آقایان، برای آنکه حرمت آن برطرف شود، حداکثر چند درصد انگشتر طلا باشد، استفادۀ از آن برای آقایان اشکال ندارد؟
✅ج: اگر طلای موجود در آن به قدری کم باشد که عرفا به آن انگشتر طلا نمی گویند، استفادۀ از آن برای مرد اشکال ندارد.
@Emam_kh
✨پسری به دنبال گمشده ها
ساعت ۱۰ شب بود، #سهیل بسیار ترسیده بود.
آرام و بی صدا از خانه فرار کرد؛ دوان دوان توی خیابان تاریک و خلوت میرفت. گویا آسمان هم به حال دل سهیل گریه میکرد. پنج سال پیش که او را در جلوی آپارتمان گداشتند باران می بارید و حال که او از آن خانه فرار میکرد هم داشت باران می بارید...
سهیل پنج ساله که جایی را بلد نبود او فقط داشت می دوید تا از ان خانه دور شود... همان طور که با سرعت میدوید چند دختر جوان خیابان گرد تا سهیل را دیدند به طرفش آمدند
سهیل خیلی ترسیده بود.
همان لحظه صدای آژیر ماشین پلیس از دور امد و دخترها فرار کردن و سهیل به راه خودش ادامه داد...
سهیل فقط میدوید انقدر رفت تا به سر بالایی دروازه قرآن رسید. به سمت کوه پشتی دروازه قرآن رفت ... او از ادم ها ترسیده بود فقط میخواست جایی برود که ادم ها انجا نباشند.
از کوه بالا رفت میانه های کوه به یک غاری رسید جلوی غار یک توله سگی خوابیده بود. سهیل با ترس از کنار توله سگ رد شد و وارد غار شد..
فردای آن روز سهیل از خواب بیدار شد. خیلی گرسنه بود. نمیدانست کجا برود و از کجا غذا تهیه کند بی پناه و بلاتکلیف بود...
از غار بیرون اومد، به سمت دروازه قرآن رفت... اما هیچ مغازه ایی در آن اطرف نبود. وارد خیابانی شد و به مغازه ایی رسید ، داخل رفت و گفت:
_آقا! آقا! میشه یه خوده غذا بدی بخورم گشنمه!!😭
_برو بیرون صبح اول صبحی هنوز دشت نکردم اومدی گدایی میکنی؟؟؟
سهیل با ناراحتی از مغازه بیرون رفت. گوشه ایی نشست و زانوی غم در بغل گرفت نمی دانست چه کند..
پیرمرد دکان دار که در آن طرف خیابان بود نیم ساعتی سهیل را زیر نظر گرفته بود، به طرفش رفت و سهیل را پیش خودش اورد.
_پسرم چرا این همه مدت ناراحت اونجا نشستی کو پس بابا مامانت؟
سهیل گریه می کرد. پیرمرد دلش سوخت و مقداری کیک و آبمیوه به او داد. سهیل انچنان گرسنه بود که کیک هارا به سرعت خورد. آن پیرمرد چن هزار تومان هم به سهیل داد...
سهیل از آن پیرمرد خداحافظی کرد و به سمت غارش برگشت. این بار علاوه بر توله سگ، بچه آهویی را دید. از شدت ذوق و خوشحالی فریادی کشید...
✨پسری به دنبال گمشده ها✨
سهیل قدری با بچه آهو و توله سگ بازی کرد و بعد به غارش رفت و انجا خوابید.
وقتی بیدار شد همه جا تاریک شده بود.
از غار بیرون آمد تا به دل شهر برود و خوراکی بخرد. قدری که رفت به یک ساندویچی رسید:
_آقا میشه یه غذا بهم بدی؟
_برو بچه اینجا واینستا!!
_آقا گشنمه
_اول پول بده تا بهت غذا بدم
سهیل توی جیبش دست کرد و پول هایی که آن پیرمرد به او داده بود را به آن مرد ساندویچ فروش داد.
یک ساندویچ خرید و باقی پولش را تحویل گرفت و برگشت. توی راه که بر میگشت، پیرمردی را دید که تعدادی نان گرفته و میرود به پیشش رفت وگفت:
_ آقا میشه یه نون بدی؟
_اره پسرم بفرما چن تا میخوای؟
_یکی
_بیا من دوتا نون بهت میدم چون مهمون دارم باید ببرم خونه وگرنه بیشتر بهت میدادم
سهیل نان رو از پیرمرد گرفت و داخل نایلون ساندویچش گذاشت و به غارش برگشت.
یکی از نان ها را جلوی توله سگ گذاشت و دیگری رو جلوی بچه آهو.
خودش هم از ساندویچش خورد.
همین که خواست بخوابد باران شروع به باریدن کرد صدای شرشر باران و رعد و برق پی در پی می آمد
✍نوشته محمدجواد
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh