eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
17.4هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 🏴 روایت کربلا | آمادگی قاسم‌بن‌الحسن برای شهادت در راه خدا ❣رهبر معظم انقلاب: 🏴در شب عاشورا، وقتی که امام حسین (علیه‌السّلام) فرمود که این حادثه اتّفاق خواهد افتاد و همه کشته خواهند شد و گفت شما بروید و اصحاب قبول نکردند که بروند، «قاسم‌بن‌الحسن» این نوجوان سیزده، چهارده‌ساله عرض کرد: عمو جان! آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟ امام حسین خواست که این نوجوان را آزمایش کند - به تعبیر ما - فرمود: عزیزم! کشته‌شدن در ذائقه تو چگونه است؟ گفت «احلی من العسل»؛ از عسل شیرین‌تر است. 💯💯 ببینید؛ این، آن جهت گیرىِ ارزشی در خاندان پیامبر (صلی‌الله علیه وآله وسلم) است. تربیت‌شده‌های اهل بیت(علیهم‌السلام) این‌گونه‌اند. @Emam_kh
🔴 نمی ارزد غربگرایی، مثل گیاه بی ریشه است. مُهره ها، تاریخ مصرف دارند. وقتی منقضی شد، آمریکا و انگلیس، پشت مزدوران خود را خالی و حتی قربانی شان می کنند. اشرف غنی در افغانستان -با همه لُغزخوانی هایش- آخرین سند این ادعاست. وطن فروشی، به حقارت آغاز و پایانش نمی ارزد. آنها که حقارت شخصیت دارند، این تحقیر را می خرند. ✍️ محمد_ایمانی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴درباره فضای مجازی با فرزندان خود شفاف صحبت کنید. 🔹با فرزندان خود صادقانه راجع به کسانی که با آنها در ارتباط هستند و چگونگی ارتباط‌شان صحبت کنید. 🔸اطمینان حاصل کنید که اهمیت و ارزش تعاملات دوستانه و حمایت گرانه را می‌فهمند و این‌که رفتارهای تبعیض‌آمیز و نامناسب هرگز قابل قبول نیستند. آنها را تشویق کنید که اگر هر یک از این رفتارها را تجربه کرده‌اند فوراً موضوع را با شما یا شخص بالغ و معتمدی درمیان بگذارند. 🔹 نسبت به حالات فرزندتان هنگام کار با اینترنت هشیار باشید که مثلاً آیا غمگین یا پنهان‌کار به نظر می‌رسد، یا اذیت و آزار اینترنتی را تجربه می‌کند. 🔸به همراه فرزند خود قوانینی وضع کنید که چگونه و چه زمانی می توانند از این وسایل استفاده کند. @Emam_kh
🍂🍁🍂🍁🍂 روزی روزگاری دروغ به حقیقت گفت: میل داری با هم به دریا برویم و شنا کنیم؟ حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول خورد. آن دو باهم به کنار ساحل رفتند وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباس هایش را در آورد دروغ حیله گر لباس های اورا پوشید و رفت... از آن روز همیشه حقیقت عریان و زشت است اما دروغ در لباس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان میشود 🍁🍂🍁🍂🍁
💢 سجده زیارت عاشورا 💠 سوال: اگر هنگام خواندن زیارت عاشورا، مُهر برای سجده پیدا نشود، چه باید کرد؟ ✍🏻 پاسخ: ❇️ به قصد رجا به هر صورت که می تواند، سجده کند. 🔸 نکته: قصد رجا یعنی: به امید ثواب کاری را انجام دادن. 💢 سایت آیت الله خامنه ای @Emam_kh
⚠️ تـــݪنگــر به دڪتر گفتم: هـمه داروهامـو میخــورم اما‌ نداره! گفت: سـر وقــت میخـــوری؟؟ تازه فهمیدم چرا تاثـیر نداره! @Emam_kh
🤍 💠‍ امام رضا عليه السلام ⬅️ عملى كه از انسان مورد محاسبه و بررسى قرار مى گیرد است، چنانچه صحیح و مقبول واقع شود، بقیه اعمال و عبادات نیز قبول مى گردد وگرنه مردود خواهد شد.🌹 📚‍ مستدرک الوسائل ج3 ،ص25 @Emam_kh
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ⭕️ ⭕️ 👈قسمت 2️⃣1️⃣ فصل چهارم12 جعفر اسم پسر اولم را مهران گذاشت؛ او به اسم ها ی ایرانی و فارسی خیلی علاقه داشت. مادرم که طبع جعفر را میدانست، اسم پسر دومم را مهرداد گذاشت تا دامادش هم از این انتخاب راضی باشد.جعفر اسم بچه ی سوم را مهری گذاشت و اسم بچه ی چهارم را مادرم مینا گذاشت.بچه ی پنجم را جعفر، شهلا نام گذاشت و مادرم نام بچه ی ششم را میترا گذاشت. من هم نه خوب می گفتم و نه بد. دخالتی نمیکردم. وقتی میدیدم جعفر و مادرم راضی و خوشحال هستند، برایم کافی بود. مادرم نام میترا برای دخترم گذاشت، اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرم گفت: مادربزرگ، این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر درآن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشتید، چه جوابی می دهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد. من میخواهم مثل زینب(ع) باشم. میترا تانها اولاد من بود که اسم خودش را عوض کرد و همه ی ما را هم وادار کرد که به جای میترا به او زینب بگوییم. برای همین، من نمی توانم حتی از بچگی هایش هم که حرف میزنم به او میترا بگویم. برای من مثل این است که از اول، اسمش زینب بوده است. زینب که به دنیا آمد، بابایم هنوز زنده بود و من سایه ی سر داشتم. در همه ی سال هایی که در آبادان زندگی کردم. نابابایی ام مثل پدر، و حتی بهتر، به من و بچه هایم رسیدگی میکرد. او مرد مهربان و خدا ترسی بود ومن واقعا دوستش داشتم. بعد از ازدواجم هر وقت به خانه ی مادرم می رفتم، بابایم به مادرم می گفت: کبری در خانه ی شوهرش مجبور استهرچه هست بخورد، اما اینجا که می آید تو برایش کباب درست کن تا بخورد و قوت بگیرد. دور خانه های شرکتی، شمشادهای سبز و بلندی بود.بابایم هروقت که به خانه ی ما می آمد، در میزد و پشت شمشادها قایم می شد. در را که باز می کردیم، می خندید و از پشت شمشادها در می آمد. همیشه پول خرد در جیب هایش داشت و آن ها رامثل نذری به دخترها میداد. بابایم که امید زندگی و تکیه گاه من بود، یک سال بعد از تولد زینب از دنیا رفت. ادامه دارد ،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا