فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاملان از بین رفتن ۶۰ تُـن ذخیره طلای کشور و ۱۸ میلیارد دلار را محاکمه کنید!
پینوشت به: ریاست محترم قوه قضائیه
#محاکمه_روحانی
🚨 ستاد مردمی محاکمه حسن روحانی
http://asle90.24on.ir
@Emam_kh
14.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان تکان دهنده ذاکر اهل بیت حاج مهدی رسولی در مورد بحران جمعیت شیعه.
@Emam_kh
‼️ فاصله بین زن و مرد در نماز
🔷 بنابر احتیاط واجب باید میان زن و مرد در حال نماز (در غیر مسجد الحرام)، حداقل یک وجب فاصله باشد و در این صورت اگر زن و مرد محاذی (برابر) یکدیگر بایستند یا زن جلوتر از مرد بایستد، نماز هر دو صحیح است و فرقی نمی کند که زن و مرد، محرم یا نامحرم باشند.
✅ منبع: رساله نماز و روزه مسأله ١١٢
@Emam_kh
تلنگر
✴️ سیم خاردارِ نفس می دونی یعنی چی⁉️
یعنی :
👈🏻واردِ هر کانالی نشیم🚫
👈🏻واردِ هر گروهی نشیم🚫
👈🏻واردِ هر پیوی ای نشیم🚫
👈🏻واردِ هر بحثی نشیم🚫
و در یک جمله
☘ هر فضایی که از خدا دور مون کنه 😓
🖐🏻 آره! تو فضای مجازی هم می تونیم جلو نفسمون رو بگیریم!!
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
@Emam_kh
🌷 " اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا ... "
#حاج_قاسم
#رفیق_خوشبخت_ما
-أللّٰهـُمَّعَجـِّللِوَلیِڪَالفــَرَج ؛🌱'
🇮🇷@Emam_kh
خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چالهای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله ی ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگماردهاند؟»گفت:....
میدانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.»خواستم بپرسم: «اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند...» نپرسیده گفت: گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی پایش کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم!
عبیدزاکانی
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت صدوچهلویکم
بعدنم میشه دوباره...
خودش را سرگرم ناخن هایش کرد...
و من همانطور مات نگاهش میکردم...
خندید و بشکنی رو به روي صورتم زد...
- حالام پاشو کمک کن حاضر شم بریم بیرون...
ببینیم چی میتونیم بخریم واسه این جشن...
و من با هم متعجب نگاهش میکردم...
چه راحت حرفش را زد و آب پاکی را روي دستم ریخت...
و حاال هم چقدر قشنگ حرف را عوض کرد...
ضربه اي به بازویم زد...
- با توام دختر پاشو...
تکانی به خودم دادم از جا بلند شدم...
بی آنکه اشاره اي به حرف هایی که میانمان زده شد اشاره اي بکنم...
خودم حاضر شدم هدي را هم حاضر کردم...
کمی سخت بود جا به جا کردن صندلی هدي...
اما به لذت با او بودن که نمی چربید...
با هم راهی پاساژ شدیم...
حرف میزدیم و میخندیدیم...
مطمئنا هر کس مارا می دید حتی فکرش را هم نمی کرد ما روزي هووي هم بوده ایم...
همانطور که بستنی مان را میخوردیم و قدم میزدیم...
به ویترین مغازه ها هم نگاهی می انداختیم...
که هدي گفت...
- محیا ببین اون لباسه چه شیکه...
نگاهی کردم به لباس بلند دکلته اي که تا زانو چاك داشت...
و قرمز خوشرنگش بدجوري تو چشم میزد...
- مسخره نشو هدي ...
من اینو روم نمیشه نگاه کنم،چه برسه به این که بپوشمش...
- حرف نزن بابا...
بریم ببینم چی داره...
و خدا می داند چطور با آن لباس کذایی مرا بزور داخل پرو کرد...
به تن کردم و خودم خیره ي خودم شده بودم ..عجیب تضاد رنگ قرمز با پوست سفیدم به چشم
میزد و زیبا بود...
اما لختی بودنش کمی اذیت میکرد...
ولی انگار از دوخت زیباي لباس هم نمیشد گذشت...
هدي در زد و الي در را باز کرد...
همانطور خیره خیره نگاهم میکرد...
لب زدم...
- خوبه؟!...
خوبه؟!...
عالیه دختر...
سري تکان دادم و بیرون آمدم...
هدي هم لباس گلبهی رنگ گشادي را انتخاب کرده بود...
که حتی پروش هم نکرد...
اما آن هم بسیار زیبا بود...
از مغازه که بیرون آمدیم رو به من کرد...
رو به من کرد...
- عجب پوستی داري دختر...
همینکه من چشم امیرعباسو پر نمیکنم...
پس بگو از کجا آب میخوره...
چپکی نگاهش کردم...
شوخی میکرد و خودش هم میخندید...
منهم به خنده انداخت...
وقتی لباسم را جلوي زن عموها و عمه و مادر پوشیدم هم...
همه نظر مثبت داشتند...
و عمه به نگار گفت تا برایم اسپند دود کند...
و گفتم به همه سلیقه هدي بود...
مادر هم که اخم کرده بود وگله میکرد از لختی بودن لباس...
که عمه گفت...
- مژگان جان تلخی نکن دیگه...
بچم تو ذوقش میخوره...
مجلس که زنونست...
مادر سري تکان داد...
- چی بگم مرجان...
آخه درسته دختره تازه مطلقه شده همچین لباسی بپوشه، مردم چی میگن...
کمی دلم شکست از حرف مادر...
که به حرف مردم بیشتراز من و خوشحالیم دل میداد...
اخمی به چهره نشاندم...
ساحل دنبال حرف مادرش را گرفت...
- راست میگه مامانم زن دایی به کسی چه آخه...
مادر سري تکان داد...
- وااالله چی بگم...
از خوشگلیت که هزار برابر شده میترسم چشم بخوري مادر...
خندیدم...
و من چقدر دلم تنگ شده بود براي این دور هم جمع شدن هاي بی غم زنانه ي مان...
غم که بود...
اما انگار فراموش کرده بودیم همه...
ادامع دارد...
💖 🧚♀●◐○❀
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت43 (10)
🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران)
🔻 و مسأله دیگر اینکه خداوند جهاد را واجب کرده برای چه ؟ در حکمت ۲۵۲ درباره فلسفه جهاد حضرت می فرمایند : « فَرَضَ اللَّه الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ » ؛
خدا جهاد را واجب کرد تا اسلام عزیز و نفوذ ناپذیر و شکست ناپذیر باشد.
🔸مطلب سوم درباره جهاد، بحثِ اسوه های جهاد است؛ مولا علیه (علیه السلام) در خطبه ۱۱۶ ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) را اسوه جهاد معرفی می کنند و می فرمایند: «جَاهَدَ (نبی) فِي اللهِ أَعْدَاءَهُ غَيْرَ وَاهِنٍ وَ لَا مُعَذِّرٍ» ؛ " پیامبر خدا در راه خدا جهاد کرد، با دشمنان خدا بدونِ آنکه بترسد، سستی نشان بدهد و یا عذری بی جا درباره جهاد بیاورد. "
یکی از اسوه ها همین خباب بن ارت است که مولا می فرمایند: «یرحمُ الله خباب بن الارت عاشَ مجاهِداً»
🔻سوم شهدا هستند، مولا علی وقتی از جفای یاران شان به ستوه می آیند، در بند دوم خطبه ۱۲۱، درباره شهدا می فرمایند: «أین القوم الذین هیجوا الی الجهاد فولهوا و له اللقاح الی اولادها» ؛ «کجایند آن مردانی که هر وقت به جهاد برانگیخته می شدند، مانند شوق شتر به فرزندانش به سوی جهاد می آمدند.»
🔻آخرین نکته هم درباره جهاد، یک نکته تربیتی است که در حکمت۴۷۴ نهج البلاغه است و آن نکته این است که اجر مجاهد در راه خدا، از پاداش آن کس که در برابر گناه عفت می ورزد بیشتر نیست؛ می فرمایند:
«مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِيدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَكَادَ الْعَفِيفُ أَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ» ؛
" پاداشِ مجاهدِ شهيد در راه خدا، بزرگ تر از پاداش عفيفِ پاكدامنی نيست كه قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی گردد. همانا نزدیک بود عفيفِ پاكدامن، فرشته ای از فرشته ها باشد. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
💢پیشرفت همراه با معنویت
🔻مقام معظم رهبری مدظلّه العالی: امروز در دنیا کشورهای توسعه یافته بسیارند، اما در آن ها عدالت وجود ندارد؛ این ها الگوی نظام جمهوری اسلامی نیستند. الگوی نظام جمهوری اسلامی، الگوی اسلامی است؛ یعنی الگوی پیشرفت و توسعه و رفاه، همراه با عدالت و برادری و محبت و عطوفت بین قشرها و پر شدن شکاف بین فقیر و غنی در جامعه.
پیشرفت جامعه به این شکل که با معنویت همراه است، مورد نظر اسلام است.
📚١٣۸۴/۰۲/۱۸
@Emam_kh