eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
17.4هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان قسمت صدوپنجاهوششم بیا من آماده میکنم... سعی کردم اصاا به روي خودم نیاوردم... مسئله اي نبود که من بخواهم حتی راجع بهش حرفی بزنم...دعواي شوهر سابقم با زنش اصال نمی توانست برایم جالب باشد... زنی که برایم عزیز بود... و شوهرسابقی که برایش جان میدادم هنوز... صبحانه را حاضر کردم... جو سنگینی بود... همه را صدا زدم... و به جز مادر و عمه همه سر میز آمدند... زن عمو پروانه شروع به تشکر کرد... و عمو سعید هم براي عوض کردن جو گفت... - ببین گیسو کمند ما چه کرده... لبخندي زدم... دهان باز کردم تا ممنونی بگویم... که امیرعباس که در چهار چوب در آشپزخانه بود ... دهان نیمه بازم را بست با حضورش... نعیم گفت... - به پس دختر عموي گیسو کمندم داشتیم من بی خبر بودم... جو کمی سبک شده بود انگار همه لبخندي روي لبشان آمد... البته قطعا امیرعباس هنوز وارد آشپزخانه نشده بود... قدم که داخل گذاشت همه لبخند ها هم جمع شد... سالمی کرد و پشت میز نشست... انگار نه که عاشورایی به پا بود باالا تا همین چند دقیقه پیش... عادي بود البته غیر از رنگ خون چشمانش ،انگار عادي بود... چاي را جلویش گذاشتم... صبـــح شـــد... نگاه تندي حواله ام کرد و ممنونی گفت... که انگار از صدتا فحش برایم بدتر بود... منهم با این که دردلم غوغا بود شانه اي بی تفاوت باالا انداختم... رفتم چاي دیگري براي خودم ریختم... و پشت میزنشستم... که همزمان شد با بلند شدن او از سر میز... چایش را برداشت و بیرون از آشپزخانه رفت... سرم را کمی خاراندم و مشغول شدم... در فکر بودم که بعد از صبحانه زنگی به مینا بزنم و احوالش را بپرسم... رو به ساحل کردم... -ساحل میاي بریم بیرون... لقمه اش را فرو داد... و اشاره زد به بیرون ... - وضعیت و که میبینی کجا بیام... از طرفی محسن پادگانه گوشی نداره که زنگ بزنم بهش بگم... لب فشردم و زیر لب شوهر زلیلی نثارش کردم... لقمه ي آخر را در دهانم گذاشتم و لیوانم را آب زدم و سر جایش قرار دادم... به سمت اتاقم رفتم و ساحل هم پشت سرم آمد... از پله ها که بالا رفتیم... پشت من داخل اتاق آمد و در را بست... خنده اي کرد... - نگاش کن حالا چه قیافه ایم گرفته واسه من... چشم غره اي رفتم و ایشی گفتم... - مگه تو الان نباید پیش عمه باشی... پاشو برو پیشش دلداریش بده... ناسالمتی دخترشی بی بخار... با امیرعباس رفتن پیش آقاجون مگه ندیدي؟!... لبهایم را کمی جلو دادم و گفتم... - نه... تو که نمیاي بزار برم یه سر به هدي بزنم... و در آخر اضافه کردم... - خاك تو سر شوهر ذلیلت... خنده اي کرد... - خوبه من شوهر ذلیلم... والا تو که عین چی هنوز از شوهر سابقت حساب میبري... و بی اجازش آبم نمیخوري چی میگی؟!... چشم غره اي رفتم و موبایلم را از جیبم در آوردم و شماره ي مینا را گرفتم... الو،سلام چطوري مینا؟!... به خانم ستاره ي سهیل از اینورا؟!... - حرف نزن بابا دلم برات تنگ شده... از طرفیم نمی خوام خونه باشم... میاي بریم یه دور بزنیم... حاضر باش یه ساعت دیگه اونجام... - باشه بیا پس... زبونی براي ساحل در آوردم... - من برم پیش هدي حالا که داداش جونت نیست... ساحلم باشه اي گفت و خودش را روي تختم ولو کرد و موبایل به دست شد... به سمت اتاق هدي رفتم و در زدم... ادامه دارد... 💖 🧚‍♀●◐○❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹معیار صداقت و شجاعت و عفّت 💠 در حکمت ۴۷ نهج البلاغه، امیرالمؤمنین (علیه السلام) اقدام به بیان حقیقتی کردند که سالهای سال است اندیشمندان جهان، مخصوصاً انسان شناس ها و روان شناس ها در پاسخش ماندند و آن عبارت است از شاخص دادن برای کمّی سازی یا کیفی سازی صفات انسانی. یکی از مشکلاتی که امروز هنوز هم در فضای علم باقی است، این است که ما صفات اخلاقی و ارزشی را بیان می کنیم، اما میزان و شاخص و معیاری برای اندازه گیری آن نداریم. 🔰 حضرت علی (علیه السلام) در جای جای نهج البلاغه، هزار و چهارصد سال قبل این مشکل را به راحتی حل کردند. 🔻 از جمله در حکمت ۴۷ ؛ مولا علی (علیه السلام) ارزش انسان، میزان صداقت انسان، میزان شجاعت انسان و میزان عفّت انسان ها را با شاخص هایی بسیار دقیق و کوتاه و روشن تبیین می فرمایند؛ می فرمایند: ارزش هر انسانی به مقدار همّتی است که دارد (یعنی باید ببینیم برای چه چیزی همه هم و غمش را متمرکز کرده تا به آن برسد؛ همان هدف و همان مایهٔ همت تعیین کننده ارزش یک انسان است.)، ارزش صداقت هر انسانی به اندازه جوانمردی و مروّت اوست، شجاعت هر انسانی به اندازه احساس ننگی است که از آثار و عواقب ترس دارد (یعنی وقتی می فهمد که در مقابل شجاعت، ترس بی جاست و ترس انسان را محروم می کند، انسان را خوار و ذلیل می کند، انسان را اسیر و تسلیم می کند، به هر مقداری که خفّت و خواری و ننگ این اسارت از ترس را درک کند، شجاعتش در او بیشتر است.) 🔻و آخری هم اینکه، چه مقدار انسانها عفّت دارند؟ حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: همان قدری که غیرت دارند. پس هر چه انسان با غیرت تر می شود نسبت به ناموس خودش، نسبت به میهن خودش، با عفت تر می شود. لذا حضرت در همین حکمت های نهج البلاغه ( حکمت ۳۰۵ ) فرمودند: « مَا زَنَى غَيُورٌ قَطُّ » "هیچ وقت انسان با غیرت زنا نمی کند." 🔻و در مورد مباحث دیگر هم مثل همّت و صداقت و شجاعت و غیره هم نکات بسیار زیادی در نهج البلاغه هست که ان شاءالله در بخش های بعدی تقدیم خواهد شد. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🔴 لیبرالیسم به آخر خط رسیده است نتیجه نهادینه شدن ارزش های اومانیسم و لیبرالیسم را به خوبی می توانید در مشاهده کنید. 🔹فردگرایی و اصالت لذت و اصالت سود عاقبتش می شود فرار یک‌ و نیم میلیون اوکراینی پس از حمله روسیه تا جایی که حکومت اوکراین خروج مردان از کشور را ممنوع کرده است. 🔺این را مقایسه کنید با ایران که نه تنها جنگ هشت ساله تحمیلی از سوی تمام دنیا را با داوطلبین شهادت طلب مردمی ، به دفاعی مقدس تبدیل کرد بلکه ۳۰ سال بعد نیز همه شاهد بودیم که بسیاری از جوانان برای اعزام به جبهه هایی بسیار دور از وطن ، جهت دفاع از ارزش ها و مردم مظلوم کشوری دیگر التماس می کردند ... مکتب نهایی و نجات بخش جهان ، اسلام ناب محمدی است. شک نکنید. ✍ قاسم_اکبری @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ این فیلم سخنرانی حاج قاسم با اینکه کمتر از دو دقیقه است ولی به اندازه ماه ها حضور مستمر در کلاس های تخصصی تاریخ معاصر، جامعه شناسی و... درس و نکته دارد. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍵دمنوش مناسب برای ‌بی‌_خوابی 🔹افرادی که دچار بی‌خوابی و وسواس فکر هستند برای رهایی از این عارضه می‌توانند از دم نوش ترکیبی اسطوخودوس، بهار نارنج و گل همیشه بهار، سنبل الطیب و پنیرک که طبعی گرم دارند، استفاده کنند، این دمنوش تقویت کننده و آرامش بخش نیز هست. ☘🍁☘🍁☘🍁☘
مدل مناسب ،شالگردن ،پتو،تاپ......می باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا