🍃این را هرگز فراموش نکنید؛
تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمیشود.
🌸شهید ابراهیم هادی
@Emam_kh
✳️ خط انقلابی، اصلاحطلبان و رسانه
🔹 جریان اصلاحات از ابتدای تشکیل تا به امروز یک جریان رسانه باز ( ژورنالیست) بوده و همه هنر آن، بازی کردن با افکار عمومی و بازی دادن ذهن مخاطبان است. چهره های شاخص این جریان هم افرادی رسانه ای بوده و از مجرای مطبوعات و رسانه به عالم رقابتهای سیاسی و جناحی وارد شده اند. افرادی مانند: خاتمی ( روزنامه کیهان) ، موسوی خوئینی ها (روزنامه سلام) ، میرحسین موسوی (روزنامه جمهوری اسلامی)، ابطحی ( رادیو)، شمس الواعظین ( کیهان فرهنگی)، عطریانفر ( روزنامه همشهری) و بسیاری دیگر از چهره های شاخص این جریان.
🔹و به همین دلیل این جریان عمده نیروهای خود را در عرصههای هنری و رسانه ای یافته و پرورش داده است. اما از طرف دیگر در حوزه های اجرایی و عمرانی و جهادی دست این جریان از داشتن چهره هایی شاخص خالی است و شاید تنها چهره این جریان که صبغه و سابقه اجرایی و عمرانی دارد «کرباسچی» باشد ( که در مقایسه با «قالیباف» نیرویی متوسط به حساب می آید. چون فعالیتهای کرباسچی در شهرداری تهران قابل مقایسه با اقدامات قالیباف نیست). چرایی «در گل ماندن» اصلاحطلبان در اداره شهرداری تهران در ۵ سال اخیر و مردودی دولتهای خاتمی و روحانی در حوزه های عمرانی و اقتصادی هم ریشه در همین مسئله دارد.
✳️ جریان اصلاحات زبانی دراز و قدرتمند و دستانی کوتاه و ضعیف دارد. اهل عمل نیست اما در ساحت جنگ روانی و بازی دادن افکار عمومی استاد است. این جریان همیشه حسرت داشتن نیروهایی مانند قالیباف، رستم قاسمی، سعید محمد، علی نیکزاد و خیل بچه های مخلص جهادی را خورده و هیچگاه در سطح محسن رضایی مدیری راهبردی و قدرتمند را نداشته است( و طبیعی است که هیچ یک از چهره های این جناح در موضوع شناخت اندیشه انقلاب اسلامی به گرد پای سعید جلیلی هم نرسند).
▪️و به احتمال زیاد، اگر نجفی « قاتل» از آب درنمی آمد امروز نامزد اصلی اصلاحات برای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو بود.
✳️ ضعف اصلی نیروهای انقلابی در عرصه رسانه و ارتباط با افکار عمومی است در حالی که اصلاح طلبان در طول ٣ دهه اخیر، نان تسلط خود بر افکار عمومی را خورده و به قدرت رسیده اند و ناتوانی و عجز خود در خدمت به مردم و مدیریت امور اجرایی و عمرانی را با بهانه هایی مانند «نداشتن اختیار» و دخالت «دولت تفنگ بدست» و..... توجیه کرده اند.
❇️ جریان انقلابی در انتخابات پیش رو باید قدر نیروها و توانمندیهای خود در عرصه های مدیریتی و جهادی را بداند و به جای دعواهای مخرب درونی و خودزنی های جاهلانه، به فکر یافتن روشهای برقراری ارتباط با مردم و بکارگیری رسانه باشد تا جامعه برای چندمین بار در چاه « جریان علیل ولی زبان باز اصلاحات» سقوط نکند.
❇️ و البته که در میان جریان انقلابی، نیروهای متفکر و آگاه به ساحت رسانه وجود دارد به شرط آن که چهره های جریان انقلابی، اطراف خود را از فرصت طلبان بی ریشه و متملق و جویندگان پول و قدرت، پاکسازی کرده و «تلخی رفتار صادقانه را به شیرینی برخورد منافقانه» ترجیح بدهند.
✍دکتر کوشکی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 #آقا 🔴 #بانو👇🏻
📍با بدنتان به صحبتهای همسر محترم گوش فرا دهید!
💬گوش دادن با بدن
♦️این یک تمرین برای تقویت ارتباط با همسر است.
بدن شما با انتقال این پیام که شما دارید گوش می دهید، می تواند همسرتان را به صحبت کردن ترغیب نماید. دفعه بعد که همسرتان شروع به صحبت کردن با شما می کند، این روش های ساده را دنبال کنید:
📌👈1. تماس چشمی خود را حفظ کنید.
📌👈2. نزدیکتر بنشینید یا کمی به جلو خم شوید.
📌👈3. سرتان را تکان دهید یا به طور متناوب کلمات «بله» یا «آهان» را بگویید.
📌👈4. برای همدلی با آنچه گفته می شود، لبخند بزنید یا اخم کنید.
📌👈5. در وضعیت راحتی قرار بگیرید، رو در روی همسرتان بنشینید، بازوهای خود را به حالت باز نگه دارید.
📌👈6. فعالانه از عوامل حواس پرتی دوری کنید. تلویزیون را خاموش کنید، مجلّه یا روزنامه را کنار بگذارید و غیره.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آیه 74 سوره آل عمران
🌸 يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَآءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
🍀 ترجمه: (خداوند) هر كه را بخواهد به رحمت خودش اختصاص دهد و خداوند صاحب فضل بزرگ است.
🌷 #یختص: اختصاص دهد
🌷 #برحمته: به رحمت خودش
🌷 #یشآء: بخواهد
🌷 #ذو_الفضل: صاحب فضل
🌷 #العظيم: بزرگ
🌸 این آیه، تصوّر غلط یهود را كه خداوند هیچ قومى را مانند یهود مورد لطف خویش قرار نمى دهد، نفى كرده و #خداوند بهتر مى داند چه كسى را عهده دار رسالت خویش بگرداند. او در میان بندگانش لایق ترین فرد را انتخاب نموده و مورد لطف خاص خویش قرار مى دهد. خداوند، هم لطفش توسعه دارد و هم حكمتش انتخابگر است. بنابراین اگر فضل و موهبت الهی شامل بعضی می شود نه بعضی دیگر به خاطر محدود بودن آن نیست بلکه به خاطر شایستگی هاست.
🌸 آیات قبلی که از آیات اعجاز آمیز #قرآن بوده و اسرار و توطئه های یهود و دشمنان اسلام را آشکار نمود، امروز هم به مسلمانان در برابر این جریان هشدار می دهد، زیرا در عصر ما نیز وسایل تبلیغاتی #دشمن که از مجهزترین وسایل تبلیغاتی جهان است در این جهت به کار گرفته شده که عقاید اسلامی را در افکار مسلمین مخصوصا نسل جوان ویران سازند آنها در این راه از هر وسیله و هر کسی در لباس های دانشمند، خاورشناس، سیاستمدار، روزنامه نگار و حتی هنرمندان و... استفاده می کنند و هدف آنها ویرانی افکار مسلمانان و بی علاقه ساختن جوانان نسبت به مفاخر دینشان است.
🔹 پیام های آیه74سوره آل عمران🔹
✅ #خداوند بهتر می داند که رحمت خودش را به چه کسی اختصاص دهد.
✅ #فضل و رحمت الهی شامل افراد شایسته می شود.
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🔰 سخننگاشت | توصیه کلیدی رهبرانقلاب؛
▪️باتوجه به معانی، قرآن را تلاوت کنید
🔺️ حضرت آیتالله خامنهای: به معنا توجّه کنید؛ اگر مثلاً یک بخشی از قرآن را در یک محفلی میخواهید تلاوت بکنید، این را در ذهنتان قبلاً آماده کنید... خوشبختانه بسیاری از تلاوتگران ما درک میکنند معانی قرآن را و احتیاجی به ترجمه ندارند، لکن اگر احتیاج به ترجمه بود، احتیاج به تفسیر بود، مراجعه بشود و با توجّه کامل، با تذکّر کامل انجام بگیرد. ۴۰۰/۱/۲۵
🌒 #بهار_قرآن
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌸 شرح دعاهای هر روز ماه مبارک رمضان
🌸 عای_روز_هشتم
🌙 ماه_مبارک_رمضان
🌸 اللهم ارزقنی فیه رحمة الایتام و اطعام الطعام و افشآء السلام و صحبة الکرام بطولک یا ملجأ الأملین
1⃣ اللهم ارزقنی فیه رحمة الایتام
🌷 #اللهم:خدایا
🌷 #ارزقنی فیه:روزی ام ده در این ماه
🌷 #رحمة:مهرورزی
🌷 #الایتام:یتیمان
🔴 خدایا در این ماه مهرورزی نسبت به یتیمان را روزی ام گردان. اگر قلب ما از گناهان کدر و سیاه شود و زنگ بزند، از چه دارویی می توان برای رفع آن استفاده کرد برای این کار باید سحرها قرآن خواند تا قلب را دوباره روشن و پاک کنیم همچنین جان انسان را استغفار سحر جلا می دهد و می توان با یتیم نوازی قلب را جلا داد. ترحم و محبت به یتیمان یکی از دستورات بزرگ اسلام است که بر مسلمانان واجب است. یتیم به کسی گویند که در ظاهر سر پناه و سرپرستی برای خود نداشته باشد به طوری که فقط خداوند حامی و سر پناه او باشد.پس از خداوند می خواهیم که ما را یاری کند تا بتوانیم به یتیمان مهرورزی کنیم. چه از لحاظ عاطفی چه از لحاظ مالی. برای مثال دست کشیدن بر سر یتیم و مشکلات مالی آنها را برطرف کنیم.
2⃣ و اطعام الطعام
🌷 #و_اطعام:خوراندن،غذا دادن
🌷 #طعام:طعام و غذا
🔴 خدایا روزی ام کن که من اطعام طعام کنم و افطاری دهم. در ماه مبارک رمضان یکی از چیزهایی که بسیار اهمیت دارد اطعام کردن فقیران و مستمندان در راه رضای خداوند است که پاداش و منزلت بسیار بالایی دارد. پیامبر گرامی اسلام در خطبه شعبانیه در ارتباط پاداش افطاری دادن به روزه داران در ماه رمضان فرمودند:هر که در این ماه مبارک ، روزه داری را طعام و افطاری دهد ، روز قیامت که قدم ها بر صراط می لغزد قدم او نخواهد لغزید. در این هنگام یکی از مسلمانان سؤال کرد:یا رسول الله اگر چنانچه کسی این توانایی را نداشته باشد که دیگران را مهمان کند و به آنان طعام دهد چه کند؟حتی اگر می تواند به نصف خرما یا جرعه آبی دیگران را مهمان کند ، برای دوری از آتش جهنم انجام دهد.
3⃣ و افشآء السلام
🌷 #و_افشآء:و آشکار کردن
🌷 #السلام:سلام
🔴 خدایا روزی ام کن آشکارا سلام کنم. بعضی ها با صدای بلند پیش دستی می کنند. البته سلام کردن مستحب است و جواب سلام دادن واجب است. سلام یکی از اسمای حسنای خداوند است. یعنی خداوند به انسان سلامتی و امنیت و آرامش می دهد و در واقع در فرهنگ اسلامی وقتی می گوییم سلام یعنی در واقع خدا را صدا می زنیم. کلمه سلام بیشتر از ۴۰ مرتبه در قرآن کریم آمده است. امام محمد باقر علیه السلام فرمودند:خداوند آشکارا سلام کردن را دوست دارد.
4⃣ و صحبة الکرام:
🌷 #و_صحبة:و همنشینی
🌷 #الکرام:افراد بخشنده
🔴 خدایا توفیق بده در ماه مبارک رمضان با افراد کریم و عالم و دانا و متدین همنشین شوم. منظور از صحبة الکرام هم کلام شدن با اهل بخشش است. همنشینی با دیگران موجب انتقال خصوصیات دیگران به انسان می شود. اگر رفیق خوب انتخاب کردیم ویژگی های او در ما اثر می کند و اگر رفیق بد هم انتخاب کردیم ویژگی های او در ما اثر می کند.
5⃣ بطولک یا ملجأ الأملین
🌷 #بطولک:به حق انعامت
🌷 #یا_ملجأ:ای پناه
🌷 #الأملین:آرزومندان
🔴 خدایا به حق نعمت هایی که به ما دادی این دعاها را درباره ما مستجاب کن ای کسی که پناه آرزومندان هستی.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
⁉️ آیا تزریق سرم و آمپول های تقویتی در حال روزه جایز است؟
✅ بنابراحتیاط واجب، باید از تزریق سرم و آمپول تقویتی در حال روزه خودداری شود.
⁉️ آیا تزریق واکسن که در عضله یا زیر پوست تزریق میشود؛ روزه را باطل میکند؟
✅ باطل نمیکند.
@Emam_kh
🔆 #پندانه
🔹 چند روز پیش به عنوان مسافر سفری با تاکسی اینترنتی داشتم.
🔸اون روز خیلی بدشانسی آورده بودم و ناراحت بودم، آخه باطری و زاپاس ماشینم رو دزد برده بود.
راننده حدودا ۴۰ ساله بود و آرامش عجیبی داشت که باعث شد باهاش حرف بزنم و از بدشانسیم بگم.
هیچی نمیگفت و فقط گوش میکرد.
وقتی صحبتم تموم شد، گفت: یه قضیهای رو برات تعریف میکنم مربوط به زمانی هست که دلار ۱۹ تومنی، ۱۲ تومن شده بود.
گفتم: بفرمایید.
🔹برام خیلی جالب بود و برای شما از زبان راننده مینویسم.
🔸یه مسافری بود هم سن و سال خودم، حدودا ۴۰ ساله. خیلی عصبانی بود.
🔹وقتی داخل ماشین نشست بدون اینکه جواب سلام منو بده، گفت: چرا اینقدر همکاراتون ... هستند.
از شدت عصبانیت چشماش گشاد و قرمز شده بود.
گفتم: چی شده؟
🔸مسافر گفت: هشت بار درخواست دادم و رانندهها گفتن یک دقیقه دیگر میرسند و بعد لغو کردند.
🔹من بهش گفتم: حتما حکمتی داشته و خودتو ناراحت نکن.
🔸این جمله بیشتر عصبانیش کرد و گفت: حکمت کیلو چنده، این چیزا چیه کردن تو مختون؟
🔹با گوشیش تماس گرفت. مدام پشت گوشی دعوا میکرد و حرص میخورد. بازاری بود و کلی ضرر کرده بود.
🔸حین صحبت با تلفن ایست قلبی کرد. من زدم بغل و کنار خیابون خوابوندمش و احیاش کردم.
🔹سن خطرناکی است و معمولا همه تو این سن فوت میکنن چون تا به بیمارستان یا اورژانس برسن طول میکشه.
🔸من سرپرستار بخش مغز و اعصاب بیمارستان ... هستم و مسافر نمیدونست.
🔹خطر برطرف شد و بردمش بیمارستان کرایه هم که هیچی!
🔸دو هفته بعد برای تشکر با من تماس گرفت و خواست حضوری بیاد پیشم.
🔹من اون موقع شیفت بودم و بیمارستان بودم.
تازه اون موقع فهمید که من سرپرستار بخش هستم.
🔸اومد و تشکر کرد و کرایه رو همراه یه کتاب کادو شده به من داد.
🔹گفتم: دیدی حکمتی داشته. خدا خواسته اون هشت همکار لغو کنن که سوار ماشین من بشی و نمیری.
🔸تو فکر رفت و لبخند زد.
🔹من اون موقع به شدت ۴ میلیون تومن پول لازم داشتم و هیچکسی نبود به من قرض بده.
🔸رفتم خونه و کادو مسافر رو باز کردم.
🔹تو صفحه اول کتاب یک سکه تمام چسبونده بود!
حکمت خدا دو طرفه بود.
🔸هم اون مسافر زنده موند و هم من سکه رو ۴ میلیون و ۴۰۰ هزار تومن فروختم و مشکلم حل شد.
🔹همیشه بدشانسی بدشانسی نیست. ما از آینده و حکمت خدا خبر نداریم.
🔸اینا رو راننده برای من تعریف کرد و من دیگه بابت دزدی باطری و زاپاسم ناراحتیم رو فراموش کردم.
🔹من هم به حکمت خدا فکر کردم.
@Emam_kh
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 149
از ادا هایش خنده ام گرفت و عکس گرفته شد. معترض دستم را سمت گوشی اش بردم تا بگیرمش.
-پاکش کن.
گوشی را عقب کشید و داخل جیبش گذاشت.
- دختر بد گوشی وسیله ی شخصی!
چپ چپی نگاهش کردم. مریم در حالی که سمت ساختمان ویلا میرفت داد زد: احمد سلفی گرفتنت تمام شد بیا در رو باز کن بریم داخل، یخ کردیم.
احمد چمدان ها را از دست فرهاد گرفت.
- فرهاد تو تخته ها و چوب ها رو بیار. الان ویلا یخه شومینه رو راه بندازیم.
- باشه پس تو برو در رو باز کن، آب دماغ زن مجید راه افتاد!
باز خنده ام گرفت. مریم داد زد: شنیدما فرهاد خان!
فرهاد با خنده دست هایش را به حالت تسلیم بالا گرفت.
- بابا چیز بدی نگفتم که بده به فکرتم حالا بیا خوبی کن!
-نمردیم و با ورژن جدید خوبی کردن هم آشنا شدیم!
بینی اش را بالا کشید و ادامه داد: یخ کردم اقایون خیر بیاید خوبی کنید در رو باز کنید.
با احمد هم قدم هم نزدیکشان رفتیم. چمدان ها را روی زمین گذاشت و دسته کلیدی در آورد و داخل قفل فرو کرد کمی تابش داد و گفت: لعنتی باز نمی کنه!
مجید گفت: بده ببینم مگه میشه! اشتباه ننداختی کلید رو؟
احمد در حالی که از ناراحتی پوف می کشید و کلید را بررسی می کرد گفت: نه خودشه، باز نمی کنه!
مریم با دستمالی بینی ش را پاک کرد.
-باید چیکار کنیم؟
احمد: باید بمونیم همین جا تا صبح که برم کلید ساز بیارم.
مریم: وای احمد یخ میزنیم که!
فرهاد با کیسه های بزرگ حاوی چوب ها به سمت مان آمد.
- چی شده؟
احمد کلید را بار دیگر داخل قفل کرد و خیلی راحت با یک بار پیچاندنش در قفل در را باز کرد و خونسرد گفت: چیزی نیست منتظر تو بودم بیای آب دماغ مریم رو از نزدیک ببینی!
با خنده بدون اینکه چمدانها را بردارد پا به فرار گذاشت و مریم به دنبالش داخل ساختمان شد و داد زد: می کشمت احمد!
همگی با خنده داخل ساختمان رفتیم. صدای خنده های احمد و جیغ های مریم ویلا را پر کرده بود.
مجید داد زد: احمد مرده شور خودت و شوخی های خرکیت رو ببرن. بیا برو فیوز رو بزن تو تاریکی می دوید دنبال هم می خورید زمین.
احمد میان خنده که کلماتش را تیکه تیکه می کرد گفت: زنت رو... بگیر... منو نخوره... تا... برم فیروز رو بزنم.
فرهاد چمدان ها را داخل آورد و در را بست پروژکتور گوشی ام را روشن کردم. مریم نفس زنان روی مبل ولو شد رو به احمد که روی اپن آشپزخانه ایستاده بود و می خندید گفت: دارم برات حالا!
فرهاد حینی که چوپ ها را داخل شومینه می چید روبه احمد کرد.
-خرس گنده بیا پایین برو فیوز رو بزن.
احمد با یک حرکت روی زمین پرید و چشم بلندبالایی گفت و از ویلا خارج شد. نزدیک مریم رفتم و کنارش نشستم. به بینی سرخ شده اش نگاه کردم.
- حالا انقدر ها هم سرد نیستا!
چشم هایش را تابی داد و گفت: ببخشید دیگه من مثل تو دنبه ندارم که تو سرما محافظت کنه از استخونام!
مشتی به پهلویش زدم.
- بی شعور من دنبال دنبه دارم!؟
گوشت بازویم را چلاند و گفت: از تبریز آمده بودی لاغر شده بودی ولی بازم چاق شدی.
به کل از بحث سرما فاصله گرفتیم. نگاهی به اندامم کردم.
- جدی میگی؟!
آرام زمزمه کرد: آره نون شوهر بهت ساخته.
با چشم و ابرو سمت فرهاد اشاره کردم و نیشگونی از پهلویش گرفتم.
- خفه شو مریم میشنوه زشته!
فرهاد کبریت را میان چوب ها انداخت و بلند شد و خندان رو به مریم کرد.
-خانوم من رو اذیت نکن مریم خانوم.
دلم برای خانمم نگفتنش رفت و برنگشت، لبخندم دل از دست رفته ام را رسوا کرد.
مریم بلند شد و نزدیک شومینه رفت.
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد......
🌺🍃🌸🍃🌺
رمان به_تلخی_شیرین
قسمت 150
- چطور شما خانم مجید رو اذیت کنید عیبی نداره فرهاد خان! جواب های هویه! تازه من که چیز بدی نگفتم! گفتم نون شوهر بهت ساخته روز به روز داری چاق تر میشی.
با اعتراض نامش را صدا زدم: مریم!؟
فرهاد خنده ای کرد. نور پروژکتور گوشی اش را سمتم گرفت چشمکی به نگاه شرم زده ام زد و رو به مریم گفت: من باید بپسندم که می پسندم!
ورود احمد به داخل ساختمان به موقع بود که توانستم به خودم مسلط شوم و تن گر گرفته و صورت سرخ شده ام را به حالت عادی برگردانم. به یاد دارم فرهاد همیشه و راحت هر حرفی را می زد و هر حرکتی را انجام میداد و ترس و ابایی نداشت ولی نمیدانم چرا حالا این طور از حرف ها و حرکاتش خجالت می کشیدم و گر می گرفتم، حالا که محرمش بودم!
با زدن کلید برق و روشن شدن خانه همگی پروژکتور های گوشی هایمان را خاموش کردیم. تازه فضای سنتی خانه نمایان شد. دیوارهای تزیین شده با چوب و تابلوها و ظروف کار دست... در هر گوشه ی سالن یک نوع از آلت موسیقی قرار داشت از تار و سه تار و گیتار تا پیانو و تنبک و ترومپوت!
نگاهم را از سنتور نصب روی دیوار گرفتم و رو به احمد کردم و با بهت پرسیدم: احمد این همه آلت موسیقی رو همه رو بلدی بزنی؟!
سری به نشانه ی مثبت تکان داد.
-از هر کدوم یک سر سوزن.
فرهاد ضربه ای به شانه اش زد و سمتم آمد.
- شکسته نفسی می کنه همه رو در حد استادی و حرفه ای بلده.
نگاهم را از فرهاد که کنارم مینشست گرفتم و به احمد دادم.
- بهت نمیاد احمد آفرین خوشم اومد!
مجید رو به رویمان نشست.
-البته دو ساله دست به هیچ کدوم نزده!
تعجبم بیشتر شد.
-چرا؟!
احمد لبخندی زد و با شیطنت گفت: گذاشتمش بغل مدرک دکترام تنها نباشه.
مجید و فرهاد با غم به یکدیگر نگاه کردند.
احمد از جایش بلند شد و گفت: اتاق هاتونو بردارید من که همین جا می خوابم.
و به کنار شومینه اشاره کرد.
- دوتا اتاق بیشتر نداره ویلا. یکیش برای مریم و مجید. سمت فرهاد نگاه کرد و ادامه داد: یکیشم تو و عسل.
به ساعت دور مچش نگاهی کرد.
- هنوز سر شبه بابا. نیومدیم که بشینیم. اومدم خوش بگذرونیم. پاشید لباس گرم بپوشید بریم لب دریا.
از همان بدو ورودمان صدای دریا را میشنیدم. پرسیدم: صدای دریا میاد ویلا ساحلیه؟
مجید در حالی که بلند می شد گفت: آره یه آلاچیق خوشگلم پشت ویلاست بریم که جون میده الان سیب زمینی آتیشی درست کنیم.
یادم به گذشته کشیده شد. از همان بچگی هم مجید عاشق سیب زمینی و چای آتیشی بود. مریم شال گردنش را سفت کرد و با لبخند رضایت بخشی بلند شد.
-من آماده ام.
هنوز اورکت فرهاد تنم بود به قیافه ام که مطمئناً شبیه دلقکها شده بود خنده ام گرفت. کت را درآوردم و روی پای فرهاد که روی مبل ولو شده بود گذاشتم و بلند شدم. سمت چمدانم رفتم، قفلش را باز کردم و پالتوی مشکی ام را بیرون کشیدم. مانتو ام را درآوردم و پالتو را تنم کردم.
- من هم آمادهام.
همگی سمت بیرون راه افتادیم. لحظه ی آخر فرهاد دست برد و از روی میز عسلی کنار دیوار گیتار را برداشت.
احمد اعتراض کرد: اونو کجا میاری؟!
فرهاد خونسرد گفت: می خوام بزنی برامون.
- ول کن جان جدت. بزارش تو بیا.
ولی فرهاد توجهی نکرد و در را پشت سرش بست. ویلا را دور زدیم. هوا تاریک بود و دریا در تاریکی فرو رفته بود. صدای امواج کوتاهش میآمد. مسافتی را طی کردیم تا به نزدیکی ساحل و آلاچیقی که مجید تعریفش را میکرد رسیدیم. خیلی زود پسر ها دست به کار شدند و آتشی میان آلاچیق راه انداختند. احمد چراغ فیتیله ای را گوشه ای از آلاچیق گذاشت نور زرد رنگ و کمرنگش فضا را زیادی شاعرانه کرد. نگاهم را به دریا دادم.
-نمیشه رفت سمت دریا؟
احمد: نه خطرناکه موج های شب بی رحمند.
نویسنده : زهرا بیگدلی
ادامه دارد...
🌺🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh
🔴رابطه بیکاری با فساد اخلاق🔴
از رابطه كار با تهذيب اخلاق و رابطه بيكاري با فساد اخلاق و هرزگي روح و فكر و احساسات نبايد غافل بود.
🔵👈 آدم بيكار اگر غيبت نكند و به تعبير قرآن كريم اگر گوشت مردار نخورد پس چه بكند؟ روح آدمي نيز مانند معدهاش غذا ميخواهد، اگر غذاي كافي نرسيد به هر چه رسيد سد جوع ميكند ولو با چيزي كه مستقذر و مورد تنفر باشد.
در سالهاي قحطي و گرسنگي عمومي ديده شده كه افراد گوشت يكديگر را خوردهاند.
🔵👈 اگر به روح آدمي نوبت به نوبت به طوري كه اين نوبتها قطع نشود غذاي كافي نرسد يعني چيزي كه روح را سير و راضي و قانع نگه دارد، چيزي كه توجه روح را به خود جلب كند و انديشهها و احساسات را متمركز سازد، در اين صورت روح گرسنه ميماند و ناچار به گوشت برادر مؤمن در حالي كه مرده باشد تغذّي مي.نمايد يعني غيبت ميكند.
🔵👈 زناني كه معمولا در خانه ها مينشينند و هيچ كاري ندارند، بيش از هر طبق و طايفه ديگر به غيبت كردن مشغول ميشوند چون بيش از هر طبقه ديگر از لحاظ روحي گرسنگي و بي غذايي ميكشند.
🔵👈 به هر حال آدم بيكار به انواع مفاسد اخلاقي و بيماريهاي رواني و عصبي مبتلا ميشود و زندگاني اش سياه و تباه ميگردد.
📚حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره) ص124
🔴 آیا خطر تعویق انتخابات جدی است ؟؟؟
با پالس هایی که حسن روحانی در این دو روز داده است احتمال به تعویق انداختن #انتخابات از سوی برجامیان افزایش یافته است.
فرض کنید ستاد کرونا به ریاست روحانی به بهانه افزایش همه گیری کرونا تصمیم بگیرد انتخابات به تعویق بیفتد.
یا مقام معظم رهبری مخالفت می کنند یا موافقت.
اگر موافت کنند که روحانی و تیمش به خواسته خود رسیده اند و فرصت کافی برای ادامه بازی خطرناک برجام و تحمیل خسارات دیگر بر ملت و مملکت پیدا می کنند.
اگر هم مخالفت کنند فریادهای خناسان بلند می شود که ایهاالناس رهبری می خواهد برای انتخابات ، مردم را به کشتن بدهد و صدها انگ و تهمت از این قبیل. نهایت این درگیری هم مشارکت بسیار پایین مردم در انتخابات خواهد شد .
تنها کاری که دوستان و دلسوزان انقلاب در این رابطه می توانند انجام دهند تبیین و افشاگری نیات سوء آقایان برای مردم است و آگاهی مردم ، تنها راه خلع سلاح تعویقیان است...
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی
✍ قاسم_اکبری
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️فاجعه ی بی ارزش شدن پول ملی؟؟
🔴نماینده های مجلس، از اولین کاراشون باید
1⃣ #پایان_جنگ_باخدا باشه..
یعنی؛ #ربا رو از اقتصاد حذف کنن..
2⃣ جلوی #خلق_پول توسط بانک مرکزی و #خلق_نقدینگی توسط بانک ها رو بگیرن ..
و کار سومشون باید...
3⃣ #حذف_وابستگی_به_دلار_آمریکایی باشه...
@Emam_kh
✅ شاهتره یک پاک کنندهای عالی برای کبد و خون و جوشهای چرکی صورت⇩
✍این گیاه به دلیل وجود آنتی اکسیدانهای عالی ،پاک کنندهای فوق العاده برای پاکسازی #کبد و #خون میباشد.
اگر صورتتان جوشهای چرکی و قرمز میزند بر اثر کبد است، برای پاکسازی کبد و جوشهای چرکی صورت دم کرده شاتره بسیار مفید است.
استفاده پشت هم از ان به مدت 20روز تا یکماه صورت و کبد و خون را پاکسازی میکند.
____
حلوا_نونی
آرد: یک لیوان ، آب: یک لیوان، شکر: یک لیوان سرخالی، روغن و کره: از نصف لیوان کمتر، گلاب:نصف لیوان، زعفران و هل : به میزان لازم
طرز تهیه:
اول شكر رو با آب ميزاريم بجوشه، وقتى به جوش اومد زعفران دم كرده و گلاب و هل رو بهش اضافه ميكنيم و ميزاريم كنار تا کمی از حرارت بیفته.
آرد الک شده رو روی حرارت ملایم گذاشته و مرتب هم میزنیم تا بوی خامی آرد گرفته و کمی کرم رنگ بشه(البته با شعله كم چون آرد زود ميسوزه)،کمی بعد ، مخلوط کره و روغن رو بهش اضافه میکنیم و کمی تفت میدیم. سپس شربت رو بهش اضافه و تند تند هم ميزنيم تا غليظ بشه ، اگر شل بود ميتونيد بزاريد روی شعله و هم بزنيد تا آب شربت بخار و حلوا سفت تر بشه. بعد از روی حرارت برداشته مابین نونها قرار میدیم .
🍪🍩🍪🍩🍪
🔰حق الناس
حق الناس فقط زدن جیب مردم نیست!
حق الناس فقط کلاهبرداری واختلاس نیست!
🔴گرفتن آرامش مردان، پاکی چشم و قلب مردان
🔴گرفتن آرامش خاطر زنان و نابودی تعهد و عشق بین همسران
🔴تنوع طلب کردن مردان و سرد شدن خانه
👈همه حق الناس هایی است که به واسطه ی بی حجابی و دلبری های خیابانی بر گردن ماست!
❌خداوند هرگز حق الناس را نمی بخشد.
@Emam_kh