رمان #بغض_محیا
قسمت نودوششم
مگر مردن تنها یک معنا داشت...
من اینجا در اوج خوشحالی یاس و غم را باهم تجربه کردم...
درست در همین خانه بود که ...
اولین بار حس کردم که دیوانه وار قلبم میکوبد...
براي مرد سنگدلی که با وجود پیمانش با من...
امشب بادیگري هم عهد می بندد...
از آغوش مادر جدا شدم...
نگاه دوختم به مادرم...
مادري که از سرخی چشمانش میشد فهمید که پا به پاي من گریسته...
- مامان...
من مرد دومی بودن نیستم...
و انگار با این حرفم گریه مادر شدید تر شد...
وبلند بلند گریست...
- این چه عشقی بود محیا؟!...
چه عشقی بود که تیشه به ریشت زد...
تموم کن این بازي رو ،من خودم با باباجون حرف میزنم...
من جاي تو نمی تونم...
من جاي تو صبرم لبریز شده...
نمی خوام زاپاس باشی دخترم...
چشمانم را باز و بسته کردم...
- نمیشم مادر...
نمیشم...
و از جا بلند شدم...
چیزي نمانده بود تا آمدن عروس داماد خوشبخت این خانه...
با قدمهاي ناموزون به سمت اتاقم رفتم...
اتاقی که خدارو شکر حتی یک ساعت هم با امیر عباس شریک نشدم...
نه با خودش...
ونه ...
با یادش...
تنفر عمیقی که از امیر عباس پیدا کرده بود...
خوب بود برایم...
این حسم را دوست داشتم...
باعث رشد عزت نفسم میشد...
صداي جیغ و سوت مهمانان که براي بدرقه ي عروس و داماد آمده بودند،داشت گوشم را کر میکرد...
با بغض گوش هایم را محکم فشار دادم و هق زدم...
- لعنت به تو امیر عباس...
لعنت به عشقی که داشتم بهت...
به عشقی که ده سال تموم توسینم ازش مراقبت کردم...
تو تویه آن...
تو یه لحظه اونو نابود کردي...
لعنت به تویی که تمام احساس و قلبم و کشتی...
نمی دانم چقدر گذشت ..ومن گوش هایم را فشار دادم تا صدایشان قطع شد...
می دانستم همه ي خانواده ام آمده اند از جشن باشکوهشان...
دیگر وقتش نرسیده بود مرا هم ببینند؟!...
شوهرم...
عشقم...
با محبوبش...
همسر جدیدش امشب به حجله میرفت...
و می دانستم آقاجون الان دارد نصیحتشان می کند...
به رسم همه ي عروس داماد هاي خانواده...
رسمی که تنها براي من اجرا نشد...
عروس سیاه بختی چون من،که از اول هم معلوم بود سرنوشتش چه میشود،نصیحت میخواست
چکار؟...
از جا بلند شدم ..کمی سر و رویم را سریع مرتب کردم...
تا بروم با پاي خودم...
به شوهرم و نوعروسش تبریک بگویم...
و میدانم که زیادي پوست کلفت و سگ جون بودم...
پایین رفتم...
همانطور که تصور میکردم،عروس و داماد روبه روي آقاجون نشسته بودند...
و نصیحتشان میکرد آقا جونم...
بقیه هم کمی دورتر نشسته بودند...
وبا یکدیگر حرف میزدند و معاشرت میکردند ..چنان شاد بودند همگی...
انگار نه که محیایی در همین خانه از صبح خون گریه کرده...
خانواده هدي هم بودند...
لبخند مصنوعی ام را روي لبم آوردم...
و دو پله دیگر را با وقار و آرامش ساختگی که آشوب درونم را پنهان میکرد، طی کردم...
بلند سلام کردم و جمع ساکت شد...
همه متعجب روي من نگاه دوخته بودند...
حتی آن عروس و داماد شاد و خوشبخت...
عروس واقعا نفس گیر شده بود،داماد هم...
با دیدنشان اشک صبح تا پلک چشم هام آمد...
به خودم نهیب زدم...
- نه محیا...
الان نه...
قوي باش...
اشاره کردم تا بنشینند...
ادامه دارد...
💖 🧚♀●◐○❀
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت31 (5)
🔷 مصادیق صبر "صَبْرٌ عَلیٰ ما تُحِبُّ"
🔻درباره «صَبْرٌ عَلیٰ ما تُحِبُّ » ؛ یعنی صبر کردن در مقابل چیزی که نفس آن را دوست دارد اما به صلاح و مصلحت نیست، نکات خیلی زیادی را در نهج البلاغه می توانیم ببینیم؛ مثلاً :
1⃣ صبر کردن درباره انتقام
🔻 امیرالمؤمنین(علیه السلام) بارها در نهج البلاغه در قالب عنوانها و محتواها و بیانات مختلف به ما می آموزند که وقتی قدرت بر انتقام داری عفو کن و این یک نوع صبر بسیار بسیار سنگینی است، چون انسان دلش میخواهد از کسی که به او بدی کرده انتقام بگیرد و امکانش را هم دارد، اما جلوی نفس خودش را در مورد حتی همین حقّ قانونی خودش می گیرد و عفو می کند.
2⃣ آنجایی است که انسان نسبت به کسی خشم می کند و میتواند با ابراز خشمش در قالب الفاظ یا بعضی رفتارها خودش را آرام کند اما خشم خودش را فرو می خورد .
🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه فرمود: جرعه ای را مثل خشم فرو نخوردم که نتیجه اش اینقدر خوب باشد.
3⃣ آنجایی که انسان در یک مقام و منصبی قرار می گیرد، از راه کاملاً مشروع حتی امکان اینکه امکاناتی، رفاهی، تجملاتی برای زندگی خودش راه بیندازد هست اما جلوی خودش را می گیرد، که در نهج البلاغه در دو وجه مثبت و منفی ورود دارد.
🔻 یعنی یک وقتی می بینید در نامه ۳، شریح قاضی رفته با پول خودش خانه اضافه خریده و سند زده و شاهد گرفته، حضرت به شدت توبیخش می کنند.
از یک طرف در مقابل این سؤال در خطبه ۲۰۹ و حتی در حکمتها که شما چرا با اینکه حاکم جامعه هستید اینقدر ساده زندگی می کنید، لباس وصله دار دارید، غذای خیلی ساده و سخت می خورید، آن موقع حضرت می فرمایند که اولاً خود نفس انسان رام می شود و ثانیاً چون من حاکم جامعه هستم الگویی می شوم برای دیگران در ساده زیستی و پرهیز از تجملات.
و ثالثاً طبق خطبه ۲۰۹ وقتی مسؤولین حکومت اسلامی در عین حالیکه از اموال زیادی از حلال برخوردار هستند اما در دوران مسؤولیت خود در حدّ مردم ضعیف زندگی می کنند، این باعث می شود که در جامعه اغتشاش و طغیان شکل نگیرد. بنابراین کلیّت داستان این است:
🔻 آنجایی که انسان می تواند به چیزی برسد حالا یا در قالب تخلیه خشمش نسبت به کسی که به او بدی کرده، یا در قالب انتقام از کسی که به او ظلم کرده، یا در قالب به دست آوردن امکانات و رفاه مادی دنیا در روزگاری که در مقامی است که مردم به او نگاه می کنند و امثال این، اما جلوی خودش و میل و شهوت و خواسته خودش را میگیرد و مخالف میل خودش عمل می کند، در واقع به مقام بالای صبر رسیده است.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
🔴چهارسال برای کارهای اساسی زمان کمی نیست؛ امیرکبیر در سه سال کارهای مهمی کرد
♦️امام خامنه ای با تأکید بر گذشت سریع زمان و لزوم بهره گیری هرچه بیشتر و صحیح از لحاظ دوران چهارساله مسئولیت: این مدت برای انجام کارهای اساسی، زمان کمی نیست همچنانکه امیرکبیر در دوران سهساله صدارت خود، کارهای مهمی کرد که اکنون کشور به فعالیت هایی از آن جنس نیاز دارد.
۹۶/۰۶/۰۴
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 امیرکبیر داشت برای دفاع از کشور توپ میساخت ولی انگلیسیهای اومدن بین مردم شایعه انداختن که این امیرکبیر میخواد پولهاتونو بگیره باهاش توپ و اسلحه بسازه تا شما گشنه بمونید ،آخرش هم این فتنه باعث شد پروژه امیرکبیر شکست بخوره و انگلیس از جنوب به ایران حمله کنه و ایران هیچی نداشت برای دفاع از خودش
#استاد_رحیم_پور_ازغدی
@Emam_kh
🔴رهبر انقلاب: محاسبات آمریکاییها همیشه غلط بوده است
🔹فکر میکردند با از بین بردن شهید سلیمانی میتوانند نهضت حرکتی که او نمادش بود را میتوانند خاموش کنند. در دومین سالگرد او این حرکت عظیم را دیدید. این کار جز قدرت الهی نبود.
🔹دستگاه محاسباتی دشمن غافل و خراب است. وقتی محاسبه وضعیت موجود غلط بود، تصمیمات هم غلط خواهد بود و این موجب ناکامی آنها است.
#حاج_قاسم
@Emam_kh
13.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥⭕️راز عجیب در مورد هاشمی رفسنجانی
💯چرا رهبر انقلاب در سخنرانی ۱۹ دی هیچ اشاره ای به هاشمی رفسنجانی نکردند؟!
🙏دیدن این تحلیل مهم رو به همه مردم و نخبگان و مخصوصا روحانیون توصیه می کنیم
👤داود پورآقایی
@Emam_kh
📌 روش درمان پارکینسون
✍ بیماری است که باید حتما بیمار ویزیت گردد، ولی بیشتر این بیماری از شدت سردی بوجود می آید. برای درمان مراجعه و پیگیری درمان با پزشک طب سنتی حتما نیاز است، ولی موارد زیر نکاتی بسیار راهگشاست:
1- روغن مالی مفاصل با روغن سیاه دانه
2- زیتون ۷ عدد صبحها، انجیر۷ عدد شبها، ارده با شیره ۴ وعده در هفته بادام درختی ۱۴ عدد دانه دانه میل شود، مویز ۲۱ عدد
3- استشمام مداوم عطر گرم
4- روغن مالی ملاج با روغن سیاه دانه
5- از ترکیب (۴ واحد روغن سیاه دانه+۲ واحدعسل+ نیم واحد سرکه طبیعی) یک قاشق غذاخوری قبل هر وعده غذا میل شود
این ترکیب همان شونیسل است
6- روزانه دو لیوان از آبمیوه های طبیعی زیر میل شود: آب انگور ـ خربزه ـ هویج ـ سیب ـ کرفس ـ طالبی
7- کاهش جدی سردیها مخصوصا شبها
☘🍁☘🍁☘
پنجه گربه
هرگل شامل 13 دونه میشه وبرای فاصله بین گل ها در اینجا 13دونه در نظر گرفته شده است.
بافت مدل پنجه گربه ایی:
رج 1: 13 تا زیر +13 تا رو .......
رج 2 : 13 تا رو+13 تا زیر......
رج 3: ( 4 دانه یکی + 1 ژوته +1 دانه زیر + 1 ژوته + 1 دانه زیر + 1 ژوته + 1 دانه زیر + 1 ژوته + 1 دانه زیر + 1 ژوته + 1 دانه زیر + 1 ژوته + 4 دانه یکی ) + 13 تا رو+تکرار پرانتز+ 13 تا رو......
رج 4: 13 تا رو+13 تا زیر....
رج 5:مانند رج 1
رج 6:مانند رج 2
رج 7:تکرار رج 3
تا انتها این 7 رج تکرار میشه
🌿🌺🌿🌺🌿