eitaa logo
آستان مقدس امامزاده موسی و علی(علیهما السلام)
798 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
45 فایل
🕌حرم مطهر امامزاده موسی و علی(علیهما السلام) 🔶امام خامنه ای: اگر از فضای مجازی غافل شویم اگر نیروهای مؤمن و انقلابی این میدان را خالی کنند مطمئنا ضربه خواهیم خورد ارتباط با ما: 🔷 @astan_media 💠شهرستان سراب،خ امام(ره)،هم جوار گلزار شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️1️⃣شهید طلبه علی_آراسته از طلاب شهرستان سراب استان آذربایجان شرقی 🔰شهید علی آراسته در سال 1346شمسی در روستای ارزنق از توابع شهرستان سراب در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود .تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند و جهت ادامه تحصیل به شهرستان سراب مهاجرت نمود.دوره راهنمایی را در مدرسه فردوسی پشت سر گذاشت و با اتخاب رشته ریاضی وارد دبیرستان امام خمینی گردید .تحصیالت کلاسیک را تا دوم دبیرستان پیش برد و همزمان در سال 1361وارد حوزه علمیه تبریز شد تا در کنار تحصیلات دبیرستان به کسب علوم دینی نیز بپردازد.همزمان با تحصیل شوق عجیبی برای حضور در جبهه پیدا کرد و مکرر از تبریز به جبهه های نبرد اعزام شد.در سال 1364حاشیه و معالم را به پایان رساندودر دبیرستان نیز موفق به کسب دیپلم ریاضی گردید سپس خود را برای شرکت در کنکور و ورو د به دانشگاه آماده نمود .از سال 1361تا1365 در 8 نوبت به جبهه اعزام شد در حمله والفجر 4 با اصابت ترکش یه ناحیه کتف زخمی شد او در عملیات های بدر وخیبر نیز حضور فعالانه داشت . درعملیات بدر به عنوان خط شکن از ناحیه ران مورد اصابت گلوله کالیبر قرار گرفت و زخمی عمیق برداشت. او در پایگاه های شهیدان اسرافیل و حسین پور آزاد فعالیت مستمری داشت. به دنبال عملیات پیروزمندانه والفجر8 در منطقه عملیاتی فاو و در جریان پاتک دشمن، از ناحیه ساق پا مورد اصابت ترکش واقع شد . کانال آستان مقدس«امامزادگان موسی و علی (علیهماالسلام)سراب» 🆔 @emamzadeh_sarab
✍️2⃣شهیدطلبه علی آراسته از طلاب شهرستان سراب استان آذربایجان شرقی پس از بازگشت و مراجعت به متخصص قرار بر عمل جراحی وخارج نمودن ترکش بود که بدون اقدام در 17 فروردین به جبهه اعزام شد و در7 اردیبهشت 65 در منطقه عملیاتی والفجر8 در امتداد جاده فاو_ ام القصر مورد اصابت ترکش واقع شد و در سن 20 سالگی دل از خاک کند ودر نزد عرشیان ماوا گزید. پیکر پاک او در گلزار شهدای شهرستان شهرستان سراب به خاک سپرده شد . فاو یادآور حماسه بزرگ مردان سرزمین نور وسپیده است حماسه ای بی بدیل که تاریخ در قاموس خود به بزرگی از آن یاد خواهد کرد حماسه ای سرشار از شعر و شور و عرفان حماسه ای عاشقانه که دل ها را تا حد امکان به خدا نزدیک کرد . مردانی دل در گرو این عشق داشتند که جز خدا را نمی دیدند و برای رسیدن به او جان بر کف گرفتند با بانگ یازهرا از اروند رود گذشتند و تا دل فاو تاختند مردان راست قامت و دلاور که حماسه پرشورشان در قاموس تاریخ نقش بسته است . مردانی چون شهید علی آراسته که دل از خاک کند و برای رسیدن به معبود ومعشوق خود در این رزم حماسی سر از پا نمی شناخت بی قرار و عاشق در ردی از نور ، بال در بال فرشتگان در پی وصل معبود خود برآمد. کانال آستان مقدس«امامزادگان موسی و علی (علیهماالسلام)سراب» 🆔 @emamzadeh_sarab
✍️3️⃣شهید طلبه علی آراسته از طلاب شهرستان سراب استان آذربایجان شرقی مادر استکان چای را هورت کشید و گفت : مادر جون! امروز نوبت می گیریم با هم بریم پیش متخصص یه نگاه به پات بندازه این قدر به پات فشار نیار ممکنه کار دستت بده . _من که چیزیم نیست مادر جون! جعفر پُک محکمی به سیگارش زد و صدایش دور برداشت تو اتاق . _ یه تکه ترکش تو ساق پاشه تازه می گه من که چیزیم نیست . دیگه می خواستی چی بشه حرف مادرت رو گوش کن و یه تُک پا برو پیش دکتر ازت که کم نمی شه باباجون! علی دست کشید رو ساق پایش و گفت : اذیت نمی کنه فقط باید بهش فشار نیارم . حالا باشه تو اولین فرصت می رم دکتر . مادر دست به کاسه زانو گرفت و خود را از زمین واکند . عینک قاب سیاهش را زد به چشمش و لای دفترچه تلفن را گشود . با انگشت رد شماره ها را دنبال کرد و زیر لب راند :« اینم شماره دکتر» و گوشی تلفن را برداشت . جعفر استکان خالی را گذاشت توی سینی و گفت : « خانم ! چاییت پیش بند نداشت؟» علی از جا کنده شد تا برای جعفر چایی بریزد . مادر گوشی را گذاشت رو تلفن و گفت : وای جعفر آقا! یه دیقه دندون رو جیگر بذار دنبالت که نکردن مرد! علی خندید طوری که دو رشته سفید مروارید دندان هایش افتاد بیرون لیلا استکان را از دست علی گرفت و لبالب از چایی کرد . گذاشت تو سینی و سر داد جلو دست جعفر . لبخندی نرم نشست رو لب های جعفر و گفت : چی شد ؟ نوبت گرفتی؟ آره واسه ساعت 4 امروز . اول گفت وقتش پره اصرار من رو که دید گفت اول وقت او ن جا باشیم . منشی اشاره کرد سمت علی و گفت : بفرمایید داخل مادر جلو تر از علی قدم گذاشت تو اتاق پزشک از بالای عینک نگاه انداخت به آن ها و گفت: کدومتون مریض هستید ؟ مادر اشاره کرد سمت علی و گفت : «پسرم!» پزشک اشاره کرد طرف صندلی و گفت : بفرمایید. خیره شد به چشمای سیاه علی و گفت : مریضی ات چیه؟ _راستش مریضی که نیست یه ترکش تو ساق پامه مادرم اصرار کرد که بیام دکتر که عمل بشه . پا گذاشت رو نرمه زانو و جورابش را کشید پایین . پزشک سر تکان داد وگفت : تو جبهه این طوری شدی؟ _آره عملیات والفجر8، دو ماهی می شه . پزشک بُراق شد به ساق پای علی و گفت : درد داری علی گفت :نه زیاد وقتی راه می رم کمی فشار میاد و اذیت می شم. _باید عمل بشه و درش بیاریم برای کی وقت داری نوبت بزنم؟ _هر موقع که شما بفرمایید. دکتر دقیق شد به ورقه ای که جلو دستش بود . تاریخ عمل را مشخص کرد و گفت : انداختم برای 20 فروردین . خوبه ؟ علی گفت : خیلی هم خوبه . دست شما درد نکنه. _این هم معرفی نامه برای بیمارستان خودشون هم راهنمایی های لازم رو می کنند. کانال آستان مقدس«امامزادگان موسی و علی (علیهماالسلام)سراب» 🆔 @emamzadeh_sarab
✍️4️⃣شهید طلبه علی آراسته از طلاب شهرستان سراب استان آذربایجان شرقی 🔰علی ایستاد کنار تخت و گفت : تا شنیدم زخمی شدی واینجایی اومدم سراغت . لبخنی کم رنگ صورت جواد را پر کرد و گفت : زحمت کشیدی. _چه خبر از جبهه؟ _کماکان حمله ادامه داره. _امروز چندمه؟ _17 فروردین. _ ممکنه دیگه نتونم بیام ببینمت. می خوام فردا برگردم جبهه . _منم به محض اینکه بهتر بشم بر می گردم جبهه. علی دست جواد را فشرد و از در بیمارستان زد بیرون . کانال آستان مقدس«امامزادگان موسی و علی (علیهماالسلام)سراب» 🆔 @emamzadeh_sarab
✍️5️⃣شهید طلبه علی آراسته از طلاب شهرستان سراب استان آذربایجان شرقی 🔰کلید را به در انداخت . مادر داشت آجرفرش حیاط را آب پاشی می کرد. بوی نم خاک پیچید زیر دماغش . لبخندی تحویل مادر داد و یکراست رفت طرف اتاقش. چند تکه لباس را گذاشت داخل کوله پشتی که مادر از در آمد تو. _اُغُر به خیر . کجا با این عجله؟ _می خوام برگردم جبهه. _مادر جون3روز دیگه نوبت عمل پاته . چطوری یه دفعه تصمیم گرفتی برگردی جبهه؟ _می دونم مادر. عمل باشه برای بعد. نمی تونم بمونم . زنگ زدم ترمینال یه بلیط برای ساعت 5 عصر رزرو کردم . پرده نازک اشک چشم های مادر را تار کرد و گفت: هر جور صلاح می دونی مادر! کانال آستان مقدس«امامزادگان موسی و علی (علیهماالسلام)سراب» 🆔 @emamzadeh_sarab
✍️وصيت نامه/ شهید علی آراسته✍️ قسمت اول قال‌الله تعالی: «وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله» اشهد ان لااله‌الا‌الله و اشهد ان محمداً رسول‌الله و علیاً ولی‌الله. به ‌نام خدایی که جانم در دست اوست. بنام او که تمامی نصرت‌ها و پیروزی‌های ما از اوست. بنام او که بر ما منت نهاد و چه منتی و چه نعمتی والاتر از این که ما را در آن دنیا نزد خدا و پیامبران و امامان رو سفید نمود. من یقین دارم که اگر همه ما شب و روز خدای را شکر کنیم، حتی یک میلیونیم شکر او را بجای نیاورده‌ایم. چرا که گفتن شکر، خودش هم شکری لازم دارد و حالت شکرگویی پیداکردن، شکری دیگر. اگر در کشور ما انقلاب نمی‌شد، در ذهن خود تجسم کنید که در چه وضعی بودیم؟... ... بقیه در عکس نوشته کانال آستان مقدس«امامزادگان موسی و علی (علیهماالسلام)سراب» 🆔 @emamzadeh_sarab
✍️وصيت نامه/ شهید علی آراسته✍️ قسمت دوم 💢من یک خواهش از تمام برادران حزب‌اللهی دارم و آن این است که شما را قسم می‌دهم به خون بناحق ریخته شده شهیدان، بین برادران متعهد و حزب اللهی فاصله نیاندازید و هر کس را با یک مارک از صحنه دور نکنید. به خدای سبحان قسم که این از بزرگترین گناهان است و بزرگترین عامل شکست انقلاب . . . بقیه در عکس نوشته کانال آستان مقدس«امامزادگان موسی و علی (علیهماالسلام)سراب» 🆔 @emamzadeh_sarab
✍️وصيت نامه/ شهید علی آراسته✍️ قسمت سوم _پایان وصیت نامه از برادران محصل و طلبه که تا حال بسیار در انقلاب فعالیت نموده‌اند و حتی با شرکت در جبهه‌های جنگ شهدای زیادی به انقلاب فدا کرده‌اند، خواهش می‌کنم که به وصیت این شهدا عمل کنند و این طور توجیه نکنند که آری، درس خواندن از جبهه رفتن واجب‌ تر است. اگر ما در موقع احتیاج به جبهه نرویم و دشمن خدای نکرده بر ما مسلّط شد، درس چه فایده‌ای به جامعه خواهد داشت؟ آنها که شهید شدند خیلی هم از ما متعهدتر بودند و خیلی علاقه داشتند که به انقلاب و آینده مسلمین خدمت کنند، ولی احساس وظیفه کردند و رفتند و شهید شدند. اگر ما اکنون احساس وظیفه نکنیم آن موقع هم به فکر محرومان نخواهیم بود بلکه در خدمت طبقه مرفّه قرار خواهیم گرفت. ما باید ارزش این شهیدان را بدانیم. آنها بر گردن ما حق دارند و در بهترین لحظات زندگی برای دفاع از حق تکه تکه شدند. اینها بودند که فساد را از جامعه ریشه کن نمودند. اینها بودند که بی‌حجابی را از جامعه ما زدودند و الآن که می‌بینید گروهی لباس های زننده پوشیده و یا بدحجابی می‌کنند، می‌خواهند لجاجت کنند. این کارشان جنبه سیاسی دارد. می‌خواهند امت اسلامی را اذیت کنند و می‌خواهند احترام خون شهدا را از بین ببرند و ما از مردم و مسئولین جمهوری اسلامی می‌خواهیم که جلوی اینها را بگیرند. مردم از دست این مفسدین خسته شده‌اند. در پایان متذکر می‌شوم که ای مردم ایران! تا حال امتحان خود را بحمدالله خوب داده‌اید، سعی کنید تا زمانی که فتنه در جهان است به این جنگ ادامه دهید و در تشییع جنازه شهدا و مراسم نماز جمعه و دعای کمیل و مراسم ایام‌الله شرکت کنید و بدانید که برای اجانب در کشور ما جایی نمانده است و بعد از شما هم فرزندانتان با سرمشق گرفتن از شما به این نهضت به نحو احسن ادامه خواهند داد. من از تمام کسانی که به نحوی از من بدی دیده‌اند، عاجزانه می‌خواهم که به بزرگواری خودشان ببخشند و مرا حلال کنند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته بنده ذلیل و گناهکار خدای سبحان و رحمان علی آراسته کانال آستان مقدس«امامزادگان موسی و علی (علیهماالسلام)سراب» 🆔 @emamzadeh_sarab